کم و زیاد کردن حجم پوزیشن


لطفا روی تیتر خبر مورد نظرتان کلیک کنید تا متن کامل آن خبر دیده شود

اسکالپینگ، خوب یا بد؟

اسکالپینگ یکی از سریع ترین روش های خرید و فروش ارزهای دیجیتال است با هدف سودبردن فوری و سود کردن در بازه‌های زمانی بسیار کوتاه مدت‌ و تایم فریم های چند دقیقه ای ، هرچند سود بسیار جزئی باشد البته با رعایت نسبت سود به زیان.

این نوع از تریدینگ می‌تواند در عرض چند دقیقه تا چند ساعت انجام شود. برای مثال شما اتریوم را در قیمت 3000 دلار خریداری می‌کنید و چند دقیقه بعد آن را در قیمت 3010 دلار می‌فروشید. سپس دوباره با پایین آمدن قیمت آن را در 3003 دلار می‌خرید و در 3010 دلار می‌فروشید. در چنین مواردی باید حدضرر خود را نسبت به قیمتی که خریداری کرده‌اید، بسیار نزدیک نگه‌ دارید تا از ضررهای هنگفت احتمالی در امان باشید .کم و زیاد کردن حجم پوزیشن

🔘 این نوع از مبادله ارز دیجیتال نیازمند مهارت، تمرکز، صرف زمان، مدیریت ریسک و اندکی هم شانس و همراه با استرس و نگرانی بابت از دست رفتن سرمایه است؛ هرچند اگر آن را خوب انجام دهید، سود خوبی در مدت زمان کمی نصیبتان می‌شود ولی ممکن همراه با ضررهای زیاد هم باشد. با توجه به این مسئله یک تریدر در یک روز تعداد زیادی معامله با سود کم انجام می دهد، تا با جمع سود هر معامله در یک روز به سود کلی مد نظر خود برسد.

  • اسکالپینگ سرمایه گذاری نیست و نقطه مقابل مفهوم پوزیشن تریدینک و مخالف سرمایه گذاری بلند مدت است.
  • اسکالپینگ یک فرصت معاملاتی مناسب برای افرادی است که تمایلی به نگهداری بلند مدت دارایی های دیجیتال خود ندارند.
  • این روش برای افرادی که مهارت ریاضی و سرعت عمل بالایی ندارند، اصلا مناسب نیست و به احتمال زیاد در صورتی که این افراد با اسکالپینگ اقدام به معامله کنند، شکست می خورند.
  • استفاده از استراتژی اسکالپ برای انجام معاملات، استرس داشته و باید به صورت لحظه به لحظه، قیمت ها را دنبال کند.

پوزیشن تریدینگ به معاملاتی گفته می شود که به صورت هفتگی و یا ماهانه برنامه ریزی می شود و تریدرها با توجه به تحلیل فاندامنتال به انجام این معاملات می پردازند. این تریدرها هیچ گونه نگرانی از بابت نوسانات قیمتی و حرکات قیمتی کوتاه‌ مدت یا اخبار کوتاه‌مدتی ندارند. پوزیشن تریدرها، دنباله‌رو روند (Trend) هستند. این افراد معتقدند زمانی که یک روند آغاز می‌شود، برای مدتی ادامه خواهد داشت.

معامله گری به روش اسکالپ کاری مزایا و معایبی دارد و بسیار سخت است و نیازمند مراقبت شدید از پوزیشن می باشد، نیازمند است تا لحظه به لحظه قیمت ها بررسی نمایید و همچنین بسیار نیازمند تصمیم گیری سریع و دقیق می باشد. اگرچه تایم فریم های بسیار کوچک برای معاملات اسکالپ مورد استفاده قرار میگیرد، اما این نیازمند داشتن دانش کافی در خصوص مباحث تکنیکال بازار دارد.

اسکالپ تریدینگ

اسکالپ به چه روش ها و مهارت هایی نیاز دارد ؟

1. استفاده از لوریج بالا (اهرم بالا) : امـــا صبر کنید…! عجله نکنید! به سرعت یک حساب با لوریج 500 باز نکنید! بهترین پیشنهاد برای شروع از لوریج 1:20 و یا در نهایت 1:50 می باشد. لازم است ابتدا به سیستم اسکالپینگ خود مسلط شوید (البته در حساب دمـــــو) بعد در حساب واقعی اقدام به معامله نمایید.

