بانک و بورس رقیب هم نیستند/انجماد دارایی ها مشکل کنونی نظام بانکی
یک مدیر بانکی با بیان اینکه بانک و بورس، رقیب یکدیگر نیستند، گفت: تنگنای نظام تامین مالی تنها در قالب یک ساختار یکپارچه بازار پول و سرمایه، قابل حل است.
به گزارش خبرنگار مهر، هادی اخلاقی در هشتمین کنفرانس توسعه نظام تأمینمالی و سرمایهگذاری در ایران با تاکید بر ضرورت توجه به شرکتهای دانش بنیان و ارائه ابزارهای نوین برای تامین مالی آنها گفت: فرمایشات مقام معظم رهبری در چارچوب سیاستهای اقتصاد مقاومتی، مساله گستردگی تامین مالی و توسعه ابزارها و روشهای کارآمد آن را از پیشنیازهای مالی پیادهسازی اقتصاد دانشبنیان خوانده است؛ این در حالی است که اقتصاد ایران در طول سالهای اخیر، در زمینه برخی از شاخصهای تأمین مالی که رقابتپذیری اقتصاد را نشان میدهد، بهبود مناسبی داشته است.
وی افزود: با اینوجود، برای عبور از مرحله فعلی توسعهیافتگی کشور که اقتصاد مبتنی بر کارایی است و نیز رسیدن به اقتصاد مبتنی بر نوآوری، بایستی نظام تأمین مالی به صورت یکپارچه و ساختارمند، از شرکتهای دانشبنیان حمایت کند .
این فعال صنعت بانکداری، اصلیترین عامل عدم توسعه شرکتهای دانشبنیان در کشورهای آسیایی و در حالتوسعه را عدم توسعه نظام مالی این کشورها معرفی و تصریح کرد: کشورهای در حالتوسعه، به دلیل توسعهنیافتگی بازار سرمایه و سیستم مالی بانک محور ضعیف، با پدیده عدم شمول مالی روبرو هستند و این موضوع توسعه شرکتهای دانشبنیان که نیاز فراوانی به تأمین مالی حرفهای و پیشرفته دارند را با چالش مواجه کرده است .
اخلاقی، افزود: نظام تامین مالی، خود نیز با تنگناهایی از جمله حجم بالای مطالبات غیرجاری، انجماد داراییها، داراییهای موهوم و غیرواقعی، کمعمق بودن بازار سرمایه و بالا بودن ریسکهای سرمایهگذاری روبرو است؛ اما در صورتی که نظام بانکی و بازار سرمایه به عنوان دو نقش مکمل و نه رقیب و در قالب یک ساختار یکپارچه فعالیت کنند، میتوانند مشکلات تأمین مالی بنگاههای کشور بهویژه شرکتهای دانشبنیان را حل کنند .
مدیرعامل بانک ملت با ارائه افقهای روشن حمایت از شرکتهای دانشبنیان، از جمله امکان ورود این شرکتها به بازار سرمایه، امکان همکاری شرکتهای خارجی در تأسیس شرکتهای دانشبنیان، رشد روزافزون شرکتهای دانشبنیان، اصلاح نظام بانکی در زمینه حمایت از این شرکتها و توسعه ابزارهای جدید تأمین مالی، ضروریات توسعه نظام تأمین مالی شرکتهای دانشبنیان را برشمرد.
وی با بیان اینکه تصویب قوانین مناسب برای تشویق مشارکت بخش خصوصی و تسهیل ایجاد شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر و سهام خصوصی، یک ضرورت است خاطرنشان کرد:حمایت از تشکیل نهادها و انجمنهای تخصصی موردنیاز برای پشتیبانی از شرکتهای دانشبنیان و سرمایهگذاران خصوصی، توسعه و ترویج فرهنگ حمایت از نوآوری و ایجاد پایگاههای اطلاعاتی قابلاتکا برای سرمایهگذاران داخلی و خارجی و الزام قانونی نهادهای تأمین مالی برای حمایت از شرکتهای دانشبنیان از جمله دیگر الزامات است.
