این زن زیبا مصنوعی است + فیلم شگفت انگیز !
فیلمی از یک ربات با هوش مصنوعی در فضای مجازی منتشر شد که شبیه به تهدید برای آینده است. این ربات همانند یک انسان عمل می کند با این تفاوت که روح ندارد.
همیشه خلق کردن و خالق بودن یکی از مفهوم قیمت پایانی در بورس علایق ذاتی انسان ها بوده است. ما به عنوان یک انسان دوست داریم تا ساخته های نوینی خلق کنیم و از این کار لذت میبریم. شاید بی راه نباشد اگر بگوییم خلق موجودی همانند انسان نیز یکی از آرزوهای دیرین بشر بوده است. خلق موجودی خاص که می تواند بفهمد، درک کند، احساس کند، فکر کند و کارهای مختلف را انجام دهد (ربات pepper اولین ربات در جهان هست که قادر به تشخیص چهره و درک احساسات است) این علاقه ذاتی و خواست درونی باعث شده که از زمان های گذشته تا به امروز انسان از این نیروی خلاقه خود استفاده کند و تلاش مفهوم قیمت پایانی در بورس کند تا چنین مخلوقی را بسازد.
شاید اگر به انسانی که در اوایل قرن پیش زندگی می کرد میگفتیم که در آینده ای نزدیک قرار است مخلوقاتی شبیه انسان بر روی زمین به وجود بیایند که ساخته دست بشر هستند و می توانند سخن بگویند و مسئله حل کنند و یا کارهایی را انجام دهند که تنها انسان ها از پس آنها بر میایند، شما را به دیوانگی و جنون متهم میکردند. اما از نیمه قرن پیش تا به امروز مبحثی مطرح شد که زندگی انسان ها را متحول کرد. هوش مصنوعی که برای اولین بار در دهه ۱۹۵۰ میلادی مطرح شد، ابتدای راهی مفهوم قیمت پایانی در بورس بود که می توانست انسان ها را به آرزوی دیرینه خود، یعنی تولید مخلوقی همانند انسان برساند.
در این مدت کوتاهی که هوش مصنوعی مطرح شد، بخصوص در قرن حاضر، تلاش های بسیاری برای تولید رباتی همانند انسان و رسیدن به این آرزوی دیرینه شد. اما تمام ربات هایی که تا به حال ساخته شده اند، در همانند انسان بودن شکست خورده اند. دلیل اصلی آن که هیچ کدام از این مصنوعات نمی توانند همانند انسان باشند، آن است که از ویژگی اصلی انسان، یعنی داشتن درک و فهم و شعور، بی بهره هستند. اکثر این ربات ها تنها می توانستند در یک زمینه بخصوص کاری را انجام دهند و هوش مصنوعی این ربات ها بسیار محدود بود.
شاید به نظر برسد تا روزی که انسان بتواند موجودات شعور داری را بسازد، زمان بسیاری مانده است، اما در سال های اخیر پیشرفت هایی در این زمینه وجود داشته که باعث می شود تا رسیدن به آن روز موعود مدت کمی باقی بماند. شاید بتوانیم بگوییم نمونه یکی از این پیشرفت ها ربات سوفیا محصول شرکت هانسون رباتیکز است. این ربات که به شکل بانویی موقر با ابروهای کمانی می باشد، رباتی اجتماعی است و قرار است که به گفته سازندگانش دوست بشر باشد و به تمام تئوری های بد در مورد ربات ها پایان دهد.
چه شد که هانسون رباتیکز سوفیا را خلق کرد؟
خالق سوفیا و رهبر هانسون رباتیکز، یعنی دیوید هانسون، سابقا یکی از تصویرگران شرکت انیمیشن و فیلم سازی دیزنی بوده است. کار هانسون در دیزنی به عنوان مجسمه ساز و فیلمساز به او کمک کرد تا در مورد روبات ها به عنوان مجسمه های تعاملی چهار بعدی فکر کند. به همین دلیل شاید بتوان گفت هنر اصلی به کار رفته در خلق سوفیا تا حد زیادی هنر طراحی باشد. دیوید هانسون در این رابطه گفته است : من به دنبال درک مفهوم ماشین های نابغه هستم. من می خواهم بدانم که ماشین هایی با هوشی برتر از انسان، خلاقیت، خرد و شفقت چگونه خواهند بود. به همین دلیل به دنبال تحقیقاتی در زمینه هوش مصنوعی، رباتیک، هنر، علوم شناختی، طراحی و تولید محصول رفتن تا با ادغام این علوم بتوانم رباتی انسان نما را خلق کنم تا رابطه جدیدی در بین انسان ها و ربات ها ایجاد کند.
saudi-arabia-grants-citizenship-to-a-robot-named-sophiaربات سوفیا در کنار سازندهاش دیوید هانسون
همین دلیلی بود که به ساخت رباتی به نام سوفیا برسیم. رباتی که به گفته خود می خواهد از هوش مصنوعی اش استفاده کند تا زندگی بهتری برای انسان ها بسازد. یکی از راه های رسیدن به این زندگی بهتر را نیز ساختن خانه های هوشمند و شهرهای بهتر عنوان کرده است. همه این عوامل باعث شد تا در سال ۲۰۱۵ که سوفیا به دنیا معرفی شد، از او استقبال زیادی شود. این ربات توانست اولین رباتی باشد که شهروند قانونی یک کشور به حساب می آید و عکس او بر روی جلد مجلات بزرگی چاپ شد. علاوه بر آن سوفیا تا به حال افراد معروف زیادی را ملاقات کرده و در همایش های بزرگی نیز سخنرانی داشته است.