2. استفاده از حد ضرر: تنهــــا راه کم ریسک انجام معاملات با یک لوریج بالا استفاده از حد زیان ها می باشد. در غیر اینصورت حساب شما به سرعت و یا حداکثر پس از 10 تا 15 ترید نابود خواهد شد.معامله بدون حد زیان مساوی کم و زیاد کردن حجم پوزیشن است با نابودی حساب.

شــــرط عقل آن است که قبل از ورود به معامله اندازه پوزیشن خود را به طور کاملا واضح و حساب شده براساس قوانین مدیریت ریسک خود مشخص نمایید.

3. موقعیت شناسی : اگرچه بازار فارکس یک بازار 24 ساعته است و در تمام طول شبانه روز باز می باشد، اما این دلیل بر آن نیست که همیشه شرایط برای اسکالپینگ فراهم باشد.

4. استراحت کافی : هیچ اسکالپری نمی خواهد کم و زیاد کردن حجم پوزیشن و نمی تواند که ساعتهای طولانی مقابل مانیتور بنشیند تا موقعیتی فراهم شود و وارد معامله گردد.

5. آشنایی با زمان معاملات بازارها : اسکالپرها شکارچیان حجم معاملات بالا در بازار شناور هستند.

همانطور که می دانید 4 نوع ساعت پر حجم معاملات داریم: لندن، نیویورک، سیدنی و توکیو.

GMT-forxtime

7. استفاده از جفت ارز مناسب : یک اسکالپر حرفه ای باید بداند که جفت ارزی که میخواهد با آن به معامله بپردازد در چه ساعاتی از بازار بیشترین حجم معاملات را بخود اختصاص می دهد، تا در آن ساعات پای سیستم نشسته و موقعیت مناسب را در بازار شکار نماید.

8. انتخاب اسپرد مناسب : نکته ی بعدی که باید همیشه به خاطر بسپارید میزان اسپردی است که بروکرها برای هر جفت ارز معاملاتی شما در نظر می گیرند.

هر چه میزان اسپرد یک جفت ارز بیشتر باشد کسب پیپ های بیشتر برای یک سیستم معاملاتی اسکالپ بسیار سخت تر خواهد بود. (بخاطر آنکه به محض باز شدن پوزیشن بروکر کارمزد خودش را در ابتدا برداشت کرده و این فاصله تشکیل شده برای طی شدن و بعلاوه کسب سود معمولا در معاملات اسکالپ که حداکثر سود آنها چند پیپ می باشد بسیار کار سختی است). و عکس آن نیز صادق است، هرچه اسپردها کمتر باشند رسیدن به تارگتهای کوچک برای یک اسکالپر بسیار سریعتر و مطمئن تر است.

9. توجه به نوسانات ارزی : عامل مهم بعدی، میزان نوسان روزانه یک جفت ارز است. هر چه میزان نوسان یک جفت ارز بیشتر باشد آن جفت ارز برای یک معامله اسکالپ مناسبتر است. البته این میزان نوسان باید منطقی باشد. جفت ارزهای با نوسانهای بسیار شدید نیز خطرناک می باشند. یکی از جفت ارزهای مورد علاقه اسکالپرها، جفت ارز یورو/دلار است. این جفت ارز با متوسط نوسان 100 پیپ در روز و با وجود حجم معاملات بالا و اسپردهای کم، بسیار مورد علاقه اسکالپرها می باشد.

استفاده از لوریج به همراه فرکانس حرکتی یک جفت ارز کاری بسیار خطرناک است که یک معامله گر اسکالپ باید بسیار محتاطانه عمل کند. زیرا هر پیپ جابجایی قیمت در مجموع معاملات سودها و ضررهای بسیاری را به معامله گر تحمیل می نماید. دستورات سفارشی زیادی فعال می شوند، استاپهای زیادی زده می شوند و تارگتهای زیادی لمس میگردد.

10. شناسایی بهترین اندیکاتورهای استراتژی اسکالپ : اندیکاتورهای استراتژی اسکالپ، اصلی ترین ابزار تحلیل تکنیکال است که همیشه مورد توجه معامله گران در بازار ارزهای دیجیتال قرار گرفته است. با استفاده از اندیکاتورها، راحت تر می توان در بازارهای مالی تصمیم گیری کرده و از فرصت های معاملاتی استفاده کرد.

