تجزیه و تحلیل روند


در این‌جا باید به چند نکته توجه داشته باشیم:

تحلیل تکنیکال چیست؟

بسیاری از تریدرها از تحلیل تکنیکال برای پیش‌بینی روند بازار در آینده استفاده می‌کنند. اما این نوع تحلیل تا چه اندازه دقیق و کاربردی‌ است؟ چرا باوجود اینکه بسیاری از افراد تکنیک‌های آن را استفاده می کنند باز هم دچار اشتباه می‌شوند و ضرر می کنند؟ در این مقاله در مورد ماهیت تحلیل تکنیکال، ابزارهای رایج و نکات فنی مربوط به آن می‌خوانید.

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال روشی برای پیش‌بینی قیمت در بازار بر اساس بررسی تاریخچه قیمت و حجم معاملات است. در بازارهای سنتی مانند بازار سهام و بورس اوراق بهادار از تحلیل تکنیکال به طور گسترده استفاده می‌شود. جالب است بدانید این روش یکی از اجزای اصلی در بازار ارزهای دیجیتال است.

تحلیل تکنیکال روی داده‌های تاریخی قیمت یا پرایس‌اکشن (Price Action) تمرکز فراوانی دارد. بنابراین از آن به عنوان ابزاری برای بررسی نوسانات قیمت و بررسی اطلاعات مربوط به حجم یک دارایی استفاده می‌شود. بسیاری از معامله‌گران برای شناسایی روندها و فرصت‌های مناسب برای کسب سود از تحلیل تکنیکال استفاده می‌کنند.

ریشه ابتدایی «تحلیل تکنیکال» به قرن هفدهم در «آمستردام» و قرن هجدهم در «ژاپن» بازمی‌گردد؛ اما آنچه امروز با مفهوم تحلیل تکنیکال با آن مواجهیم مربوط به فعالیت‌‌های چارلز داو «Charles Dow»؛ روزنامه‌نگار حوزه اقتصادی و مؤسس وال‌استریت ژورنال است. او از اولین کسانی بود که روندهای قابل بررسی و مجزا در دارایی‌ها و حرکت بازار در مسیرهای خاص را کشف کرد. مدتی بعد فعالیت‌های او منجر به ایجاد «تئوری داو» شد که تحولات بیشتری در تحلیل تکنیکال ایجاد کرد.

در ابتدا تحلیل تکنیکال بر پایه دست‌نویس‌ها و محاسبات دستی بود، اما با پیشرفت تکنولوژی و دستیابی به محاسبات مدرن، گسترده‌تر شد و اکنون به ابزار مهمی برای بسیاری از سرمایه‌گذاران و معامله‌گران تبدیل شده است.

تحلیل تکنیکال چگونه کار می‌کند؟

همانطور که اشاره شد تحلیل تکنیکال از اساس بر پایه مطالعه قیمت فعلی و تاریخچه قیمت‌های قبلی یک دارایی است. فرض اصلی تحلیل تکنیکال این است که نوسانات قیمت یک دارایی به طور اتفاقی رخ نمی‌دهد و به طور کلی این نوسانات با گذشت زمان به روندهای قابل شناسایی تبدیل می‌شوند.

در واقع تحلیل تکنیکال، شدت تحمیل (نفوذ) بازار بر عرضه و تقاضا را بررسی می‌کنند. که این بازتابی از تمایلات کلی بازار است. به عبارت دیگر قیمت یک دارایی چیزی جز کشمکش میان نیروی فروش یا خرید بر یکدیگر نیست. این نیروها با احساسات معامله‌گران و سرمایه‌گذاران ارتباط نزدیکی دارد. (به خصوص درباره‌ی ترس و طمع).

نکته قابل تامل درباره تحلیل تکنیکال این است که درصد خطای آن در بازارهایی که شرایط عادی و حجم و نقدینگی بالا دارند، بسیار پایین و پیش‌بینی‌ آن قابل اطمینان‌تر است. بازارهای پرحجم کمتر در معرض دست‌کاری قیمتی قرار دارند و تاثیرپذیری آن‌ها از موارد غیرعادی خارجی کمتر است؛ نتیجه چنین شرایطی این است که سیگنال‌های غلط در آن کمتر ایجاد می‌شود و تحلیل تکنیکال نقش پررنگی در آن‌ها دارد.

شاخص‌ها و اندیکاتورهای متداول تحلیل تکنیکال

معامله گران به منظور بررسی موشکافانه‌ی قیمت‌ها و در نهایت یافتن فرصت‌های مطلوب از انواع مختلفی از ابزارهای نموداری (چارت محور) که به اندیکاتور یا شاخص معروف هستند، استفاده می‌کنند. آنها به کمک اندیکاتور یا شاخص‌های تکنیکال، توانایی شناسایی روندهای موجود را پیدا کرده و اطلاعات روشن و هوشمندانه‌ای از روندهایی که ممکن است در آینده پدیدار شوند، پیدا می‌کنند. از آنجایی که این شاخص‌ها و اندیکاتورها همیشه درصدی خطا دارند، برخی از معامله‌گران همزمان از چندین شاخص یا اندیکاتور به عنوان راهی برای کاهش خطرات(ریسک) استفاده می‌کنند.

میانگین متحرک ساده (SMA)

معمولا معامله‌گرانی که از تحلیل تکنیکال استفاده تجزیه و تحلیل روند می‌کنند، شاخص‌ها و معیارهای مختلفی برای تعیین روند بازار بر اساس نمودارها و تاریخچه قیمت‌ها به کار می‌برند.

در بین تعداد زیادی اندیکاتور، میانگین متحرک ساده (SMA) یکی از پرکاربردترین و معروف‌ترین اندیکاتورهای مورد استفاده‌ی تریدرها است. همانطور که از نامش پیداست، قیمت‌های پایانی یک دارایی در یک بازه زمانی تعیین شده را محاسبه می‌کند؛ به بیان دیگر (SMA)، متوسط قیمت یک دارایی در یک بازه زمانی مشخص است.

خط نارنجی SMA که در بسیاری از نقاط به عنوان خطوط حمایت و مقاومت عمل کرده است.

نحوه‌ی استفاده SMA:

به طور کلی اگر قیمت بالای خط میانگین متحرک باشد، گفته می شود که روند صعودی است و برعکس اگر قیمت پایین خط میانگین باشد، روند نزولی است. اما این تمام ماجرا نیست. گاهی یک خبر می‌تواند باعث تغییر روند بشود. به این معنی که با وجود اینکه خط میانگین متحرک به شما سیگنالی برای خرید یا فروش می‌دهد، اما بازار طبق پیش‌بینی شما پیش نمی رود. راه‌حل چیست؟

شما میتوانید همزمان با چند شاخص میانگین متحرک کار کنید تا روند بازار را بهتر پیش بینی کنید.

میانگین متحرک نمایی (EMA)

میانگین متحرک نمایی (EMA) نسخه اصلاح شده از میانگین متحرک ساده (SMA) است. در این اندیکاتور قیمت‌های بسته شده‌ی اخیر، وزن بیشتری نسبت به قیمت‌های قدیمی‌تر دارند؛ به بیانی دیگر «میانگین متحرک‌نمایی» همان «میانگین وزنی متوسط قیمت» است که قیمت‌های اخیر، وزن بیشتری را در محاسبه دربرمی‌گیرند.

خط نارنجی SMA و خط آبی EMA را نشان میدهد.