ویژگی هایی که سوفیا را، سوفیا کرده است!
قطعا این همه توجه به این ربات و این سطح از مشهور بودن بی دلیل نیست. لازم به ذکر است برای اینکه یک ربات بتواند همانند انسان فکر کند و تصمیم گیری کند و محیط اطرافش را درک کند به هوش مصنوعی عمومی نیازمندیم که تا به حال دانشمندان این علم به آن دست نیافته اند. تمام مصنوعات هوش مصنوعی که تا به امروز خلق شده اند نیز دارای هوش عمومی محدود می باشند. سوفیا نیز از هوش مصنوعی محدود برخوردار است که به همین دلیل تنها توانایی ارائه کارهای محدودی را دارد.
همان طور که اشاره شد هدف از خلق سوفیا، خلق موجودی بود که بتواند دوست انسان ها باشد. بزرگ ترین ویژگی سوفیا نیز همین است. او رباتی اجتماعی است که با شما صحبت می کند و جواب سوال هایی که می کنید را می دهد. حتی برای سوال های فلسفی نیز جواب های فلسفی دارد.
او دارای شوخ طبعی مخصوص به خودش است که با نکات ریز و لطیفه هایی که می گوید بسیار بامزه و دوست داشتنی بنظر می رسد. علاوه بر آن سوفیا قادر است احساساتش را بروز دهد. علاوه بر اینکه می تواند در مورد احساساتش سخن بگوید، حالات چهره اون و نحوه بیانی که دارد می تواند احساسات او را منتقل کند که از این نظر بسیار شبیه به انسان می باشد.
خطوط صورت و زیبایی چهره و هم چنین ویژگی هایی مانند بینی استخوانی و استخوان گونه بزرگ در سوفیا به این دلیل است که سازندگان می خواستند چهره اش یاد آور زیبایی کلاسیک آدری هپبورن بازیگر زیبای هالیوودی باشد. همان طور که گفته شد سوفیا خود را دوست انسان ها معرفی کرده و بیان کرده که می خواهد بشریت را حفظ کند. به طور کلی سوفیا دارای قدرت تکلم، استدلال، تفکر و احساس است و چیزی که سوفیا را سوفیا کرده، انسان نمایی و انسان دوستی اوست.
ربات سوفیادر سال ۲۰۱۷ توسط یک شرکت هنگ کنگی “Hanson Robotics” طراحی و ساخته شده است. کشور عربستان در برنامه تلویزیونی که در شهر ریاض در تاریخ ۲۵ اکتبر سال ۲۰۱۷ برگزار شد به ربات سوفیا حقوق شهروندی اعطا کرده با این اتفاق سوفیا به اولین رباتی تبدیل کرده که حق شهروندی یک کشور را دارد. این خبر باعث ترس بعضی از افراد از آیند ترسناک ربات ها شده و برخی دیگر از این اتفاق هیجان زده و خوشحال شدند.
در طی نشست ابتکار در سرمایه گذاریهای آتی که در شهر ریاض برگزار شد، از سوفیا دعوت شده بود که سخنرانی کند و در آن جلسه مجری اعلام کرد که سوفیا اولین رباتی است که شهروندی عربستان را گرفته است. سپس سوفیا از این امر ابراز خوشحالی و افتخار نمود و پس از آن با تسلط و توانمندی به سوالات حضار پاسخ داد.
آینده سوفیا
به نظر می رسد که قرار است سوفیا در آینده برنامه های بشر دوستانه بسیاری داشته باشد. او تا به حال توانسته به بیش از ۲۰ کشور سفر کند، با افراد مشهوری مانند ستاره فوتبال کریستیانو رونالدو و یا ویل اسمیت بازیگر هالیوودی ملاقات داشته باشد، در کنفرانس ها و نشست های مهمی مانند سازمان ملل به سخنرانی بپردازد و در بسیاری از برنامه های تلویزیونی مشهور شرکت کند. به نظر می رسد برنامه آینده سوفیا علاوه بر پیشرفته شدن و باهوش تر شدن، این است که به عنوان سفیری از نوع ربات، به دور دنیا سفر کند و به معرفی خود و هم نوعانش بپردازد و پیام صلح و دوستی و بشر دوستی خود را به تمام انسان ها برساند.