      • پس از ایجاد شرایط مناسب، استاپ خود را به نقطه ورود منتقل نماید
      • بلافاصله پس از حرکت قیمت در جهت پوزیشن، سود خود را در مرحله اول کسب نماید: در محدوده اعداد رنــــد بازار، در نزدیکی خطوط حمایت و مقاومت و در محدوده های فیبوناچی های معروف.
      • بلافاصله از پوزیشن خارج شود، هنگامی که بازار به حالت رنج و بدون حجم قرار گرفت.

      بیشتر معامله گران تازه کار یک مشکل مشترک در خصوص کار کردن با حسابهای با لوریج بالا دارند. آنها انتظار دارند که بیشترین سود را در معاملات کسب نمایند آن هم تنها با یک معامله. هرگز این کار را انجام ندهید! هر چه بخواهید سود یک معامله را بیشتر نمایید در واقع از طرف دیگر دارید ریسک از دست دادن سرمایه خود را بیشتر می نمایید. اندازه یک پوزیشن در معاملات اسکالپ باید بسیار دقیق و حساب شده تعیین شود، تا نه تنها در همان یک معامله افت سرمایه شما را زیاد نکند بلکه در درازمدت سود چشمگیری به شما بدهد.

      اسکالپ مناسب کدام نوع از شخصیت های فردی است؟

          • علاقه زیادی به هیجان داشته باشند.
          • توانایی تصمیم گیری سریع در لحظات حساس را داشته باشند.
          • توانایی نشستن طولانی مدت پشت مانیتور برای بررسی نمودارها را داشته باشند.

          🔶 نتیجه گیری

          برای درک چالش کامل از اسکالپینگ بعنوان یک سبک معامله گری، این را در نظر بگیرید: کاری بسیار سخت و پر استرس با دستاوردهای کوچک است، که در صورت نداشتن مدیریت ریسک و سرمایه به راحتی با یک پوزیشن اشتباه از بین خواهند رفت. یافتن تعادل میان نسبت سود به زیان کاری سخت و پر چالش می باشد. همچنین فاکتور سرعت در تصمیم گیری صحیح را به آن اضافه نمایید.

          اگر این سبک معامله گری با روحیات شما سازگار باشد کاری بسیار ساده و شیرین تلقی می گردد. روشی که بلافاصله حاصل زحمات خود را خواهید دید. اگر درست عمل کرده باشید به احتمال خیلی زیاد مزد شیرینی را کسب می کنید و اگر اشتباه عمل کنید فورا زیان آن را خواهید چشید.

          یک معامله گر اول باید ضرر یک معامله را بشناسد اول باید ریسک های یک معامله را بداند و بعد به سود فکر کند.

          میخواهید یک ترید و تجربه تمرینی در محیط شبیه سازی شده داشته باشید و در ضمن 10 دلار مجانی هم دریافت کنید تا با آن ترید واقعی داشته باشید و آز آن درآمد کسب کنید؟

          به این مطلب Stormgain سری بزنید و ببینید ترید کردن در حال پیچیدگی، خیلی هم آسان است.

          در شبکه هاي اجتماعي همراه ما باشيد :

          شامل آموزش، اخبار فاندامنتال ، تحلیل های روز ارزهای ديجيتال

          ended of main text

          روی عنوان خبر کلیک کنید تا متن کامل دیده شود.

          لطفا روی تیتر خبر مورد نظرتان کلیک کنید تا متن کامل آن خبر دیده شود

          ⚠️ 3 اشتباه مهم معامله‌گران در معاملات فیوچرز .

          1️⃣ تفاوت معاملات مشتقه از لحاظ قیمت و نوع با معاملات اسپات
          بر خلاف تصور برخی از افراد انجام معاملات مشتقه به معنای قمار کردن نیست و معامله‌گران حرفه‌ای و سازمان‌ها عموماً از این نوع معاملات برای تعدیل ریسک‌ها و یا افزایش نرخ مواجهه استفاده می‌کنند. معامله‌گران در انجام معاملات مشتقه مانند معاملات آتی (Futures) باید به برخی از نکات توجهی ویژه‌ای داشته باشند. به عنوان مثال با وجود اینکه تریدر‌ها معاملات خود را در داشبورد خود به ارزش دلار می‌بینند، اما این معاملات در واقعیت به دلار محاسبه نمی‌شوند و بر مبنای یک استیبل کوین محاسبه می‌شوند که در نتیجه نوسانات خود این استیبل کوین می‌تواند در نتیجه‌ی آن معامله تاثیر گذار باشد.