به زبان ساده، میانگین متحرک نمایی از میانگین متحرک ساده سریع‌تر به تغییر قیمت واکنش نشان می‌دهد. از طرفی می‌دانیم، هر چه شما سریع‌تر روند بازار را تشخیص بدهید، می‌توانید سود بیشتری هم بدست بیاورید. اما نقطه ضعف میانگین متحرک نمایی این است که همانطور که سرعت آن در نمایش روند تجزیه و تحلیل روند بالاست، می تواند به خطا نوسانات قیمتی را به صورت تغییر روند نمایش دهد. و این باعث می شود که کمتر قابل اتکا باشد.

میانگین متحرک نمایی برای افرادی که به صورت کوتاه‌مدت معامله می‌کنند گزینه‌ی بهتری است. خیلی از تریدرها از هر دو میانگین به صورت همزمان استفاده می‌کنند تا درک بهتری از روند بازار پیدا کنند.

شاخص قدرت نسبی (RSI)

شاخص دیگری که معمولاً مورد استفاده قرار می‌گیرد، شاخص قدرت نسبی (RSI) است که زیرمجموعه‌ای از اسیلاتورها شناخته می‌شوند. برخلاف میانگین متحرک ساده که به سادگی تغییرات قیمت را در طول زمان دنبال می‌کند، اسیلاتورها فرمول‌های ریاضی را روی داده‌های قیمتی اعمال کرده و خروجی آن‌ها در محدوده‌هایی از پیش تعیین شده قرار می‌گیرد. در مورد RSI، این محدوده از ۰ تا ۱۰۰ است.

در این تصویر RSI در محدوده‌ی ۶۰ قرار دارد.

نحوه‌ی استفاده از RSI:

  • RSI زیر ۳۰ سیگنال خرید: عددهای زیر ۳۰ شرایطی را نشان می‌دهد که یک ارز بیش از حد فروخته شده است. خیلی از تریدرها این نقطه را مناسب برای خرید می‌دانند. چون به اندازه ی کافی این ارز فروخته شده و به احتمال زیاد زمان اصلاح و صعودی شدن بازار است.
  • RSI بالای ۷۰ سیگنال فروش: عددهای بالای ۷۰ شرایطی را نشان می‌دهد که یک ارز زیادی خریداری شده است. پس احتمال ریزش قیمت وجود دارد. چون بسیاری از خریداران برای اینکه سود خود را گرفته اند دارایی‌هایشان را می‌فروشند.

شاخص Stochastic RSI

علاوه بر ابزارهای ابتدایی و ساده در تحلیل تکنیکال، اندیکاتورهایی وجود دارند که برای تولید داده نیازمند چندین اندیکاتور دیگر هستند. برای مثال برای محاسبه اندیکاتور استوکاستیک (Stochastic RSI)، یک فرمول ریاضی به RSI معمولی اضافه می‌شود و نتیجه آن با توجه به (RSI) و آن فرمول ریاضی محاسبه می‌شود.

در تصویر بالا شاخص Stoch RSI در زیر بازه ۲۰ قرار دارد و انتظار می‌رود که با اصلاح قیمتی به سمت بالا حرکت کتد.

نحوه‌ی استفاده Stoch RSI:

استوکستیک RSI، مانند RSI از شاخص‌های اسیلاتور است، که بین بازه ی ۰ تا ۱۰۰ در نوسان است.

  • اگر شاخص به زیر ۲۰ برود، شرایطی را نشان می‌دهد که یک ارز بیش از اندازه فروخته شده است و احتمال صعود قیمت وجود دارد.
  • اگر شاخص بالای ۸۰ برود، شرایطی را نشان می‌دهد که یک ارز بیش از حد خریداری شده است. پس احتمال ریزش قیمت وجود دارد.
  • از خط میانی ۵۰ میتوان برای تشخیص روند بازار استفاده کرد. بالای ۵۰ روند صعودی و پایین ۵۰ روند نزولی را می‌توان انتظار داشت.

باند بولینجر (Bollinger Bands)

شاخص باند بولینجر (Bollinger Bands) نوع دیگری از اسیلاتورها است که در بین معامله‌گران محبوبیت بسیاری دارد. باند بولینجر برای پیش‌بینی وضعیت احتمالی بیش‌خرید (overbought) یا بیش‌فروش (oversold) و همچنین اندازه‌گیری نوسانات بازار استفاده می‌شود.

به زبان ساده این شاخص به ما می گوید که با بازاری ساکت سروکار داریم و یا بازاری پرنوسان و شلوغ:

  • زمانی که بازار آرام است، پهنای باند کوچک میشود.
  • زمانی که بازار پرنوسان است، پهنای باند بزرگ می شود.

همانطور که مشخص است، قیمت بعد از برخورد با باند بالایی به سمت خط میانی حرکت کرده است.

باند بولینجر از سه خط تشکیل شده است:

  • باند بالایی
  • خط میانی
  • باند پایینی

خط میانی همان خط میانگین متحرک ساده است. خطوط بالایی و پایینی، انحراف معیارهای حول خط میانی هستند. در اینجا قصد نداریم انحراف معیار یا فرمول‌های این شاخص را بازگو کنیم، بلکه نحوه‌ی استفاده از این شاخص را به شما آموزش می‌دهیم.

نحوه‌ی استفاده BB:

به طور کلی قیمت تمایل دارد که به سمت خط میانی حرکت کند. این تمام کاربرد و نکته ی مهم استفاده از شاخص بولینجر است.

  • اگر قیمت خیلی صعودی و به خط بالایی باند برسد، احتمال بازگشت و ریزش به سمت خط میانی وجود دارد.
  • اگر قیمت خیلی ریزشی و به خط پایینی نزدیک شود، احتمال بازگشت و صعود به سمت خط میانی وجود دارد.

به بیانی ساده‌تر، از باند بولینجر برای تشخیص خطوط مقاومت و حمایتی استفاده می‌شود.

شاخص مکدی (MACD)

مثال دیگر اندیکاتور میانگین متحرک همگرایی/ واگرایی (Moving Average Convergence Divergence) است که به اختصار MACD نامیده می‌شود.

تمایز خط آبی از خط سیگنال به راحتی ممکن نیست، و سیگنال خیلی قوی به ما نمی‌دهد. اما خطوط بالای هیستوگرام قرار دارند.

به طور کلی مکدی با سه خط (سه مفهوم) نمایش داده می‌شود.

  • خط اول میانگین متحرک سریع‌تر را نشان می‌دهد. (خط آبی)
  • خط دوم میانگین متحرک کندتر را نشان می‌دهد. (خط قرمز- خط سیگنال)
  • خط سوم اختلاف بین خط اول و دوم را نمایش می‌دهد. (هیستوگرام-سفید)

تریدرها از این خطوط، سیگنال‌های خرید یا فروش را دریافت می‌کنند. چطور؟

نحوه‌ی استفاده MACD:

زمانی که خط اول (آبی)، خط سیگنال (قرمز) را قطع می‌کند، و به بالا یا پایین آن حرکت می‌کند، سیگنال خرید یا فروش استخراج می‌شود.

  • سیگنال خرید: خط آبی، خط سیگنال را قطع کند و به بالای آن حرکت کند.
  • سیگنال فروش: خط آبی، خط سیگنال را قطع کند و به پایین آن حرکت کند.

اما این سیگنال‌ها خیلی قوی نیستند، و در بسیاری از موارد با تغییر قیمت روند باز هم تغییر می‌کند.

خط میانی یا هیستوگرام ابزاری است برای تقویت سیگنال‌ها:

  • اگر سیگنال صعودی و در بالای خط میانی باشد، سیگنال خرید قوی‌تر است.
  • اگر سیگنال نزولی و در پایین خط میانی اتفاق بیفتد، سیگنال فروش قوی‌تر است.

در تصویر بالا مشاهده می‌کنید که مک‌دی با اختلاف بالای خط میانی (هیستوگرام) است.