خاخام یهودی :
صهیونیسم در حقیقت یک فاجعه است # تهران ، خبرگزاری جمهوری اسلامی 88/06/30 سیاسی.نیویورک 88.اسرائیل.خاخام یهودی مفهوم قیمت پایانی در بورس مفهوم قیمت پایانی در بورس نیویورک - یکی از خاخام های یهودی می گوید: صهیونیسم در حقیقت یک فاجعه است و برای یهودیان مذهبی آشکار است که تراژدی که در جنک جهانی دوم برای یهودیان رخ داد نیز به دلیل صهیونیسم بود. خاخام دوید فیلدمن، Feldman Dovid به خبرنگار ایرنا در نیویورک گفت : کتاب هایی وجود دارند که برای این مسئله از نظر تاریخی، مدارکی را فراهم می کنند. صهیونیست ها در آن زمان ملت های جهان را علیه یهودیان تحریک کرده بودند و امروزه نیز هنوز همین کار را می کنند. وی اظهارداشت تاکتیک اصلی صهیونیسم برای کسب مشروعیت این است که تظاهر کند نماینده همه یهودیان است و همین به آنها اجازه می دهد هر کسی را که با آنها مخالفت کند ضد یهودی بنامند. این خاخام یهودی همچنین با پیشتیبانی از طرح ایران برای برقراری صلحی با ثبات در فلسطین و اشاره به وضعیت یهودیانی که در ایران زندگی می کنند، تصریح کرد ما یهودیان مذهبی هنگام حضور محمود احمدی نژاد رییس جمهوری ایران در نیویورک پارچه نوشته ای را با خود حمل خواهیم کردکه در آن نوشته شده رئیس جمهور ایران، به خاطر جامعه زیبایی که در ایران برای یهودیان ساخته ای از تو متشکریم. یهودیان مذهبی این روزها از هر فرصتی برای اعتراض به سیاستهای رژیم صهیونیستی استفاده می کنند ، خبرنگار ایرنا در حاشیه یکی از مراسم با خاخام دوید فیلدمن به گفت وگو نشست. این گفت و گو با خاخام فیلدمن با این پرسش آغاز شد شما در این تظاهرات خود در مقابل دفتر نمایندگی اسرائیل در نیویورک، در مورد وضعیت بسیار بد یهودیان مذهبی در اسرائیل حرفی زدید که بسیار شوکه کننده بود. واقعا در اسرائیل چه خبر است ؟ خاخام فیلمدمن: در شب جمعه 28 اوت یهودیان مذهبی به پیروی از خاخام های کمیته ضد صهیونیستی اورشلیم بیرون آمدند تا به تاسیس پارکینگی که اخیرا ایجاد شده بود تا نقض کنند گان روز سبت را به آنجا فرا بخوانند، اعتراض کنند. یکی از معترضین در ورودی پارکینک نشست و وقتی یک راننده خواست وارد شود جلو راننده را گرفت. یک افسر پلیس در آنجا ایستاده بود و به راننده گفت که به رانندگی خود ادامه بدهد. راننده گفت: من نمی توانم. یک نفر جلو اتوموبیلم دراز کشیده است. افسر پلیس گفت: من به تو دستور می دهم که به رانندگی ادامه بدهی. اما راننده هنوز می ترسید. سپس افسر پلیس با چماق خود به او زد و راننده به رانندگی اش ادامه داد و به این ترتیب مرد جوان را زیر گرفت و او در شدیدا مجروح کرد. راننده که پس از انجام این کار واقعا شوکه شده بود خودرو خود را متوقف کرد. شاید برای اینکه بگوید چقدر از کاری که انجام داد متاسف بود یا برای اینکه نشان بدهد که یک راننده بزن در رو نیست اما افسر پلیس به او دستور داد که از آنجا برود و او هم اطاعت کرد. سپس پلیس ادعا کرد که به دنبال راننده می گردد! این واقعه در اسرائیل به طور گسترده ای منتشر شد و به موضوع معروفی تبدیل گردید و وقتی نخست وزیر اسرائیل این را شنید در یک سخنرانی رادیویی رفتار افسر پلیس را توجیه کرد. رفتار آن افسر پلیس همان چیزی است که ما از چنین نیروی پلیسی انتظار داریم اما مسئله شوکه کننده تر برای ما این بود که رهبر سیاسی اسرائیل چنین واکنش بی شرمانه ای را از خود نشان داد. وقتی چنین رفتاری را توجیه کنید در واقع گفته اید که هر یهودی مذهبی دیگری نیز هدف چنین رفتار خشونت آمیزی قرار خواهد گرفت. مسئله دیگری که اخیرا رخ داده است در مورد بیمارستان هداسا Hadasah در بیت المقدس است. ساختمان این بیمارستان بهترین ساختمان جنبش صهیونیسم در طول 90 سال گذشته بوده است. فرزند یک خانواده مذهبی ضد صهیونیسم که حالا 3 سال و نیمه است در طول دو سال گذشته مرتبا در این بیمارستان بستری می شد زیرا پزشکان این بیمارستان ادعا می کردند که این کودک دچار یک بیماری مرموز است که آنها نمی توانند تشخیص