اخلاقی با اشاره به برخی از اقدامات حمایتی از شرکتهای دانشبنیان به برنامه این بانک در خصوص تأسیس یک شرکت VC با مکمل های شتابدهندهی ویژه این شرکتها، راهاندازی فاندینو به عنوان ابزاری برای جمع سپاری برای حمایت از فعالیت های کارآفرینی و صنایع دانشبنیان، برنامهریزی و اقدام در راستای تسهیل فرایند کاستودین برای جذب سرمایه گذاریهای خارجی اشاره کرد.
وی افزود: در آینده نیز با رعایت قوانین و مقررات، حمایت خود از شرکتهای دانشبنیان و کارآفرینان را با جدیت تمام و با استفاده از ابزارهای نوین ادامه خواهیم داد
منبع گزارش وزیر کشور درباره بیماری مهسا امینی کجاست؟
در شرایطی که پزشکی قانونی میگوید اعلام دلایل فوت مهسا امینی ۲ تا ۳ هفته طول میکشد، چه مرجعی خبرگزاری فارس و وزیر کشور را از این موضوع مطلع کرده که وی مبتلا به صرع و دیابت بوده و در ۵ سالگی نیز عمل تومور مغزی داشته؟
ماجرای مهسا امینی و مرگ تاسفبار او بعد از سکته در بازداشت گشت ارشاد، ۳ روز است که جامعه ایران را درگیر خود کرده. در این ۳ روز یکی از مشهودترین وضعیتها، دوقطبی است که بر سر این اتفاق و قضاوتهای مختلف ناظر به آن ایجاد شده است.
یکی از جدیترین این اختلافات بر سر یکی از مهمترین موضوعات مرتبط با مرگ مهسا امینی است. اینکه آیا او بیماری قبلی هم داشته یا خیر؟
ماجرا از وقتی شروع شد که خبرگزاری فارس از قول یک منبع آگاه که نامی هم از او نبرده بود اعلام کرد که مهسا امینی دچار سرع و دیابت بوده و در ۵ سالگی هم بابت تومور مغزی، سابقه عمل جراحی داشته است. بعد از آن هم برخی چهرههای مسئول مانند زهره الهیان، نماینده مجلس همین موضوع را تکرار کردند.
اما مساله وقتی جدیتر شد که وزیر کشور هم وارد موضوع شد و گفت: دلایل کامل پزشکی این اتفاق باید ارائه شود چرا که ظاهرا این مرحومه مشکلات پزشکی قبلی داشته است. البته چون گزارشات پزشکی قانونی تکمیل نشده نمیتوان نظر قطعی داد ولی سابقه مشکلات پزشکی وجود داشته و براساس گزارشات این خانم در سن ۵ سالگی روی مغزشان عمل انجام شده است که توضیحات تکمیلی باید توسط مقامات رسمیِ این حوزه در آینده داده شود.
اهمیت سخنان احمد وحیدی، وزیر کشور در این رابطه به دو دلیل است. اول اینکه پزشکی قانونی به عنوان مرجع اصلی رسیدگی به موضوع جزئیات مرگ مهسا امینی اعلام کرده که نتایج این بررسی ها ۲ تا ۳ هفته دیگر اعلام خواهند شد. در واقع مساله این است که از نظر پزشکی قانونی به عنوان مرجع صالح تعیین و تکلیف این موضوع، دلایل مرگ مهسا امینی هنوز مشخص نیستند.
اما نکته دیگر این است که خانواده مهسا امینی هم تاکید دارند که بیماری صرع و دیابت او کذب است. پدر مهسا امینی در همین رابطه به روزنامه هم میهن گفته است: او هیچ بیماریای نداشت و کسانی که میگویند، صرع یا بیماری زمینهای داشته، دروغ میگویند.