سیگنال‌های معاملاتی

به طور کلی اندیکاتو‌رها دید خوبی نسبت به روندهای کلی بازار به یک معامله‌گر می‌دهد، اما از آن‌ها می‌توان برای یافتن نقاط احتمالی ورود و خروج (سیگنال خرید یا فروش) هم استفاده کرد؛ این سیگنال‌ها ممکن است در شرایط خاصی در نمودار یک اندیکاتور ایجاد شوند.

همانطور که قبلاً بحث شد، سیگنال‌های معاملاتی تولید شده از سوی تحلیل تکنیکال همیشه دقیق نیستند و همیشه باید درصدی را برای خطا (سیگنال‌های غلط) از جانب اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال در نظر گرفت. این امر کمی در بازار ارزهای دیجیتال نگران‌کننده است؛ چون در این بازار، دارایی‌ها حجم کمتری دارند و طبعا نوسانات بیشتری را نسبت به بازارهای سنتی تجربه می‌کنند.

نقدی مخالف بر تحلیل تکنیکال

گرچه امروزه تحلیل تکنیکال به طور گسترده در بازارهای مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرد اما از تجزیه و تحلیل روند نظر بسیاری از متخصصان، تحلیل تکنیکال روشی بحث‌برانگیز و غیر‌قابل اعتماد است. به عبارتی گفته می شود که چون افراد زیادی به آن فکر می‌کنند، وقایع رخ می‌دهد. منتقدان معتقدند در شرایط بازارهای مالی اگر تعداد زیادی از معامله‌گران و سرمایه‌گذاران به انواع یکسانی از شاخص‌ها مانند خطوط حمایت و مقاومت اعتماد کنند، احتمال عملکرد صحیح این شاخص‌ها افزایش می‌یابد.

از طرف دیگر بسیاری از طرفداران تحلیل تکنیکال معتقدند که هر تحلیل‌گر با روش خاص خود و با استفاده از اندیکاتورهای مختلف و زیاد، نمودارها را تجزیه و تحلیل می‌کند. این بدان معناست که عملا استفاده از یک استراتژی خاص و یکسان برای تعداد زیادی از معامله‌گران غیرممکن است.

تحلیل بنیادین در مقابل تحلیل تکنیکال

پیش‌فرض اصلی تحلیل تکنیکال این است که قیمت‌های حال حاضر در بازار تمام عوامل بنیادی مربوط به یک دارایی خاص را منعکس می‌کند. بر خلاف رویکرد تحلیل تکنیکال که عمدتا بر داده‌های قیمتی و تاریخچه قیمتی و حجم (نمودارهای بازار) متمرکز است، تحلیل بنیادین یا فاندامنتال به تحقیق گسترده پیرامون عوامل کیفی پروژه اصرار دارد.

در تحلیل بنیادین، دیدگاه این است که عملکرد آینده یک دارایی به چیزهایی بیش از داده‌های تاریخی وابسته است؛ اساساً تحلیل بنیادین روشی است که برای برآورد ارزش ذاتی یک شرکت، یک تجارت یا یک دارایی استفاده می‌شود. در این تحلیل طیف گسترده‌ای از شرایط خرد و کلان تجزیه و تحلیل روند اقتصادی مانند مدیریت و شهرت شرکت، رقابت در بازار و نرخ رشد و سلامت صنعت در نظر گرفته می‌شود.

بنابراین، ممکن است این‌گونه در نظر بگیریم که برخلاف تحلیل تکنیکال که عمدتا به عنوان ابزاری برای پیش‌بینی عملکرد قیمت و رفتار بازار استفاده می‌شود، تحلیل بنیادین با در نظر گرفتن زمینه و پتانسیل‌های موجود در یک دارایی، می‌تواند برای یک تحلیل‌گر مشخص کند که آیا یک دارایی بیش از حد ارزش‌گذاری شده یا خیر. درحالی که بیشتر معامله‌گران کوتاه مدت ترجیح می‌دهند از تحلیل تکنیکال استفاده کنند، ترجیح مدیران صندوق‌ها و سرمایه‌گذاران بلند مدت، تحلیل بنیادین است.

یک مزیت مهم در تحلیل تکنیکال این است که به داده‌های کمی متکی است. بنابراین چارچوبی بی‌طرفانه برای تحقیق عینی از تاریخچه قیمتی فراهم می‌کند و برخی حدس و گمان‌ها که با رویکرد کیفی‌ در تحلیل بنیادین ارائه می‌شود را از بین می‌برد.

با این حال تحلیل تکنیکال علی‌رغم سروکار داشتن با داده‌های تجربی کماکان تحت تأثیر تعصبات و طرفداری‌‌های شخصی است. به عنوان مثال یک معامله‌گر که به شدت یک ارز را پیش داوری کرده، طوری از ابزارهای تحلیل تکنیکال بهره ببرد و اطلاعات را ناخودآگاه دستکاری کند که نهایتا آن گونه که دوست دارد تصمیم بگیرد. در بسیاری از موارد این اتفاق بدون آگاهی آنها رخ می‌دهد. علاوه بر این در دوره‌هایی که بازارها الگو یا روند مشخصی ندارند، تحلیل تکنیکال ممکن است شکست بخورد.

سخن آخر

جدا از نقد و بحث‌های طولانی درباره اینکه کدام روش تحلیل بهتر است، به نظر ترکیبی از تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادین توسط بسیاری از افراد مورد پذیرش است. درحالی که تحلیل بنیادین بیشتر به استراتژی‌های سرمایه‌گذاری بلندمدت مربوط می‌شود، تحلیل تکنیکال ممکن است اطلاعات روشنی در مورد شرایط بازار در روند کوتاه‌مدت فراهم کند. احتمالا این اطلاعات، برای معامله‌گران و سرمایه‌گذاران مفیدتر است.

تجزیه و تحلیل بازار | معیارهای ارزیابی بازار و محصول

تحلیل بازار و بررسی ویژگی‌های محصول

تجزیه و تحلیل بازار از جمله توانایی‌هایی است که همه‌ی فعالان کسب و کار باید از آن بهره‌مند باشند.

به عنوان مثال به کارآفرینی فکر کنید. آغاز کارآفرینی با ایده پردازی است. اما همه چیز به ایده پردازی ختم نمی‌شود. مهم است بتوانیم بازار مورد نظر خود را تجزیه و تحلیل کنیم و ببینیم نگاه بازار به ایده (و محصول) ما چیست.

به همین علت، همواره بخشی از مدل کسب و کار و اسنادی که به عنوان طرح تجاری تنظیم می‌شوند، به تحلیل بازار اختصاص پیدا می‌کند.

تجزیه و تحلیل بازار می‌تواند در مورد هر نوع بازاری به‌کار گرفته شود: از بازار پوشاک و خودرو تا بازار پول و طلا.

بر این اساس، درس حاضر را به معرفی برخی از فاکتورهای قابل‌استفاده در تحلیل بازار اختصاص داده‌ایم.

در این درس، موارد زیر را مرور می‌کنیم و شرح می‌دهیم:

  • میزان ضرورت محصول (کالا یا خدمت) برای بازار (Urgency)
  • اندازه بازار (Market size)
  • محدوده قیمت قابل عرضه (Potential Price Range)
  • هزینه جذب مشتری یا ایجاد مشتری جدید (Customer Acquisition Cost)
  • هزینه رساندن محصول به دست مشتری (Product Delivery Cost)
  • میزان منحصر به فرد بودن محصول (Product Uniqueness)
  • سرعت عرضه محصول به بازار (Speed to market)
  • نیاز به سرمایه‌گذاری اولیه (Up-front investment)
  • پتانسیل عرضه محصولات وابسته (Cross-sell potential)
  • مدت زمان زنده ماندن یا طول عمر محصول (Product Lifespan)

البته لازم به تأکید است که فعلاً در حد بررسی عمومی در درس ارزش آفرینی، موارد زیر را مطرح می‌کنیم. به همین خاطر، به سبک بسیاری از کتاب‌ها و دوره‌های کارآفرینی و خلق کسب و کار، همه‌ی فاکتورها را زیرِ عنوان تحلیل بازار جا داده‌ایم.