بدهند که چیست. در طول آن مدت بیش از 45 آزمایش و روش مختلف روی این کودک انجام شد که تعداد زیادی از آنها آزمایش خون و تصویربرداری با اشعه ایکس بوده اند. در طول چند ماه گذشته این کودک تنها از طریق لوله ای که وارد معده اش می شد تغذیه می کرد. انواع و اقسام داروها که بعضی از آنها عوارض جانبی خطرناکی داشتند برای این کودک نوشته شدند. همه این کارها موجب تضعیف کودک شدند و موجب شدند وزن این کودک به نصف وزن کود کان هم سن وی برسد. وقتی یک پزشک مستقل به مادر این کودک گفت که شاید کودک هیچ بیماری نداشته باشد و بیمارستان هداسا تنها در حال آزمایش کردن داروهای مختلف روی او باشد مادر تصمیم گرفت کودکش را به بیمارستان دیگری ببرد. وقتی مسئولین بیمارستان متوجه شدند که ممکن است حیثیت شان با مشکل مواجه شود تصمیم گرفتند همه تقصیرها را به گردن مادر کودک بیندازند. آنها مادر این کودک را به داشتن یک بیماری روانی متهم کردند و گفتند که وی در اثر این بیماری روانی از دادن غذا به کودک خود خودداری می کند و در مورد علائم بیماری او دروغ می گوید تا دکترها را فریب بدهد که فکر کنند او بیمار است. (دروغ بودن این اتهام از آنجا مشخص می شود که پیش از هر دوره بستری حال کودک بهتر از پایان دوره بستری بود) پلیس این زن را دستگیر کرد و او را به زندان برد و در زندان به مدت ده روز او را شکنجه و ارعاب کردند تا به اتهامات وارد شده اعتراف کند اما او این کار را نکرد. رسانه های سکولار اسرائیلی با به چنک آوردن این خبر روز بره کشان خود را به دست آورده بودند. آنها بدون اینکه به خودشان مفهوم قیمت پایانی در بورس زحمت تحقیق در مورد داستان واقعی را بدهند از فرصت به دست آمده برای بدنام کردن یهودیان ضد صهیونیست مانند آنهایی که مانند این زن ساکن بیت المقدس بودند، استفاده کردند. جامعه یهودیان بیت المقدس فورا در برابر این مسئله از خود واکنش نشان دادند. ده ها هزار معترض به خیابان ها ریختند و خواستار آزادی زن و مرخص شدن فرزندش از بیمارستان شدند. وقتی این فشار ایجاد شد دادگاه اسرائیل به این نتیجه رسید که باید زن و فرزندش را آزاد کند. پس از اینکه فرزند این زن از بیمارستان بیرون آمد به سرعت به وزنش اضافه شد و حالش بهتر شد. اما کار بیمارستان هداسا تمام نشده است. آنها هنوز به دنبال این هستند که با استفاده از قانون علیه این زن اقدامی بکنند. نتیجه این کار می تواند این باشد که داد گاه همه 5 فرزند این زن را از وی بگیرد. دولت صهیونیست اسرائیل نمی تواند ببیند که شهرت بزرک ترین و مهم ترین بیمارستانش به دلیل انجام آزمایشاتی روی یک کودک معصوم، لکه دار می شود. بنابراین سیستم حقوقی این رژیم در حال همکاری کامل با هداسا است تا مطمئن شوند که همه تقصیرها به گردن مادر این پسر خواهد افتاد. لازم به توضیح نیست که یهودیان مذهبی در بیت المقدس و تمام دنیا از این بی عدالتی خشمگین شده اند و دست به اعتراض خواهند زد. **اکثر سیاست ها واقداماتی که توسط رهبران اسرائیل به اجرا در می آیند تحت نام حمایت از یهودیان انجام می شوند. حال چگونه است که شما می گویید یهودیان مذهبی قربانی رهبران اسرائیل هستند؟ رهبران اسرائیلی واقعا چه کسانی هستند و اعتقادات و مذهب واقعی آنها چیست ؟ خاخام یهودی : برای پاسخ دادن به این سوال باید بفهمیم که صهیونیسم چیست و یهودیان واقعی چگونه اند. وقتی جنبش صهیونیستی برای اولین بار پایه گذاری شد 99 درصد خاخام ها شدیدا با آن مخالفت کردند و گفتند که این بدترین چیزی است که می تواند برای یهودیان وجود داشته باشد. خاخام پیش بینی کرده بودند که اگر یهودیان از برنامه صهیونیستی پیروی کنند نتیجه نهایی بسیار تلخ خواهد بود. چرا؟ زیرا یهودیان واقعی به تورات اعتقاد دارند و بر اساس این اعتقاد با همه مسائل زندگی برخورد می کنند. یکی از جنبه های مرکزی اعتقاد یهود این است که وقتی یهودیان در تبعید به سر می برند باید در محلی که هستند سکوت اختیار کنند و مطیع باشند و علیه ملت های جهان آشوب به پا نکنند. یهودیان به مدت 2 هزار سال به همین صورت زندگی می کردند. مردم یهود به این دلیل زنده ماندند که از دستور خداوند در تبعید اطاعت کردند. خداوند در زمان تبعید و در زمان همه مشکلاتی که یهودیان با آنها مواجه می شوند از آنها مراقبت می کند. ولی ناگهان این بدعت گذاران که خود را صهیونیست می نامند برخاستند و یک تغییر بنیادی در اعتقاد مردم یهود ایجاد کردند. آنها مفهوم قدیمی اطاعت را کنار گذاشتند و راه حل جدیدی را برای مشکلات یهودیانی که در تبعید به سر می بردند ارائه کردند. آنها گفتند: ما باید بلند شویم و علیه ملت های جهان مبارزه کنیم. خب شما می پرسید که دین آنها چیست ؟ آنها هیچ دینی ندارند. این جنبش بر اساس رد تورات بنا شده است. بنیانگذار این جنبش به صورت آشکارا همه اصول تورات را رد کرده است. بعدها یک سری از یهودیان مذهبی به آنها پیوستند اما از آنجاییکه در رد اصول اطاعت پذیری با صهیونیست ها موافق بودند آنها نیز در واقع تورات را رد کردند. متاسفانه صهیونیست ها توانستند مفهوم قیمت پایانی در بورس بنیان فکری گروه بزرگی از یهودیان را از اطاعت به سمت شورش تغییر بدهند. آنها به روش بسیار بدی این طرز فکر جدید را به اجرا در آوردند. آنها به فلسطین رفتند و با خشونت سرزمین فلسطینیان را از آنها گرفتند و آنها را بیرون کردند و زنجیره ای از خونریزی های را آغاز کردند که تا به امروز نیز ادامه دارد. این نتیجه طبیعی کار شان بود. وقتی مردم را از سرزمین خود شان بیرون کنید همین اتفاق می افتد، هر جای دیگر دنیا هم که بود همین می شد. خب آیا صهیونیست ها از یهودیان مراقبت می کنند؟ نه آنها یهودیان را در معرض خطر قرار می دهند. آنها یهودیان را به ورطه جنک و خونریزی کشانده اند که هیچ پایانی برای آن متصور نیست و برای ما واضح است که تراژدی هایی که در طول جنک جهانی دوم برای یهودیان اتفاق افتاد نیز به دلیل صهیونیسم بود. کتاب هایی وجود دارند که برای این مسئله از نظر تاریخی مدارکی را فراهم می کنند. صهیونیست ها در آن زمان ملت های جهان را علیه یهودیان تحریک کرده بودند و امروزه نیز هنوز همین کار را می کنند. صهیونیسم حقیقتا یک فاجعه است. اتفاقاتی که در حال حاضر در حال رخ دادن هستند یعنی همین که صهیونیست ها به یهودیان مذهبی که با آنها مخالف هستند، ظلم می کنند مسئله جدیدی نیست و در مقایسه با زنجیره بلند وقایع وحشتناکی که در طول سال ها در درگیری میان صهیونیست ها و یهودیان واقعی رخ داد اینها هیچ نیستند.
چرا اعتراضات شکل گرفت، به خشونت گرایید و راهحل خروج از بحران چیست؟
در بررسی اعتراضات اخیر هر یک از رسانهها به سهم خود رویکرد صاحبنظران در این حوزه را جویا شدهاند که در گزارش حاضر تلاش بر آن است به اختصار دیدگاههای تخصصی آنها در چهار سطح ارائه و جمعبندی شود. در سطح اول چرایی شکلگیری اعتراضات پس از ماجرا مرگ مهسا امینی بررسی میشود. در سطح دوم، چرایی گرایش پیدا کردن اعتراضات به سمت خشونت و در سطح سوم، جمعبندیای از تاثیر اعتراضات بر رابطه میان مردم و حاکمیت ارائه میشود. در بخش پایانی نیز این مساله مورد بررسی قرار میگیرد که راهحل گذار از بحران و مجموعه اقدامات پیشنهادی این صاحبنظران به دولت چه بوده است.
فرارو- با گذشت ۱۷ روز از جان باختن مهسا امینی، همچنان واکنشها به ماجرای مرگ این دختر ۲۲ ساله ادامه دارد. در بیش از دو هفته گذشته واکنشها به ماجرای مهسا امینی، علاوه بر محافل رسمی به صحنه خیابانها نیز کشیده شده و در روزهای گذشته شاهد برگزاری تجمعاتی در تهران و دیگر شهرهای مختلف کشور بودهایم.
به گزارش فرارو، در ۱۷ روز گذشته از یک سو جناح دولتی تلاش کرده روایت خود از مرگ مهسا امینی را به جامعه بقبولاند و به تجمعات پایان دهد. از سوی دیگر، این روزها دامنه اعتراضات ابعادی فراتر از جان باختن این دختر جوان پیدا کرده است. همین امر موجب شده که رسانهها و البته صدا و سیمای ملی، با جویا شدن نظرات کارشناسان، متخصصان و فعالان سیاسی ابعاد این ماجرا را مورد واکاوی قرار دهند.