دایی مهسا امینی نیز در گفت و گویی دیگر با اعتماد آنلاین بیماری وی را تکذیب کرده و تاکید کرده: اینکه گفته میشود مهسا دچار بیماری قلبی مادرزادی بوده، دروغ مطلق است. ما از مهسا پرونده پزشکی داریم و میتوانیم ارائه دهیم که مهسا کاملاً سالم بوده است. اصلاً تصور بر این باشد که او بیماری داشته آیا نباید رعایت حال چنین فردی را کرد؟ این که بدتر است.
در چنین شرایطی سوال این است که مرجع آگاهی که این خبر را ابتدا به خبرگزاری فارس داد کیست؟ آیا وزیر کشور هم بر اساس گزارش همان مرجع اظهارات اخیر را بیان کرده یا به اطلاعات دیگری دسترسی دارد؟
مسلما مساله مرگ مهسا امینی و خصوصا بحث بیماری او موضوع محرمانه و سری تلقی نمیشود. خصوصا اینکه جامعه با حساسیت ویژهای این موضوع را دنبال میکنند و هم اکنون تناقض اظهارات خانواده وی با مقامات رسمی و از جمله وزیر کشور مشکل اصلی بورس کجاست؟ سوالات جدی را ایجاد کرده است. در چنین شرایطی این خواستهای طبیعی است که از وزیر کشور مطالبه شود تا منبع خبر و گزارش خود از وضعیت بیماری مهسا امینی را معرفی کند.
بدون مشکل اصلی بورس کجاست؟ شک چنین شفافسازی حق افکار عمومی است که با حساسیت موضوع مهسا امینی را پیگیری میکنند و مهمتر اینکه باعث از بین رفتن بسیاری از شبهات خواهد شد.
در شرایطی که پزشکی قانونی میگوید اعلام دلایل فوت مهسا امینی ۲ تا ۳ هفته طول میکشد، چه مرجعی خبرگزاری فارس و وزیر کشور را از این موضوع مطلع کرده که وی مبتلا به صرع و دیابت بوده و در ۵ مشکل اصلی بورس کجاست؟ سالگی نیز عمل تومور مغزی داشته؟
وزیر کشور گفته «بر اساس گزارشات این خانم در سن ۵ سالگی روی مغزشان عمل انجام شده است.» اینها چه گزارشاتی هستند؟ توسط چه مراجعی تهیه شدهاند؟ قطعا پاسخ روشن و قانع کننده وزیر کشور به این سوالات، خصوصا در شرایطی که خانواده مهسا امینی حرفی متفاوت درباره سابقه بیماری وی میزنند، جلوی بسیاری از شبهات را خواهد گرفت.
جایگاه مردم در طرح نهضت ملی مسکن کجاست؟
با توجه به نیاز ضروری مردم به مسکن و تأکید اصل۳۱ قانون اساسی، تأمین مسکن- با عناوین مختلفی نظیر مسکن اجتماعی، مسکن مهر، طرح ملی مسکن، نهضت ملی مسکن و. - کموبیش همواره یکی از مهمترین اولویتهای دولتها از ابتدای انقلاب تاکنون بوده، اما نحوه اجراییسازی آن همواره محل چالش و ابهام بوده است.
به گزارش قدس آنلاین، با توجه به نیاز ضروری مردم به مسکن مشکل اصلی بورس کجاست؟ و تأکید اصل۳۱ قانون اساسی، تأمین مسکن- با عناوین مختلفی نظیر مسکن اجتماعی، مسکن مهر، طرح ملی مسکن، نهضت ملی مسکن و غیره کموبیش همواره یکی از مهمترین اولویتهای دولتها از ابتدای انقلاب تاکنون بوده، اما نحوه اجراییسازی آن همواره محل چالش و ابهام بوده است.
در این گزارش ضمن مرور نخستین پیام اقتصادی امام(ره)، به آسیبشناسی طرح نهضت ملی مسکن و راهبردهایی بهمنظور مردمیسازی آن اشاره میکنیم.