          2️⃣ تخفیف در بازار مشتقات
          گاهی اوقات شاهد آن هستیم که قیمت یک ارز در بازار مشتقات مانند فیوچرز نسبت به قیمت آن در بازار اسپات دچار یک گپ قیمتی می‌شود. به عنوان مثال با وجود این‌که شاهد هستیم در روز‌های گذشته Open Intrest معاملات آتی اتریوم به بالاترین حد خود رسیده است و حتی از این حیث از بیتکوین نیز پیشی گرفته است، اما قیمت اتریوم در این بازار‌ها با یک تخفیف 1,3 درصدی معامله‌ می‌شود که دلیل این امر می‌تواند احتمال دریافت ایردراپ دارندگان اتریوم بعد از انجام مرج باشد که به همین دلیل کاربران ترجیح می‌دهند که اتریوم خود را در بازار اسپات نگه‌داری بکنند تا در بازار آتی. در مواردی همچون مورد ذکر شده معامله‌گران باید به این تفاوت قیمت توجه داشته باشند و نقطه ورود و خروج خود از معامله را با توجه به این گپ قیمتی در نظر بگیرند.

          3️⃣ کارمزد بالا و جدایی قیمت از بازار اسپات
          مزیت اصلی استفاده از بازار مشتقات، فراهم کردن امکان استفاده از اهرم و باز کردن معاملاتی چندین برابر سرمایه، معامله‌گر می‌باشد اما معامله‌گران در ارتباط با این موضوع باید به چند نکته توجه کنند. اول اینکه کارمزد تراکنش در بازار فیوچرز بر کل حجم معامله اعمال می‌شود و نه مقدار پول قبل از استفاده از اهرم و ثانیاً وجود مکانیزم لیکوییدیشن ممکن است باعث ایجاد نوسانات ناگهانی شود که معامله‌گران باید نسبت به آن آگاهی داشته باشند.
          Source: Cointelegraph

          تفاوت رفتار معامله‌گران حرفه‌ای و آماتور .

          معامله‌گران حرفه‌ای :
          به یادگیری چیزهای جدید ادامه می‌دهند
          ‏از امتحان کردن ناشناخته‌ها نمی‌ترسند
          ‏بیشتر نگران رشد خود هستند تا سودشان

          ‏معامله‌گران آماتور:
          ‏مدام روی سود متمرکز هستند
          ‏استراتژی خود را جام مقدس میدانند و بقیه را مزخرف
          ‏ضرر را توجیه می‌کنند.

          آشنایی با اندازه پوزیشن و نحوه محاسبه آن در معاملات

          به تعداد واحدهای سرمایه‌گذاری شده در یک اوراق بهادار خاص توسط یک سرمایه گذار یا معامله گر اندازه پوزیشن (Position Size) معاملاتی اتلاق میشود. برای مشخص کردن اندازه پوزیشن معاملاتی ، حتما اندازه حساب و تحمل ریسک سرمایه گذار باید در نظر گرفته شود.

          مدیریت ریسک موضوع بسیار مهمی است بزرگ بودن پورتفوی سرمایه گذار مهم نیست این مدیریت ریسک است که سرمایه گذار را موفق میکند. در غیر این صورت، ممکن است سریع با شکست مواجه شده و ضررهای قابل توجهی متحمل شود. گاهی هفته‌ها یا حتی ماه‌ها پیشرفت با یک معامله ضعیف یا اشتباه از بین می رود.

          تعیین اندازه پوزیشن در بسیاری از سرمایه‌گذاری‌ها مفهوم مهمی است، سرمایه‌گذاران برای تعیین میزان واحدهای سهامی که می‌توانند خریداری کنند، از اندازه پوزیشن استفاده می‌کنند که به آنها کمک می‌کند ریسک را کنترل کرده و بازده را به حداکثر برسانند. تعیین اندازه معاملاتی بیشترین ارتباط را در معاملات روزانه وارزی(فارکس)دارد. حتی با اندازه‌گیری صحیح اندازه پوزیشن، اگر گپ قیمتی سهام پایین‌تر از حد ضرر باشد، سرمایه‌گذاران ممکن است بیش از محدودیت‌های تعیین شده خود ضرر کنند.