در بررسی اعتراضات اخیر هر یک از رسانهها به سهم خود رویکرد صاحبنظران در این حوزه را جویا شدهاند که در گزارش حاضر تلاش بر آن است به اختصار دیدگاههای تخصصی آنها در چهار سطح ارائه و جمعبندی شود. در سطح اول چرایی شکلگیری اعتراضات پس از ماجرا مرگ مهسا امینی بررسی میشود. در سطح دوم، چرایی گرایش پیدا کردن اعتراضات به سمت خشونت و در سطح سوم، جمعبندیای از تاثیر اعتراضات بر رابطه میان مردم و حاکمیت ارائه میشود. در بخش پایانی نیز این مساله مورد بررسی قرار میگیرد که راهحل گذار از بحران و مجموعه اقدامات پیشنهادی این صاحبنظران به دولت چه بوده است.
چرایی شکلگیری اعتراضات
بدون تردید، چرایی شکلگیری اعتراضات اخیر اولین پرسشی است که از سوی افکار عمومی در باب تحولات اخیر کشور مطرح شده است. در این زمینه، علی شکوریراد، سخنگوی جبهه اصلاحات ایران و دبیرکل سابق حزب اتحاد ملت، در بررسی چرایی شکلگیری اعتراضات در گفتگو با فرارو بر این باور است که جان باختن خانم مهسا امینی سبب همه این اعتراضات نیست، بلکه یک نارضایتیهای انباشته وجود داشته که مرگ ایشان آن را شعلهور کرد. از دیدگاه او، در این میان «زن»، «جوان»، «شهرستانی»، «کُرد» و «اهل سنت» بودن پنج دلیل عمده برجسته شدن ماجرای مرگ مهسا امینی بود که پتانسیل ویژهای را برای تبدیل شدن ماجرای او به نقطهای برای آغاز تظاهرات اخیر ایجاد کرد.
تقی آزاد ارمکی، استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران، در گفتوگوی با جماران در تحلیل علت شکلگیری اعتراضات اخیر از وجود دو صفت «ناآرام» و «ناهموار» بهره میگیرد. از دیدگاه این جامعهشناس، رخدادهای اعتراضی این بار کمی متفاوت با ماجرای ۹۶ و ۹۸ است. آن ماجرا یک مقداری به مسأله اقتصادی بر میگشت و اینجا مسأله فرهنگی، اجتماعی و انسانی است. چون منشأ اعتراضات اخیر ترکیبی از زنان و جوانان با حمایت خانواده بوده، موجب شده که این پدیده فراگیر شود و همچنان فراگیری آن ادامه پیدا خواهد کرد.
عماد افروغ، جامعهشناس و نماینده پیشین مجلس در تحلیل چرایی شکلگیری اعتراضات اخیر بر این باور است که جامعه ما آبستن ناآرامی، به دلیل انواع مشکلات از تورم و بیکاری تا عدم توزیع عادلانه و برابر مواهب سیاسی اقتصادی و فرهنگی است؛ بنابراین فوت خانم مهسا امینی تنها یک جرقه بود برای این که خشمهای فروخفته یک بار دیگر خود را نشان دهد.
عباس سلیمی نمین، فعال سیاسی اصولگرا نادیده گرفتن تفاوتهای اقشار مختلف را مهمترین عامل شکلگیری اعتراضات اخیر میداند. از نظر او قشرهای مختلف جامعه که در کنار یکدیگر زیست میکنند، همواره با هم نقاط اشتراک و افتراقی دارند که اگر مورد توجه قرار نگیرد، زمینهساز به رخ کشیدن نقاط تفاوت خواهد شد.
عباس عبدی، فعال سیاسی و تحلیلگر مسائل سیاسی در تحلیل چرایی اعتراضات اخیر معتقد است مرگ مهسا در مقام ضربه نهایی به یک درخت برای قطع شدن قابل تحلیل است. از نگاه عبدی، زنان زیادی در این مدت تحقیر شدند و ترسیدند و بسیاری از مردان نیز خواهر، دختر و مادری داشته اند که این حس بد را چشیدهاند. ولی چون مفهوم قیمت پایانی در بورس ظرفیت مردم زیاد بود، سالها طول کشید تا بالاخره صبرشان لبریز شد و همه گذشته برای آنان زنده شد و این میزان واکنش را در این مقطع شاهد بودیم.
همچنین، محمدرضا اخضریان کاشانی عضو هیات علمی گروه اندیشه سیاسی اسلام در دانشگاه تهران بر این باور است که حجاب و گشت ارشاد، تنها بهانه، زمینه و نشانه است. اصلیترین مطالبه جامعه که آنها را به خیابانها میکشاند، مساله رهایی از آن چیزی است که این طیف و جمعیت به نام سلطه پدرسالارانه تلقی میکنند؛ یعنی هدف آنها بیشتر پاسخ «نه» دادن به آن چیزی است که از منظر آنها یک سلطه و پدرسالاری طولانی تلقی میشود و آنها مایلند این مفهوم را بشکنند.