فرمان حساب ماده ۱۰۰ امام و مردمیسازی مسکن
یکی از نخستین فرمانهای اقتصادی امام خمینی(ره)، فرمان ایشان مبنی بر ایجاد حساب ماده ۱۰۰ است. ایشان در این پیام ضمن برشمردن وضعیت اسفبار نظام پهلوی در حوزه مسکن، مسکن داشتن را یکی از حداقل حقوق افراد میدانند و معتقدند همه محرومان باید خانه داشته باشند و بر دولت اسلامی است که برای این مسئله مهم چارهای بیندیشد و بر همه مردم است که در این مورد همکاری کنند.
نکته مهم و اساسی در پیام تاریخی امام(ره) آن است که ایشان مسئولیت تأمین مسکن را تنها بر عهده یک ساختار دولتی نظیر وزارتخانه الف و ب نمیدانند، بلکه مخاطب ایشان تمامی مردم هستند و ایشان بر بسیج شدن و کمر همت بستن مردم با خودیاری و همکاری عمومی تأکید دارند. از سوی دیگر امام مشکل اصلی بورس کجاست؟ راهبردهایی بهمنظور جلب مشارکت حداکثری مردم ارائه میدهند که میتوان این راهبردها را در سه محور بررسی کرد: ۱. تأمین مالی، ۲. تأمین زمین و ۳. ساخت مسکن. در حوزه تأمین مالی، ایشان با معرفی شمارهحساب ماده ۱۰۰ در تمام شعبههای بانک ملی از همهکسانی که توانایی دارند دعوت میکنند که بهمنظور کمک به خانهسازی برای محرومان به این حساب پول واریز کنند.
در حوزه تأمین زمین نیز خطاب ایشان هم به عموم مردم و هم به مسئولان ذیربط است. ایشان در ابتدا از همه کسانی که زمینهای وسیعی در اختیار دارند درخواست میکنند به این امر مهم اسلامی- انسانی کمک کنند و زمینها را در مناطق مرغوب قابل سکونت در اختیار این طرح بگذارند. از بنیاد مستضعفان بهعنوان سازمانی دولتی نیز درخواست دارند که به کمک این طرح بشتابد و از اموال مصادره شده خاندان پهلوی و اطرافیانش در این طرح استفاده شود.
در حوزه ساخت مسکن نیز فرمان ایشان در سه محور است: از طرفی بر تشکیل گروههای جهادی متخصص برای ساخت مسکن تأکید دارند. ازنظر ایشان باید «در مشکل اصلی بورس کجاست؟ هر محل از بین افراد صالح و مورد اعتماد، گروهی حداقل مرکب از سه نفر از مهندسان و کارشناسان شهرسازی و خانهسازی و یک نفر روحانی و یک نماینده دولت انتخاب شوند تا با صرفهجویی و دقت کامل خانههای ارزانقیمتی بسازند و در اختیار محرومان قرار دهند و در این طرح بههیچوجه پولی در برابر خرید زمین پرداخت نشود».
از سوی دیگر از مردم نیز درخواست میکنند «هر کس که توانایی دارد، در تأمین انواع مصالح ساختمانی به این خدمت اسلامی کمک و نیروی کار و کارگری بهطور وسیع به کار افتد» و درنهایت وظیفه دولت را اتخاذ و فراهمسازی تصمیمات لازم در تأمین آب، برق، آسفالت، وسایل ایابوذهاب، مدرسه، درمانگاه و دیگر نیازمندیهای عمومی میدانند.
آسیبشناسی طرح نهضت ملی مسکن از منظر مردمیسازی
سه مشکل اساسی که مسئولان دولتی و بهویژه وزیر راهوشهرسازی برای ساخت مسکن در طرح نهضت ملی مسکن اعلام میکنند عبارتاند از: همکاری نکردن بانکها در تأمین مالی، همکاری نکردن دستگاههای دولتی در ارائه زمین و همکاری نکردن پیمانکاران و بالا رفتن قیمت مصالح ساختمانی و هزینه ساخت.