          اهمیت محاسبه اندازه پوزیشن

          برای تعیین اندازه ریسک در هر معامله ،اندازه پوزیشن و فاصله آن تا حد ضرر دو عامل تعیین کننده هستند. روشی اشتباه که بیشتر معامله گران از آن استفاده میکنند محاسبه اندازه پوزیشن و سپس حد ضرر را در نزدیکی آن قرار می‌دهند تا ریسکشان به حداقل برسد. اولین قدم برای انجام معاملات تعیین اندازه ریسک در هر معامله است. معمولا توصیه می‌شود که از ریسک یکسانی در همه معاملات استفاده کنید و به همه آنها فرصت برابر دهید. ریسک در معامله باید بین ۱ تا ۳ درصد باشد. در نظر داشته باشید ریسک بالای ۵٪ معامله نیست بلکه قمار است زیرا ورود به یک بازار بزرگ با ریسک زیاد می‌تواند تأثیر جدی و بدی برروی سرمایه شما بگذارد. هنگامی که ریسک خود را در هر معامله مشخص کردید، آنگاه دیگر باید استاندارد شما باشد. اگر ۲ درصد باشد، در هر معامله‌ای ریسک شما ۲٪ است. هرگز بر اساس احساسات خود تصمیم نگیرید. تمامی اعداد بالا، میزان زیان شما روی کل سرمایه است نه در یک معامله.

          نحوه تعیین ریسک حساب

          مهمترین نکته در محاسبه ریسک حساب معاملاتی، معامله گر حاضر است چه درصدی از کل موجودی حساب خود را برای سرمایه‌گذاری در یک معامله در بازارهای مالی به خطر بیاندازد.

          مطالعه بیشتر:

          قانون ۲ درصد

          در حالت کلی یک معامله گر نباید بیش از ۲٪ از کل حساب خود را در یک معامله واحد به خطر بیندازد.البته این در دنیای مالی سنتی، یک استراتژی سرمایه‌گذاری است باید آن را متناسب با بازارهای بی‌ثبات ارزهای دیجیتال تنظیم کرد. قانون ۲٪ یک استراتژی مناسب برای سبک‌های سرمایه‌گذاری است که معمولاً شامل ورود تنها به چند پوزیشن بلند مدت است. و معمولا برای بازار‌هایی که دارای نوسانات کم هستند مناسب است. اما اگر می‌خواهید در بازارهای مالی فعالیت کنید، و کمی محافظه‌کارانه عمل کنید، بهتر است که به جای ۲ درصد، ۱ درصد از سرمایه خود را ریسک کنید. این قانون حکم می‌کند که شما نباید در یک معامله بیش از ۱٪ از کل سرمایه خود را به خطر بیندازید. اما این یعنی که شما فقط با ۱٪ سرمایه موجود خود وارد معاملات می‌شوید؟ قطعا نه! این فقط به این معنی است که اگر تحلیل شما اشتباه است و به حد ضرر خود رسیدید، شما فقط ۱٪ از کل حساب خود را از دست خواهید داد.

          تعیین ریسک معامله

          از دست دادن سرمایه هم بخش جدایی‌ناپذیر معامله است. اما ممکن است بعضی از معامله گران با اینکه در محاسبات خود اشتباه می کنند اما باز هم از سرمایه‌گذاری خود سود دریافت می‌کنند، این چطور ممکن است؟ همه اینها به مدیریت صحیح ریسک ، داشتن یک استراتژی معاملاتی و پایبندی به آن برمی‌گردد. به این ترتیب، هر ایده معاملاتی باید دارای یک نقطه اعتبار باشد. اینجاست که می گوییم: ایده اولیه ما اشتباه بود و ما باید از این موقعیت خارج شویم تا ضررهای بعدی را کاهش دهیم. در سطح عملی‌تر، این به معنای جایی است که ما حد ضرر خود را تعیین می‌کنیم. روش تعیین این نقطه کاملاً مبتنی بر استراتژی معاملات فردی و تنظیمات خاص است. این تعیین حد ضرر می‌تواند برای هرشخصی متفاوت باشد، می‌تواند براساس نقاط حمایت و مقاومت، اندیکاتورهای مختلف، نواحی شکست، پرایس اکشن، تجربیات فردی و یا هرچیز دیگری باشد. برای تعیین حد ضرر، رویکردی متناسب با همه افراد وجود ندارد. شما باید خودتان تصمیم بگیرید که کدام استراتژی مناسب سبک شما است و بر اساس آن حد ضرر خود را تعیین کنید.