چرا اعتراضات به سمت خشونت گرایش پیدا کرد؟
چرایی شکلگیری اعتراضات به تنهایی نمیتواند پاسخگوی گستره تحولات اخیر کشور باشد، بلکه اینکه چرا اعتراضات به سوی خشونت گرایش پیدا کرده نیز مسالهای جدی به نظر میرسد. دراین زمینه، علی شکوری راد، در گفتوگوی با فرارو، در ارتباط با چرایی به خشونت گراییده شدن اعتراضات بر این باور است که نبود بستر لازم جهت انجام اعتراضات قانونی و حضور دو دسته رادیکال در میان معترضان و حاکمیت، عامل اصلی به خشونت گراییده شدن اعتراضات بوده است. همچنین، شکوریراد معتقد است که عدم آشنایی نسل جدید (دهه هشتادیها) مفهوم قیمت پایانی در بورس با انتخابات و اصلاحات که زیستجهان متفاوتی با مجموعه حاکمیت و نسلهای قبلی دارند، خیابان را به یگانه راه بیان مطالباتشان تبدیل کرده است.
تقی آزاد ارمکی، در گفتوگوی با سایت خبری جماران، در ارتباط با علت به خشونت گراییده شدن اعتراضات تاکید میکند: «فقدان نیروهای واسط موجب رادیکال شدن اعتراضات میشود. وقتی نیروی واسط نیست، کار از دست همه خارج میشود و یک دفعه میبینیم یک روز میدان انقلاب و روز دیگر عباسآباد و تهرانپارس است و به شمال و جنوب میرود. یعنی حتی از دست کنشگرانی که دارند بازی میکنند هم خارج است. حالا بعضیها فکر میکنند صرفا رسانههای خارجی یا بیگانه دارند این کار را انجام میدهند؛ اصلا شناوری آن به خاطر فقدان یک نیروی واسط است.»
عماد افروغ، در تحلیل چرایی به خشونت گراییدن اعتراضات معتقد است که شیوه حکمرانی نادرست و عدم آموزش حقوق مدنی علت اصلی هستند. از دیدگاه او، اگر میخواهیم اعتراض مسالمت آمیز باشد، باید شیوه حکمرانی را عوض کرد، نه این که قواعد آن عوض شود، روشهای تنگ نظرانه باید اصلاح شود. روشن است که ممکن است ناآرامی از سوی بیگانگان هم تحریک شود. اما نباید کاری کرد که زمینه تحریک افزایش یابد. اگر شهروندی هویت ایرانی و ملی خود را بشناسد، گوشش بدهکار تحریکات بیگانه نیست.
عباس عبدی، در ارتباط با چرایی به خشونت گراییدن اعتراضات اخیر در گفتوگوی با ایرنا تاکید میکند: «اولا این بار تاکنون مثل سال ۹۸، به علل گوناگون خشونت غالب نشده است. ولی از این مساله گذشته، پرسش را باید این طور طرح کنید که چرا اعتراضات خشنتر نشده است؟ باید از خود بپرسیم که آیا جز خشونت راهی جلوی جوانمان باز گذاشتهایم؟ آیا به درخواست تظاهرات مسالمت آمیز پاسخ مثبت دادند؟ میگویند شرکت در تظاهرات غیرقانونی جرم است؛ مگر تظاهرات قانونی هم وجود دارد؟» در واقع، نکته تاکید او این است که هیچ راه قانونیای برای بیان اعتراض وجود ندارد و همین امر عامل اصلی خشونتها است.
تحلیل رابطه میان حکومت و مردم بعد از اعتراضات اخیر
علاوه بر تبیین و بررسی چرایی شکلگیری و به خشونت گراییدن اعتراضات، تحلیل رابطه میان حکومت و مردم در نتیجه تحولات اخیر دیگر موضوع مهمی است که مورد توجه متخصصان داخلی قرار گرفته است. در این زمینه، علیشکوریراد، در گفتوگوی با فرارو بر این باور است که شکاف میان مردم و بخشی از حاکمیت که از قبل نیز وجود داشت، در نتیجه اعتراضات اخیر بیشتر شده است. در نتیجه این امر نیز شاهد کاهش شدید «اعتماد» و و «وفاق» در جامعه بوده و همین امر کارآمدی نظام سیاسی را در تصمیمسازی و تصمیمگیری به شدت کاهش داده است.
عماد افروغ در ارتباط با تاثیرات ماجرای مرگ مهسا امینی و اعتراضات خیابانی اخیر بر رابطه حکومت و مردم در گفتگو با فرارو، بر این باور است که زمانی که دولت به نیازهای واقعی جامعه توجه کند و از دروغ و نیرنگ و اعمال زور غیر قانونی پرهیز کند، قدر مسلم مقبولیت و کارآمدی اش نیز ارتقا مییابد. اساسا باید متوجه بود که در لایههای مختلف جامعه چه میگذرد. دولت باید خود را با نیازها و مطالبات عمومی به روز کند. متاسفانه مدتهاست در کشورمان فاقد یک دیالکتیک موجه بین باید و نبایدهای نظم رسمی و تاثیرات و تاثرات واقعی اجتماعی هستیم. برآیند چنین امری نیز میتواند به قفل شدگی ساختار رسمی حکومت و تبعات آن بینجامد.