اما بعداً این هر یک از آن‌ها باید در درس تخصصی خود بررسی شوند. برخی از آن‌ها باید در طراحی محصول، برخی دیگر در بازاریابی و تعدادی نیز در درس استراتژی مورد توجه قرار بگیرند.

توجه داشته باشید که فعلاً در این مرحله، ما قصد ارزش‌گذاری روی وضعیت‌های مختلف نداریم.

بنابراین اگر از حجم بازار حرف می‌زنیم، نمی‌خواهیم بگوییم کوچک بودن بازار یا بزرگ بودن آن، خوب است یا بد.

بلکه صرفاً می‌خواهیم فاکتورهای مورد توجه در تحلیل بازار را بشناسیم.

بدیهی است در درس‌های تخصصی‌تر، فرصت‌ها و چالش‌های هر وضعیت را بررسی خواهیم کرد.

ضمناً لازم به تأکید است که قرار نیست همه‌ی فاکتورها و مولفه‌های زیر، در همه‌ی انواع بازارها و محصول‌ها قابل طرح و مفید باشند. بنابراین احتمالاً لازم خواهد بود بسته به محصولی که در ذهن دارید و بازاری که مد نظر شماست، تعدادی از این فاکتورها را انتخاب و بررسی کنید.

شدت نیاز و ضرورت محصول از نگاه بازار (Urgency)

نخستین سوالی که باید به آن فکر کنیم این است که بازار (همه‌ی کسانی که تقاضای این محصول را دارند یا ممکن است داشته باشند) تا چه حد محصول ما را مورد نیاز و ضروری می‌بیند؟

گاهی اوقات بازار قانع شده است که اصل محصول ضروری است (مانند بیمه شخص ثالث) و آن‌چه باقی می‌ماند این است که پیشنهاد ما را از میان انواع پیشنهادها انتخاب کند.

اما گاهی نیز ممکن است اصل محصول هنوز چندان جدی تلقی نشود (مانند بیمه زندگی). بنابراین ما دو مرحله پیش روی خود داریم:

  • آموزش دادن بازار و قانع کردن بازار به استفاده از محصول (به طور عمومی)
  • قانع کردن بازار به این‌که از میان همه‌ی پیشنهادها، پیشنهاد ما را انتخاب کند.

تحلیل بازار با توجه به میزان ضرورت محصول

در این‌جا باید به چند نکته توجه داشته باشیم:

  • میزان نیاز به محصول، در سگمنت‌های مختلف بازار یکسان نیست. مثلاً مالکان خودروهای گران‌قیمت در مقایسه با مالکان خودروهای ارزان‌قیمت، احتمالاً بیمه‌ی بدنه را ضروری‌تر ارزیابی می‌کنند.
  • ضرورت از جنس ادراک و نگرش است. بنابراین میزان نیاز به محصول و ضروری بودن آن، می‌تواند با آموزشِ بازار هدف تغییر کند. مثلاً ممکن است عرضه‌کننده‌ی مکمل‌های غذایی، با آموزش‌ بازار (از طریق تبلیغات و بازاریابی محتوا) بتواند نگرش به ضروری بودن مکمل‌ها را در جامعه‌ی هدف خود افزایش دهد. مشابه همین مسئله را می‌توان درباره‌ی داروهای گیاهی و محصولات ارگانیک و طبیعی نیز مطرح کرد.
  • میزان ضرورت محصول از نگاه بازار، با تغییر بازار هدف تغییر می‌کند. فرض کنید می‌خواهید دوره‌های آموزش آنلاین برگزار کنید. اگر جامعه‌ی هدف خود را گروهی انتخاب کنید که تا کنون، از آموزش آنلاین استفاده کرده‌اند، نگاه آن‌ها به خدمات شما با گروهی که تا کنون صرفاً از خدمات فیزیکی استفاده کرده‌اند، متفاوت خواهد بود.

واضح است که اگر بتوانید پاسخ این سوال را به درستی تشخیص دهید، تکلیف‌تان برای آینده‌ی کسب و کار و استراتژی‌هایی که باید انتخاب کنید، مشخص‌تر خواهد بود.

اندازه‌ی بازار یا Market size

وقتی از اندازه‌ی بازار یا Market size حرف می‌زنیم، منظورمان برآیند تقاضای موجود برای یک محصول است.

طبیعی است بر اساس آن‌چه در درس انواع بازار مطرح کردیم، اندازه بازار را هم به شکل‌های مختلف، از جمله شیوه‌های زیر، می‌توان تعریف کرد:

  • بازار بالقوه: تجزیه و تحلیل روند مجموع تقاضای بالقوه‌ای که می‌تواند برای محصول وجود داشته باشد.
  • بازار فعال: مجموع تقاضای فعال موجود (که این محصول را از ما و رقیبان‌مان تهیه می‌کنند)
  • بازار مورد نیاز: مجموع تقاضایی که دستیابی به آن در سال اول (یا دو سال یا پنج‌سال اول) برای بازگشت سرمایه‌گذاری اولیه ضروری است.

در این‌جا باید به دو نکته توجه داشته باشید:

نکته‌ی اول این‌که اندازه بازار با اندازه صنعت تفاوت دارد. در مورد اول ما از میزان تقاضا حرف می‌زنیم و در مورد دوم، از میزان عرضه.

نکته‌ی دوم هم این است که به خاطر داشته باشیم بزرگ یا کوچک بودن بازار، مزیت ذاتی ندارد. بلکه منابع سازمانی، نوع محصول، جایگاه ما در بازار، توانایی رقابت و ده‌ها فاکتور دیگر در کنار هم، مشخص می‌کنند که چه اندازه‌ای از بازار می‌تواند برای ما مناسب و مطلوب باشد.

محدوده قیمت قابل عرضه یا Potential Price Range

وقتی محصول را صرفاً بر اساس نوع آن تعریف می‌کنیم، ممکن است در دام خطای تعمیم گرفتار شویم. به این معنا که احتمال دارد ناخواسته، ویژگی‌های بخشی از بازار را به تمام بازار نسبت دهیم.

به عنوان مثال، فرض کنید از بازار مسکن حرف می‌زنیم.

آیا واقعاً بازار آپارتمان‌های کمتر از ۵۰ متر، با بازار آپارتمان‌های بالای ۵۰۰ متر یکی است؟

آیا بازاری که برای مسکن چند صد میلیون تومان پول دارد و باید با وام، بودجه‌ی خود را تکمیل کند، با بازاری که چند میلیارد تومان برای خرید یک ملک در نظر می‌گیرد، رفتار یکسانی دارد؟

رفتار این سگمنت‌ها، پاسخ آن‌ها به تغییرات قیمت، اثر استراتژی‌های بازاریابی و فروش بر روی هر یک از آن‌ها، می‌تواند متفاوت باشد.

بنابراین وقتی درباره‌ی یک محصول و بازار آن فکر می‌کنیم، گاهی اوقات مناسب است مشخص کنیم که منظورمان کدام سگمنت از بازار است.

به عبارت دیگر، بگوییم: «ما درباره‌ی سگمنتی از بازار حرف می‌زنیم که برای محصولِ X حاضرند بین … تا … ریال پرداخت کنند.»