به موارد فوق سیستم بروکراسی اداری را هم اضافه کنید که میتواند مزید بر علت شود. به تازگی وزیر راه یکی از محورهای طرح نهضت ملی مسکن را واگذاری زمین به متقاضیان بهمنظور ساخت واحدهای ویلایی عنوان کرده بود. ازنظر وی در استانهایی که زمین وجود دارد، زمین بهصورت تکواحدی و ویلایی به مردم ارائه و قرارداد یکساله بسته شود و در هرجایی هم که زمین کم است اجازه ساخت دوطبقه و سهطبقه داده شود تا مردم بهصورت گروهی خانههایشان را بسازند.
اولویت دوم وی مالکانی است که زمین دارند و تسهیلات ساخت مسکن از طریق طرح نهضت ملی مسکن در اختیارشان قرار داده میشود. از سخنان وزیر برداشت میشود طرح دولتی مسکنسازی شیبی به سمت مردمیسازی پیدا کرده، اما هنوز به معنای واقعی کلمه مردمی نشده است.
پیشنهاد
درخصوص هرکدام از سه مسئله اصلی طرح یعنی تأمین مالی، زمین و ساخت باید به الگوی حکمرانی مردمی مطلوب برای تأمین مسکن اندیشید. بهعنوانمثال روشهای تأمین مالی مبتنی بر سرمایههای خرد مردمی و ارائه طرحهای مشارکتی و تعاونی ساخت مسکن در سطح خرد و محلی میتواند گزینههای مناسبی در این زمینه باشد. ضمن اینکه مالیات اخذشده از فعالیتهای سفتهبازی در بازار مسکن در قالب مالیات برعایدی سرمایه و مالیات بر خانههای خالی میتواند جزو منابع مهم برای این طرح تلقی شود که مشوق فعالیتهای تولیدی و مخرب فعالیتهای سوداگرانه در بازار مسکن است.
از سوی دیگر در حوزه زمین باید مشارکت تمامی دستگاهها ازجمله دستگاههای دولتی، غیردولتی و عمومی غیردولتی مشکل اصلی بورس کجاست؟ نظیر شهرداریها، بنیادها و سازمانهای زیر نظر رهبری و سازمانهای متولی موقوفات را جلب کرد و این مهم نیازمند تصمیم و نهضت و فرمانی ملی است که دیگر وزیر گلایه از همکاری نکردن سازمانهای دولتی در ارائه زمین نکند.
همچنین افرادی که مالک زمین هستند در ساخت مسکن در قالب الگوهای تعاونی در اولویت قرار گیرند. درخصوص ساخت مسکن نیز فقط تأکید بر پیمانکاران و ادارههای دولتی در ساخت مسکن نمیتواند مؤثر افتد. استفاده از ظرفیت گروههای جهادی متخصص برای ساخت مسکن ارزان و سریع و یا طرحهایی نظیر صنعتیسازی مسکن و استفاده از فناوریهای نوین مسکنسازی در مقیاس انبوه میتواند در این زمینه مؤثر باشد.
در پایان باید گفت برای انجام این طرح باید تمامی ظرفیتهایی که افراد مختلف در این حوزه دارند بسیج شود. بهعبارتدیگر نباید این پندار برای افراد ایجاد شود که این طرح دولتی است، بنابراین مردم هیچ وظیفهای برای پیگیری آن ندارند. طرح نهضت ملی مسکن اگر بخواهد به معنای واقعی کلمه «نهضتی ملی» قلمداد شود، باید مردمی باشد و مردمی بماند.