عباس سلیمی نمین نیز بر این باور است که مدتهاست که شاهد برخی خطکشیهای سیاسی درون نظام هستیم که زمینهساز بروز سطوحی از عداوتورزی شدهاست، اما به اندازه کافی نسبت به آسیبهای ناشی از آن حساسیت نشان ندادهایم و بهفکر چاره نبودهایم و اقدام عاجل صورت ندادهایم.
در همین زمینه، محمدرضا اخضریان کاشانی معتقد است روند جنبش کنونی از مرز اصلاح برخی قوانین خُرد گذشته و با اصلاح چند قانون یا رویه رفتاری توسط نهادها و دستگاههای اداری مساله حل نخواهد شد، یعنی ما دوباره سه یا ۶ ماه یا یک سال دیگر ممکن است شاهد همین وضعیت باشیم. اگر فهم درستی از جنبش نداشته باشیم و همچنان آن را یک شورش ساده تلقی کنیم، ۶ ماه بعد دوباره با پدیده و موضوعی دیگر احیا میشود و بازمیگردد.
راهحل چیست و حاکمیت میبایست چه اقداماتی انجام دهد؟
پس از تبین مساله اساسی کشور در باب اعتراضات، جامعهشناسان، فعالان سیاسی و متخصصان علم سیاست در اظهارنظرهای خود راهحلهایی را نیز برای برونرفت از بحران ارائه کردهاند. علی شکوریراد، سخنگوی جبهه اصلاحات ایران در ارتباط با راهحل خروج از بحران در گفتوگوی با فرارو تاکید میکند: «برای ارائه هر راهکار و اقدامی حاکمیت اگر بخواهد کاری را انجام بدهد باید یکجانبه اقدامی را انجام دهد تا سطح اعتماد عمومی تا حدی افزایش پیدا کند.»
از دیدگاه تقی آزاد ارمکی، در گفتوگوی با جماران، راهحل برون رفت از بحران، در مرحله اول، «اعلام آشتی و صلح» است. رهبران در هر کشور اعلام آشتی و صلح عمومی کنند. این یعنی از تنش عبور کنیم و دوگانهها و دو قطبیهای مثلا حزب اللهی و غیر حزب اللهی یا خودی و بیگانه را کنار بگذاریم؛ چنین صدایی لازم است که همه مردم ایران در ساختن ایران مؤثر هستند. گام دوم اجازه به نیروهای سیاسی برای انجام کار متشکل سیاسی است. سوم این است که دولت باید خسارتهایی که به مردم زده شده را بپردازد.
عماد افروغ در گفتوگوی با ایرنا و فرارو، در ارائه راهحلها مجموعهای از مسائل و موضوعات را مطرح میکند. از نگاه افروغ، عذرخواهی، مدارای پلیس، پرداختن به مسائل اشتغال، بیکاری و شکاف طبقاتی، ارائه راهحل از سوی نخبگان عاری از دسته بندیهای سیاسی راست و چپ، بازسازی اعتماد عمومی، شفافسازی دقیق و مستند برای مردم در ماجرای مرگ مهسا امینی و بازنگری و به روز کردن قوانین اساسی کشور برای خروج از بحران میبایست در دستور کار قرار بگیرند.
محمدرضا اخضریان کاشانی در بیان راهحلها با تاکید بر اینکه دو قطبی سرسختانه میان مردم و حکومت باید کاهش پیدا کند، به رئیسجمهوری پیشنهاد میدهد، به شعار این اعتراضها که «زن، زندگی، آزادی» و «مرد، میهن، آبادی» که مکمل آن است، به عنوان یک نقطه فرصت نگاه شود و از انفعال و سکوتی که در نهادهای رسمی کشور شاهدیم، خارج شویم. یعنی به جای این نگاه که شعار کنونی، ممنوعه و اعتراضی است، آقای رئیسجمهوری میتواند از این شعار استقبال کند.
عباس عبدی نیز به رسمیت شناختن دیگران، آزادی رسانه به ویژه صداوسیما، استقلال قضایی، تغییر رویکردهای موجود در تطبیق قوانین با شرع و قانون اساسی، کنار گذاشتن سیاست رد صلاحیتها و باز کردن راه برای مشارکت عمومی را روشهای حل مساله و جلوگیری از تکرار این حوادث ناگوار دانست و تاکید کرد: بدون اینها راهی برای خاتمه بحران وجود ندارد.
نعمتالله فاضلی، انسانشناس و عضو پیشین هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بر این اعتقاد است که فردای اعتراضات به این بستگی دارد که نظام سیاسی تصویر آینده نو خلق کند یا راه گذشته را ادامه دهد. اگر تصویر نو از آینده خلق شود و در این تصویر گسیختگیهای زمان، مکان، انسان و فرهنگ برداشته شود و گذشته، حال و آینده و جغرافیاها و فرهنگهای گوناگون و انسانها از جایگاه معتبر و حقوق عادلانه برخوردار باشد، جامعه به طرف آرامش خواهد رفت.
دیدگاه شما