تحلیل بازار بر اساس محدوده قیمت

باز هم لازم به یادآوری است که این بحث، به صورت مستقل و تخصصی در مدیریت بازاریابی با عنوان بخش بندی بازار مطرح می‌شود.

اما توجه به برخی نکات پایه (مثل تفکیک بازه‌ی قیمت) حتی در گام‌های اولیه‌ی تحلیل بازار نیز ضروری است و می‌تواند زوایای پنهان بازار را بهتر برایمان روشن کند.

دسترسی کامل به این درس برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است.

با عضویت به عنوان کاربر ویژه‌ی متمم، علاوه بر دسترسی به درس‌های ارزش آفرینی به دوره‌های بسیار بیشتری دسترسی پیدا می‌کنید که می‌توانید فهرست آنها را در این‌جا ببینید:

البته بررسی‌های ما نشان می‌دهد که علاقه‌مندان به ارزش آفرینی از بین درس‌های متنوع متمم به درس‌های زیر علاقه‌ی بیشتری نشان داده‌اند:

اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید درباره‌ی متمم بیشتر بدانید، می‌توانید نظرات دوستان متممی را درباره‌ی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی می‌شناسند:

تمرین (لازم نیست به همه‌ی تمرین‌ها پاسخ دهید)

محصول و بازار خاصی را انتخاب کنید و میزان ضرورت محصول از نگاه بازار را برآورد کنید. این محصول می‌تواند یکی از همان مواردی باشد که درس‌های قبل انتخاب و تحلیل کرده‌اید (می‌توانید به ضرورت، امتیازی بین صفر تا ده داده و و سپس علت ارزیابی خود را شرح دهید).

برای اینکه میزان ضرورت این محصول در نگاه بازار افزایش یابد، چه گزینه‌هایی در ذهن دارید؟

چه برآوردی از هزینه‌ی جذب مشتری فعلی یا ایجاد مشتری تازه برای این محصول خود دارید؟ این هزینه تا چه حد تابع مقیاس کسب و کار است؟

اگر در یک بازار، هزینه‌ی جذب مشتری و هزینه‌ی خلق مشتری بسیار نزدیک باشد، استراتژی بازاریابی در مقایسه با شرایطی که هزینه‌ی ایجاد مشتری جدید بسیار بالاست چه تفاوتی خواهد داشت؟

چه تغییراتی می‌توان در محصول مد نظر شما ایجاد کرد که مدت زنده ماندن آن (بی‌نیاز بودن به طراحی مجدد) افزایش یابد؟ آیا چنین تغییری قابل توصیه هست؟

اصول تجزیه و تحلیل فارکس

انواع تجزیه و تحلیل فارکس

بازار فارکس می تواند بسیار فراز و نشیب های زیادی داشته باشد و همیشه خطر از دست دادن پول وجود دارد و شما باید اصول اولیه تجزیه و تحلیل فارکس را به خوبی بشناسید. هرکسی که مشتاق فعالیت در بازار فارکس است باید اصول اولیه معاملات را بداند که چه چیزی بر آنها تأثیر می گذارد و نحوه معاملات چگونه است. یک معامله گر فارکس باید دائماً از تحولات مالی ، سیاسی و اقتصادی در سراسر جهان مطلع و آگاه باشد. و به عنوان یک بازار بی ثبات ، باید بتوانید سطح خاصی از خطرات را تحمل کنید.

راه های زیادی وجود دارد که یک معامله گر می تواند خود را در جریان قرار دهد مانند اخبار، به روز رسانی و اطلاعات مورد نیاز برای آماده سازی و آماده بودن برای تجارت فارکس. یکی از بهترین راه ها برای معامله گر موفق ، تجزیه و تحلیل فارکس است.

تجزیه و تحلیل فارکس چیست؟

در دنیای مالی ، تجزیه و تحلیل بنیادی نقش اساسی در ارزش گذاری همه چیز از سهام شرکت ها تا املاک و مستغلات دارد. برای معامله گران ارز ، این یک مکانیسم اصلی برای بررسی اساس نوسانات نرخ ارز به ظاهر تصادفی است.

تجزیه و تحلیل فارکس به معامله گر کمک می کند تا قبل از تصمیم گیری در مورد خرید ، فروش یا نگه داشتن موقعیت در یک جفت ارز ، شرایط بازار را تجزیه و تحلیل کند. اما یک معامله وجود دارد – معاملات فارکس همیشه در جفت ارز انجام می شود ، بنابراین یک معامله گر باید نه تنها نرخ ارز یک ارز ، بلکه هر دو را تجزیه و تحلیل کند. به عنوان مثال ، USD ممکن است سود خود را در برابر EUR حفظ کند یا در برابر GBP تضعیف کند.

به طور خلاصه ، تأثیر حرکتها در یک ارز می تواند بر ارز دیگر تأثیر بگذارد. نظارت بی وقفه بر موقعیت یک جفت ارز آسان نیست و این جایی است که تجزیه و تحلیل فارکس روز شما را نجات می دهد.

انواع تجزیه و تحلیل فارکس

تجزیه و تحلیل فارکس را می توان به طور گسترده به تجزیه و تحلیل بنیادی و فنی طبقه بندی کرد.

تجزیه و تحلیل بنیادی در فارکس

یکی از عواملی که در تجزیه و تحلیل فارکس میتوان مشاهده کرد تجزیه و تحلیل بنیادی است. بازارهای فارکس به شدت تحت تأثیر داده های اقتصادی منتشر شده توسط کشورها و حتی در سطح جهانی هستند. برخی از محرکهای اساسی که می توانند به پیش بینی قیمتهای آینده ارز کمک کنند عبارتند از تولید ناخالص داخلی ، نرخ بهره ، شاخص قیمت مصرف کننده ، آمار بیکاری ، ارقام خرده فروشی ،بانک مرکزی تجزیه و تحلیل تأثیر عوامل سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی بر قیمت ارز به عنوان تجزیه و تحلیل بنیادی شناخته می شود.

الگوهای نمودار برتر در تحلیل تکنیکال

عرضه اولیه سهام در بورس

معامله گران بلند مدت که یک جفت ارز را برای مدت طولانی نگه می دارند ، اغلب از تجزیه و تحلیل بنیادی استفاده می‌کنند.

تجزیه و تحلیل فنی

تجزیه و تحلیل فارکس شامل تجزیه و تحلیل فنی هم می‌باشد. تجزیه و تحلیل فنی شامل تجزیه و تحلیل حرکت قیمت با استفاده از داده های تاریخی است. تجزیه و تحلیل فنی دقیق و قابل اعتماد تلقی می شود و فرایند بررسی حرکت قیمت های گذشته برای پیش بینی حرکت قیمت های آینده است. این امر با تجزیه و تحلیل آماری انجام می شود ، گرایش ها از فعالیت های تجاری مانند حرکت قیمت و حجم جمع آوری شده است.

تجزیه و تحلیل فنی از چندین شاخص استفاده می کند مانند میانگین های متحرک ، قدرت بازار ، واگرایی همگرایی میانگین متحرک (MACD) یا شاخص قدرت نسبی (RSI) که به معامله گر کمک می کند تا بداند چه زمانی باید وارد بازار شود و چه زمانی از آن خارج شود. شما می توانید از یک شاخص فنی واحد استفاده کنید یا از بیش از یک شاخص فنی با هم استفاده کنید.

تجزیه و تحلیل فنی از معامله گران کوتاه مدت حمایت می کند و می تواند در اکثر ابزارهای معاملاتی استفاده شود.

ترکیب تجزیه و تحلیل بنیادی و فنی

معامله گران می توانند هر دو تکنیک تجزیه و تحلیل فنی و اساسی را در تجزیه و تحلیل فارکس آزمایش کنند. اگر به درستی انجام شود ، ترکیب می تواند به بهترین های هر دو جهان منجر شود.