خود را در برابر «جبهه انسانیت» قرار ندهید | ابوالفضل فاتح
ابوالفضل فاتح
دکتر ابوالفضل فاتح در یادداشتی در پی مرگ مهسا امینی نوشت:
داغی که از آسمانی شدن خانم «مهسا امینی» بر دل ملت ایران نشست، موجی از اندوه، بهت، اشک و انتقاد و اعتراض را برانگیخت. ملت شریف ایران که در دامان مکتب انسانی پیامبر (ص) و عدالت علی (ع) و آزادگی حسین (ع) پرورش یافته اند، از ستمی که بر دختری غریب در پایتخت حکومت؛ یعنی همانجا که چشم حاکمان باید برای عدالت از همه جا بازتر باشد، روا شده است، بی تاب شده اند. سخن از اصلاح طلب و اصول گرا و این حزب و آن جریان نیست. با کاسبکاران سیاسی نیز که از هر تلخی برای خود، کامی و صیدی می سازند، عرضی نیست. سخن از انسانیت و کرامت است. این موج عظیم فرا مذهبی و فرا سیاسی و ورای قومیت که قلب ها را تکان داده و چشم ها را نمناک ساخته، موج زلال انسانیت است. به بیان دیگر در برابر گسترش روز افزون جهل و خشونتی که حرمت انسان را زیر پا نهاده و با مرگ غریبانه مهسا امینی (دختری از دختران مظلوم این سرزمین) به اوج خود رسیده، «جبهه ای از انسانیت» متولد شده، که تعیین کننده است.
حق ملت شریف ایران که رژیم سلطنت را به دلیل ماهیت استبدادی و غیر انسانی و غیر اخلاقی و موروثی اش برانداخت و عزیزترین عزیزان خود را نثار کرد، این نبود و نیست. حق ملتی که برای آرمان های اصیلی چون عدالت و آزادی و فهمی راستین از دین قیام کرد، این نبود و نیست که به جای آیین خدا که کرامت و حقوق بشر ذاتی آن است، و به جای عقلانیت و عطوفت ومنطق، چماق و خشونت و تحکم را بر سر خود ببیند. حق ملت این نیست که به جای محقق شدن آرمان و آرزوهای صدها ساله اش، به دلیل ناکارآمدی خودخواهان و نادانی گروهی از افراد بی توجه و سطحی نگر، این واقعیت های تلخ و فساد های بنیان کن را نظاره کند، مفاسدی که ریشه در نفوذ روزافزون تحجر در ساخت و ساحت قدرت دارد. در سال های اخیر، و از سوی نخبگان دلسوز، مکررا نسبت به نفوذ اندیشه های انسان ستیز و پوستین های وارونه هشدار داده شد، اما افسوس که به جای تامل، عموما یا بی اعتنایی شده و یا پاسخ، مشکل اصلی بورس کجاست؟ حصر و حبس و طرد و تحکم و تحمیل و سکوت بوده است. غمگنانه شاهدیم که بخش های بزرگی از حاکمیت، گرفتار نوعی تصلب فکری و انجماد فرهنگی و دلخوش به «تاکسیدرمی سیاسی و مذهبی» شده است، که اگر بتواند همه چیز را از درون تهی و از آن مضحکه و شمائلی با باطن پوشالی می سازد، حال چه امر قانون اساسی و انتخابات باشد و چه امر به معروف و نهی از منکر و …..
برخی قانون اساسی و دین حنیف را به نیزه کردهاند
تحجر و متحجران، این مارهای خوش خط و خال که امام (ره) نیز مکررا خطرشان را گوشزد کرد، تنها گرفتاری ما نیستند که گرفتاری همه جوامع بوده اند. درد آن است که این جماعت با دروغ و تزویرشان چنان از نردبان قدرت بالا بروند که بتوانند با تحریف یا به نیزه کردن بندهایی از قانون اساسی و دین حنیف، ابزاری برای تحمیل نوع نگاه خود ساخته و حقوق اساسی ملت را به عینه پایمال نمایند و آنقدر در راه غیر دینی و غیر انسانی خود دست بالا بیابند، که حیات دین و میهن را در معرض خطر قرار دهند. کجاست آن وعده آزادی و آن جمهوری موعود انقلاب؟ کجاست آن اسلام ناب محمدی (ص)؟