هر دو نوع تحلیل بر اطلاعات گذشته و حال تکیه می کنند. هر دو استراتژی می توانند در مدیریت ریسک و فرایند تصمیم گیری سرمایه گذاری ارزش افزوده کنند.

اجازه دهید نگاهی به چند روش ترکیب تکنیک و تحلیل بنیادی برای ارائه اطلاعات بهتر به سرمایه گذاران فارکس بیندازیم.

ترکیب معاملات محدوده ای با تجزیه و تحلیل بنیادی

محدوده معاملات محدود به شناسایی مناطق مربوط است حمایت و مقاومتیه معامله گر سعی می کند از خرید یک دارایی با پشتیبانی خط روند پایین و فروش آن با مقاومت خط روند بالا استفاده کند. بنابراین ، چگونه می توانید تجارت محدود را با تجزیه و تحلیل بنیادی ترکیب کنید؟ تجزیه و تحلیل فارکس یکی از مهمترین عوامل فعالیت است که باید آن را یاد بگیرید.

در سناریوی محدوده ، هیچ حرکت محکمی در هیچ جهتی وجود ندارد و قیمت ها از بالا به پایین متغیر هستند. در بازارهای رو به رشد ، یک معامله گر معمولاً به دنبال خرید در پایین ترین سطح ممکن است تا از مزیت کامل بازار استفاده کند. با این حال ، یک بیانیه مطبوعاتی یا رویداد خبری غیر منتظره می تواند بازار محدود محدوده را مختل کند. در چنین شرایطی ، هوشمند است که در زمان انتشار خبر از معاملات باز خودداری کنید.

هنگام معاملات در مورد رویدادهای خبری با تأثیر زیاد ، باید اقدامات احتیاطی را انجام دهید و تجزیه و تحلیل فارکس را انجام دهید. شما می توانید معامله را ببندید ، یا معاملات را تا حدی ببندید ، یا ضررهای ناگهانی متوقف کنید تا سودهای حاصل از یک تجارت موفق محدود را معکوس نکنید.

ترکیب معاملات شکست با تجزیه و تحلیل بنیادی

استراتژی شکست تجاری ضروری است ابزار برای معامله گران روند فنی این استراتژی شامل یادداشت زمانی است که سهام از سطح حمایت یا مقاومت خود فراتر رفته و از آن استفاده می کنند. هنگامی که قیمت دارایی از محدوده معاملاتی از پیش تعیین شده عبور می کند ، نشان می دهد که دارایی در حال حرکت جدی است.

عوامل کلیدی مانند تغییرات نرخ بهره ، تورم ، خرده فروشی ، تولید و تولید صنعتی می تواند نوسانات مورد نظر را به ارمغان بیاورد یا تجارت را به هدف سود معامله گر نزدیک کند. از آنجایی که امکان حرکت شدید در این زمان بسیار زیاد است ، فرصت بسیار خوبی را برای انجام معاملات شکست در این مدت فراهم می کند.

با این حال ، اگر معامله گران استراتژی شکست را با انتشار اخبار ترکیب می کنند ، می خواهند منتظر بمانند تا اخبار باعث افزایش قیمت و یا مقاومت شود و سپس به دنبال خرید یا فروش مناسب باشند. معامله گران همچنین می توانند از واکنش بیش از حد به اخبار استفاده کنند.

استفاده از آن همیشه منطقی است و ضررها را متوقف میکند. به این ترتیب ، می توانید به دنبال شکست های فنی باشید و موقعیت ها را متناسب با آن در تجزیه و تحلیل فارکس خود تنظیم کنید.

استفاده از نوسان سازها با تحلیل بنیادی

نوسان سازها شاخص های نمودار هستند که برای تعیین شرایط خرید بیش از حد یا بیش از حد فروش در بازارهای بدون روند استفاده می شوند. این شاخص های نمودار در تجزیه و تحلیل فارکس همچنین برای تأیید افراط محدوده و تعیین مهم استفاده می شود نقاط ورود و خروج به شاخص قدرت نسبی (RSI) مقدار تغییرات اخیر قیمت را محاسبه می کند که برای یافتن شرایط خرید و فروش بیش از حد در قیمت ابزار استفاده می شود.

اجازه دهید نمونه ای از استفاده از شاخص RSI را در ترکیب با یک شاخص اساسی مانند انتشار اطلاعات حقوق و دستمزد غیر مزرعه در نظر بگیریم. حقوق و دستمزد غیر مزرعه تعداد کارگران در ایالات متحده است که در درجه اول کارگران مزرعه را مستثنی می کنند. این اقدام توسط اداره آمار کار (BLS) ارائه شده و به صورت ماهانه به اطلاع عموم می رسد.

وقتی اعداد و ارقام کمتر از برآوردها باشد ، می تواند باعث تضعیف دلار آمریکا شود. بنابراین ، اگر انتظار دارید که تعداد حقوق و دستمزد غیر مزرعه از تخمین ها کمتر باشد ، ممکن است باعث شود که جفت ارزهای خاص ناپایدارتر باشند ، برای مثال ،یورو/دلار آمریکا می تواند بی ثبات تر شود و بنابراین زمان خوبی برای فروش است.

تجزیه و تحلیل روندهای تاریخی

بسیاری از تحلیلگران به طور معمول روندهای تاریخی را در تجزیه و تحلیل فارکس انجام می‌دهند تا تعیین کنند که چگونه برخی از جفت ارزها در طول زمان عملکرد کرده اند. معامله گران نیز نگاه می کنند که نمودار چگونه یک جفت فارکس خاص به نوع خاصی از اخبار یا انتشار اقتصادی واکنش نشان می دهد.

اگر واکنش ها را در طول زمان پیگیری کنید ، متوجه خواهید شد که بسیاری از گرایش ها تمایل به تکرار خود دارند. به طور مشابه ، بسیاری از سرمایه گذاران تمایل دارند به طور مشابه در طول زمان واکنش نشان دهند و مقایسه داده ها در یک دوره به شما کمک می کند تا هرگونه روند ثابت را شناسایی کنید. به طور معمول ، بی ثباتی زیادی در رابطه با انتشار مطبوعات با ماهیت تأثیرگذار وجود دارد.

خوشبختانه می توانید با انتشار کلیدهای برنامه ریزی شده همگام باشید و برای رویدادهای مهمی که بر قیمت ارزها تأثیر می گذارد ، آماده شوید. شما می توانید یک نگه داریدتقویم اقتصادی هنگام معاملات فارکس و استفاده از آن به عنوان راهنمای برخی از انتشارات اقتصادی آینده و رویدادهای سیاسی که احتمالاً بر بازار فارکس تأثیر می گذارد.

به عنوان مثال ، یک رویداد بزرگ جهانی مانند یک نشست سیاسی بین المللی با حضور رهبران جهان یا بررسی اقتصادی با روسای بانک های مرکزی اصلی از سراسر جهان ، قطعاً می تواند بر بازار فارکس تأثیر بگذارد و باید این موضوع را در تجزیه و تحلیل فارکس خود حتما لحاظ کنید.

روندهای حجم در تجزیه و تحلیل فارکس

یکی دیگر از روشهای رایج برای ارزیابی بازار در تجزیه و تحلیل فارکس ، نگاهی به روندهای حجم است. جهش های بزرگ در یک جفت ارز خاص نشان می دهد که این ارز جلب توجه کرده و تحت تجمع یا توزیع قرار دارد. افزایش حجم به این معنی است که افراد بیشتری خرید/فروش می کنند. در نهایت ، قیمت شروع به حرکت در یک جهت می کند. با این حال ، جهت حرکت را نشان نمی دهد.

با این وجود ، می توانید از شاخص های حجم برای ارزیابی قدرت یا ضعف بازار و همچنین بررسی اینکه آیا حجم نشان دهنده حرکت قیمت یا معکوس است ، استفاده کنید.

گزارش تجزیه و تحلیل فارکس برای هر معامله گر فعال ضروری است. هم گزارشات فنی و هم گزارشات اساسی بیشتر اطلاعات و بینش های مهم در بازار فارکس را می گیرند و برای تصمیم گیری های تجاری مهم ضروری هستند.

بازار فارکس سریع ، پر نوسان و چالش برانگیز است. برای موفقیت یک معامله گر فارکس ، او باید تیزبین باشد و دانش خوبی از هر دو داشته باشد. هنگام تجزیه و تحلیل بنیادی و فنی در معاملات تجزیه و تحلیل روند خود ، باید رویکرد متوازن را در پیش بگیرید. هنگام راه اندازی معاملات بعدی به تمام این نکات توجه داشته باشید و برخی از این روش ها را در استراتژی معاملاتی خود اتخاذ کنید.

تجزیه و تحلیل روند رشد اقتصادی ایران

تحلیل روند رشد اقتصادی ایران از زمان دولت یازدهم و دوازدهم با توجه به داده های نهادهای بین المللی تا مسیری که دولت سیزدهم پیش رو دارد را در گزارش زیر به آن پرداختیم. به گزارش پایگاه خبری دانستنی آنلاین تجارت یکی از عوامل مؤثر بر رشد اقتصادی است. مطالعات نشان می‌دهند با افزایش سهم […]

تحلیل روند رشد اقتصادی ایران از زمان دولت یازدهم و دوازدهم با توجه به داده های نهادهای بین المللی تا مسیری که دولت سیزدهم پیش رو دارد را در گزارش زیر به آن پرداختیم.

به گزارش پایگاه خبری دانستنی آنلاین تجارت یکی از عوامل مؤثر بر رشد اقتصادی است. مطالعات نشان می‌دهند با افزایش سهم تجارت در تولید ناخالص داخلی، نرخ رشد اقتصادی و نرخ رشد درآمد سرانه در کشورها افزایش می‌یابد. در صورتی که همزمان با رشد درآمد سرانه، توزیع آن نیز بهبود یابد می‌توان گفت تجارت، مسیری برای بهبود سطح رفاه و برابری اقتصادی است.

با اینکه اقتصاد ایران در دولت نخست روحانی توانست از مزایای تجارت برای بهبود رشد اقتصادی بهره‌مند شود، اما تحریم‌ها با محدود کردن روابط تجاری مانع از ادامه‌دار بودن آثار مثبت تجارت خارجی بر سطح زندگی مردم شدند.

پیش از این شبکه CNBC‎ آمریکا در گزارشی با تحلیل اثر تحریم‌ها بر رشد اقتصادی برآورد کرد اقتصاد ایران از سال ۲۰۱۷ تا پایان ۲۰۲۰ حدود ۴.۹۹ درصد کوچک شده است. مقایسه رشد اقتصادی سال‌های ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۰ با سال ۲۰۱۶ نشان می‌دهد پس از امضای توافق هسته‌ای، کشورمان رشد اقتصادی ۱۲.۵ درصدی را تجربه کرده کرد.

دولت نخست روحانی در حالی پیروز انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ شد که اقتصاد کشور در آن زمان با رشد اقتصادی منفی دست و پنجه نرم می‌کرد. تحریم‌های نفتی و بانکی در اواخر دولت نهم به مانعی جدی برای رشد اقتصادی ایران تبدیل شده بودند، اما در ادامه پیگیری مذاکرات بین‌المللی و امضای برجام، رشد بی‌سابقه بیش از ۱۲ درصدی را برای اقتصاد کشورمان به‌همراه داشت. با این حال خروج ترامپ از برجام و پیگیری سیاست فشار حداکثری بر ایران، مانع ادامه‌ افزایش رشد اقتصادی شد.

این در حالی است که پیش‌بینی‌های نهادهای بین‌المللی نشان می‌دهد شرایط اقتصاد کلان، آماده تجربه دوباره رشد مثبت اقتصادی است. به‌عنوان نمونه بانک جهانی در آخرین پیش‌بینی خود از رشد اقتصادی ایران، رقم ۲.۱ درصد را برای سال جاری میلادی و رقم ۲.۲ درصد برای سال آینده پیش‌بینی کرده است. بر اساس آخرین پیش‌بینی بانک جهانی، نرخ رشد اقتصادی ایران در پایان سال ۲۰۲۳ به ۲.۳ درصد خواهد رسید.

آخرین پیش‌بینی‌ها از رشد اقتصادی ایران

پیش‌بینی‌های جدید بانک جهانی از رشد اقتصادی ایران نسبت به آخرین گزارش این نهاد بین‌المللی یعنی گزارش منتشر شده در ژانویه(دی-بهمن)، تصویری خوش‌بینانه‌تری از رشد اقتصادی را برای ایران ترسیم می‌کند.

در گزارش ماه ژانویه بانک جهانی نرخ رشد ۰.۶ درصدی برای سال جاری میلادی پیش‌بینی شده بود و همچنین رقم ۰.۵ درصدی برای سال ۲۰۲۲ برآورد شده بود.

یکی از عوامل مؤثر بر بهبود پیش‌بینی رشد اقتصادی ایران، احتمال افزایش قیمت نفت تا سطح ۶۲ دلار به‌ازای هر بشکه است که بر همه کشورهای صادرکننده نفت از جمله ایران تأثیر مثبت خواهد داشت.

با این حال، توجه به یک نکته ضروری است که ایران چگونه خواهد توانست از ظرفغیت افزایش قیمت نفت برای بهبود متغیرهای اقتصادی بهره‌مند شود و لازم است عامل تجزیه و تحلیل روند مهمی به نام تحریم را در چنین تحلیل‌هایی در نظر گرفت.

دلیل دیگر پیش‌بینی مثبت از رشد اقتصادی کشورمان توسط بانک جهانی، ظرفیت بخش صنعت و نقش آن در افزایش سطح تولید ناخالص داخلی است. بر اساس تحیل بانک جهانی با توجه به همه‌گیری کرونا، رشد حاصل از بخش خدمات با وقفه و تأخیر، رشد اقتصادی را افزایش خواهد داد، اما بخش صنعت می‌تواند در بازه زمانی کوتاه‌تری، رشد اقتصادی را در فاصله سال‌های ۲۰۲۱ و ۲۰۲۳ افزایش دهد.

مسیر آینده رشد اقتصادی

با توجه به پیامدهای پیشین تحریم بر رشد اقتصادی، مسیر بعدی این متغیر اقتصادی نیز تحت تأثیر آینده تحریم‌ها و مذاکرات بین‌المللی خواهد بود. در واقع برای تحلیل و پیش‌بینی آینده رشد اقتصادی، رویکرد دولت سیزدهم در پیش‌برد مذاکرت بین‌المللی، عامل تأثیرگذاری است که نمی‌توان از آن غفلت کرد. در واقع حتی پیش‌بینی‌های خوشبینانه از نرخ رشد اقتصادی نیز برای تحقق به سطح تعامل بین‌المللی دولت سیزدهم وابسته هستند

دوره مقدماتی تجزیه و تحلیل صورتهای مالی

دوره مقدماتی تجزیه و تحلیل صورتهای مالی با هزینه 7521000 ريال توسط موسسه گروه مالی شریف برگزار می گردد. دوره بعدی قرار هست بزودی شروع شده و به مدت 16 ساعت ادامه یابد. این دوره در شهر تهران و به نشانی بلوار کشاورز، خیابان ۱۶ آذر، پلاک ۷۸، طبقه۱۱، واحد ۱۱۱۱ برگزار خواهد گردید

مدت: 16 ساعت

مکان: تهران - بلوار کشاورز، خیابان ۱۶ آذر، پلاک ۷۸، طبقه۱۱، واحد ۱۱۱۱

اگر اعداد و ارقام صورتهای مالی با دقت لازم و با محتوای صحیح تنظیم شده باشند، نسبتهای مالی شرکتها و موسسات می تواند عملکرد مالی یک شرکت را به خوبی نشان دهد. لذا می توان گفت بررسی وضعیت عملکرد شرکتها و یا بازدهی سرمایه گذاری های انجام شده، از طریق تجزیه و تحلیل دقیق صورتهای مالی از مهمترین اهداف مدیران سازمانها و موسسات اقتصادی است.