هدف مردم از انقلاب اسلامی، نه حاکمیت این و آن بود، و نه تحمیل روایتی متحجرانه از دین. مردم به میدان آمدند تا انسانیت و معنویت و آزادی و استقلال – توامان از غرب و شرق – و عدالت و اسلام ناب را حاکم سازند، تا ایران را بر قله های اخلاق و جمهوریت و پیشرفت ببیند. اما متاسفانه با حذف بسیاری از نخبگان و نفوذ مستمر تحجر و استبداد و تضعیف هدفمند جمهوریت، جامعه ایرانی به تدریج با دریایی از تناقضات روبرو گردید، و شاهد بوده ایم که به جای آن اصول انسانی، رویه های بیگانه با حقوق اساسی ریشه دواند، و آرمان های ملت در پای عطش قدرت و ثروت قربانی شد. به عینه می بینیم که نخبه کشی که بماند، ضعیف کشی جولان می دهد، ظلم و تبعیض بیداد و فساد طوفان می کند و کشور به عقب می رود. محاکمه عاملان و آمران که بماند، هنوز تعداد کشته شدگان شب های بنزینی محرمانه است! به تریبون های رسمی نگاه کنید؛ چه بسیار به جای صیانت از حقیقت و آگاهی، مملو از عالمان متهتک و جاهلان متنسک شده است. این جماعت کمر هر ملتی را خواهد شکست. بسیاری از اصحاب قدرت که بماند، به ولع ثروت در نزد نزدیکان بسیاری از ایشان بنگرید؛ از عطسهی بزی و لنگه کفش پاره ای هم نمی گذرند، چه رسد از چرب و شیرین بادآورده سیاست و قدرت. این افسوس دارد که دامنه مصائب و انحرافات و نابرابری ها به جایی رسیده که اگر تا دیروز دعوا بر سر کارآمدی و کفایت و مدیریت و برنامه ریزی و انتخابات سالم و حق انتخاب و امثالهم بود، امروز دعوا بر سر «انسانیت» و ایفای حداقل های انسانی است. این افسوس دارد که بخش بزرگی از ملت به خیر شما امید ندارند و از شر اشرار شما به خدا پناه می برند و در و دیوار نامه مولا (ع) به مالک را فریاد می زند که آی اهل مشکل اصلی بورس کجاست؟ حکومت و قدرت، «رفیق ملت» باشید و با ملت خود مثل گرگ رفتار نکنید، و ایشان را به لکنت واندارید، اینان انسانند!
اگر چماق راه حل بود، طالبان حاکم جهان و داعش محبوب عالم بود
این که می بینید یک جریان ضعیف سیاسی نیست که با اتهام قدرت طلبی یا وابستگی یا هر چیز دیگری منفعل شود، این جریان آهِ جگرها سوخته و پیوند عواطف پدران و مادران و دختران و پسران این سرزمین و وجدان بیدار و «جبههی انسانیت» در بطن جامعه است که در برابر ناراستی و ستم و جهل و تهتک و رویه های غلط حکمرانی شکل گرفته است و هر روز بیدارتر می شود و داعیه ای جز اصلاح ندارد و هر گونه بی اعتنایی یا سرکوب صرفا چهرهی شما را تاریکتر می سازد. اگر تتمه عقل و تدبیری باقی مانده باشد، اقتضا دارد که کسی خود را در برابر ظرفیت عمیق و وسیع «انسانیت» و «وجدان عمومی» قرار ندهد و هر چه زودتر همه به اصلاح رویه ها و به موازین انسانی باز گردیم و پا از گلوی ملت مظلوم برداریم و اجازه دهیم ملت نفس بکشد و معنویت و آزادی را در آغوش بگیرد و این میهن و جمهوری عاقبت به خیر شود و اسلام عزیز بماند. خیر دنیا و آخرت همه ما در این است. اگر چماق و «شتم» راه حل بود، امروز طالبان نه بر خرابه های افغانستان، که بر جهان حکومت می کرد و داعش محبوب عالم بود.
آیا از روزی که مردم به تنگ آیند نمی ترسیم؟ مولایمان (ع) فرمود: یوْمُ آلْمَظْلُومِ عَلَی الظَّالِمِ أَشَدُّ مِنْ یوْمِ الظَّالِمِ عَلَی آلْمَظْلُومِ؛ روز انتقام مظلوم از ظالم، شدیدتر از روز ستم کردن ظالم بر مظلوم است.
دیدگاه شما