هدف از این دوره آموزشی آشنایی با انواع صورتهای مالی، نسبتهای پرکاربرد در بررسی عملکرد شرکتها، تکنیکهای تجزیه و تحلیل صورتهای مالی شرکتها می باشد.

مخاطبان:
مدیران و کارشناسان:
شرکتهای دانش بنیان
شرکتهای سرمایه گذاری
شرکتهای کارگزاری
شرکتهای تأمین سرمایه
شرکتهای بیمه
شرکتهای لیزینگ
بانکها و موسسات مالی و اعتباری
مشاوران مالی و اقتصادی
شرکتهای عضو بورس اوراق بهادار
شرکتهای مشاور مالی و سرمایه گذاری
کلیه کارشناسان مالی و سرمایه گذاری سازمانها و شرکتهای دولتی و خصوصی

مدرس: اصغر طاهرپور اصل

سوابق تدریس:
تدریس دوره های کوتاه مدت اصول حسابداری، تجزیه و تحلیل صورت های مالی، تهیه صورت جریان وجوه نقد، تجزیه و تحلیل صورتهای مالی بانکهای تجاری برای بانکهای صادرات، پارسیان، کارآفرین، گردشگری، آینده، ثامن و صنعت و معدن

سوابق اجرایی:
مدیر اداره ریسک بانک صادرات ایران (از آذر ۹۵ تاکنون)
مدیر اداره کل آموزش بانک صادرات ایران (آذر ۹۱ – آذر ۹۵)
کارشناس اعتباری در مدیریت اعتبارات و تجزیه و تحلیل روند مدیریت شعب مرکز تهران، اداره کل خارجه و سایر ادارات (بالغ بر ۱۵ سال)
مدرس و عضو گروه درسی مالی بانک صادرات ایران (از سال ۱۳۷۳ تا کنون)
عضویت در کمیته های حسابرسی، ریسک، نقدینگی و … در بانک صادرات ایران
بازرس ویژه مدیرعامل در امور اعتباری بانک صادرات ایران
بنیان گذار و مدیر اداره کل حسابداری مدیریت و آمار بانک صادرات ایران (به مدت ۳ سال، ۸۸ – ۹۱)

ترجمه و تالیف اصول حسابداری (۱) اثر Belverd E.Needles به سفارش بانک صادرات ایران
تالیف و ترجمه کتابچه تجزیه و تحلیل صورتهای مالی به سفارش بانک صادرات ایران
تالیف و ترجمه کتابچه مفاهیم مالی در بررسی پروژه های سرمایه گذاری به سفارش بانک صادرات ایران
هم مولف و ویراستار علمی کتاب تجزیه و تحلیل صورتهای مالی بانکهای تجاری
مترجم و ویراستار علمی کتاب حساب شکافی مالی (درحال اتمام و چاپ)

سرفصلها:
اطلاعات لازمه تصمیم گیری
سیستم اطلاعاتی حسابداری AIS و معرفی اجزای آن
معرفی سیستمهای حسابداری و بیان تفاوت حسابداری مالی و حسابداری مدیریت
اجزای تشکیل دهنده گزارش مالی سالانه
نقش گزارش حسابرس مستقل در تجزیه و تحلیل صورتهای مالی
معرفی عناصر صورتهای مالی اساسی (سود و زیان، سود و زیان جامع، ترازنامه و صورت جریان وجوه نقد)
تفاوت صورت سود و زیان واحدهای خدماتی، واحدهای بازرگانی و واحدهای تولیدی
مبنای تعهدی و مبنای نقدی در اندازه گیری درآمدها و هزینه ها
بیان برخی از رویه های حسابداری در جهت اثربخشی تحلیل مالی
روش تهیه مقدماتی صورت جریان وجوه نقد
نقش و رابطه عمر شرکتها با جریانهای نقد (تحلیل ماتریسی جریانهای نقد)
انواع تکنیکهای تجزیه و تحلیل صورتهای مالی:

۱- تشکیل سری زمانی

۵- تجزیه و تحلیل نسبتهای مالی

نسبتهای نقدینگی سنتی و نوین
چرخه عملیات واحدهای بازرگانی و واحدهای تولیدی
دوره تبدیل وجه نقد (دوره تامین مالی)
نسبتهای مدیریت بر داراییها و بدهیهای جاری عملیاتی (نسبتهای کارایی)
تفاوت دوره گردش کالا در واحدهای بازرگانی و واحدهای تولیدی
نسبتهای اهرمی
شاخصهای ارزیابی کیفیت سود و نسبتهای سودآوری
رابطه نرخ بازده دارایی، نرخ بازده حقوق صاحب سهام و اهرم مالی
نسبتهای کفایت جریان نقد
نسبتهای ارزیابی سهام در بازار
کاربرد نسبت P/E در پیش بینی قیمت سهام
ارزش افزوده بازار MVA
ارزش افزوده اقتصادی EVA
نحوه تعیین نرخ بازده مورد انتظار
معرفی صورت سود و زیان بر مبنای حاشیه فروش
تحلیل C.V.P
درجه اهرم عملیاتی
درجه اهرم مالی

هزینه: 7,521,000 ريال

دوره آموزشی دوره مقدماتی تجزیه و تحلیل صورتهای مالی جهت ارتقا سطح مهارت تجزیه و تحلیل صورت های مالی ، نسبتهای مالی ، عملکرد مالی ، بازدهی سرمایه گذاری ، صورت مالی ، تشکیل سری زمانی ، تحلیل افقی ، تحلیل روند ، تحلیل عمودی ، تجزیه و تحلیل نسبت مالی ، نسبت نقدینگی ، ارزش افزوده بازار MVA ، ارزش افزوده اقتصادی EVA ، موثر خواهد بود. ضمنا این دوره برای مشاغل مشاور سرمایه گذاری ، کارشناس سرمایه گذاری ، کارگزار ، مدیر شرکت کارگزاری ، کارشناس شرکت کارگزاری ، مشاور مالی ، مشاور سرمایه گذاری ، مشاور تامین سرمایه ، مشاور لیزینگ ، مشاور اقتصادی ، کارشناس بورس ، کارشناس مالی ، مدیر مالی ، توصیه می گردد. دانشجویان رشته های مدیریت مالی ، حسابداری ، نیز می توانند در این دوره حضور بهم رسانند

برای اطلاع از تاریخ برگزاری فرم رزرو صندلی را تکمیل فرمایید تا با شما تماس بگیریم

رزرو صندلی ارسال نظر

اگر شما مالک یک شرکت دانش‌بنیان بوده و یا از کارکنان یک شرکت دانش‌بنیان هستید، لطفا نام کامل شرکت و شناسه ملی شرکت دانش بنیان را وارد نمایید. لازم به ذکر است فقط دوره‌های آموزشی موسسات ذکرشده در این صفحه مشمول تخفیف شرکت‌های دانش‌بنیان میگردند



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.