          traders

          نحوه محاسبه اندازه پوزیشن

          اکنون، تمام اطلاعات لازم برای محاسبه اندازه پوزیشن دراختیار دارید. پس فرض کنید که یک سرمایه ۵,۰۰۰ دلاری دارید.و نمی‌خواهید بیش از یک درصد از سرمایه خود را در هر معامله از دست بدهید. پس یعنی در هر معامله خود حداکثر ۵۰ دلار حد ضرر تعیین می‌کنید. به محض اینکه ضرر در یک معامله، به ۵۰ دلار رسید، بر اساس این روش باید از معامله خارج شوید. فرض کنید تجزیه تحلیل خود را در مورد یک سرمایه‌گذاری انجام دادیم و قصد داریم ۵ درصد از کل سرمایه را وارد آن کنیم. یعنی ما حاضر شدیم با ۵ درصد سرمایه، تا ۵۰ دلار ضرر را قبول کنیم. به عبارت دیگر ، ۵٪ از پوزیشن ما باید ۱٪ از حساب ما باشد. پس ما موارد زیر را داریم:

          • اندازه حساب : ۵,۰۰۰ دلار
          • ریسک حساب : ۱ درصد
          • فاصله تا حد ضرر : ۵ درصد

          با این اطلاعات فرمول محاسبه اندازه پوزیشن به شرح زیر است:

          اندازه پوزیشن = اندازه حساب x ریسک حساب / فاصله تا حد ضرر . که در مثال ما اندازه پوزیشن می‌شود ۵۰۰۰x۰.۰۱ / ۰.۰۵ که برابر با ۱۰۰۰ است. اندازه پوزیشن برای این ترید ۱۰۰۰ دلار خواهد بود. با پیروی از این استراتژی و خروج در نقطه حد ضرر، ممکن است، ضرر بالقوه بسیار بیشتری را کاهش دهید. برای استفاده صحیح از این مدل ، باید کارمزدهایی را که می‌خواهید پرداخت کنید نیز در نظر بگیرید. همچنین ، باید به فکر لغزش احتمالی هم باشید، به خصوص اگر در بازاری با نقدینگی کم معامله می‌کنید. برای نشان دادن نحوه عملکرد، بیایید نقطه حد ضرر خود را به ۱۰٪ تغییر دهید، و باقی پارامترها را ثابت نگه دارید. با اینکار خواهید دید که اندازه پوزیشن شما به ۵۰۰ دلار کاهش می‌یابد. در حال حد ضرر ما در فاصله دوبرابری در ورودی ما قرار دارد. بنابراین، اگر بخواهیم همان مقدار دلار از حساب خود را به خطر بیندازیم، اندازه پوزیشنی که می‌توانیم بگیریم به نصف کاهش می‌یابد.

          اندازه پوزیشن یکی از مهمترین نکات در معامله و تجارت است. محاسبه اندازه پوزیشن به برخی از استراتژی‌های دلخواه مبتنی نیست و شامل تعیین ریسک حساب و بررسی حدد ضرر قبل از ورود به معامله است. جنبه مهم دیگری از این استراتژی که به همین اندازه مهم است، اجرای آن است. هنگامی که اندازه پوزیشن و نقطه حد ضرر را تعیین کردید، هرگز نباید بعد از انجام معامله دست به تغییر در میزان آنها ببرید.

          اهرم یا لوریج چیست؟

          اهرم یا لوریج

          اگر بازارهای اهرم‌دار مثل بازار آتی زعفران، بازار فارکس یا فیوچرز ارز دیجیتال برای شما آشنا و جذاب است، به احتمال خیلی زیاد، مفهوم اهرم یا لوریج بوده که شما را جذب این بازارها کرده است. درست مثل زمانی که جک ماشین، با یک فشار کم آن وزن زیاد را بلند می‌کند، اهرم نیز قابلیت رشد حساب و پول را با مبلغ بسیار کمتر به شما می‌دهد کم و زیاد کردن حجم پوزیشن اما تفاوت اهرم در این بازار با اهرم موجود در جک این است که اهرم موجود در بازارهای مالی دو روی سکه دارد.

          به جرئت میگویم با توجه به گفت‌گوهایی که با اشخاص زیادی داشته‌ام متوجه شدم درک درستی از مفهوم مارجین و اهرم در بین معامله‌گران تازه‌کار وجود ندارد و به همین دلیل به درستی این ابزار را نمی‌شناسند و از آن انتظاری خلاف واقع دارند.

          خدای مرگ اهرم

          تریدرهای سازمانی و حرفه‌ای برای هر $50,000 بالانس در حساب، ۱ لات حجم وارد می‌کنند. شما چطور انتظار دارید روی حساب $100 همین حجم را بزنید و موفق شوید؟

          برای مدیران مالی یک استاندارد وجود دارد که به ازای هر $5,000 در بالانس، ۰.۱ لات به حجم پوزیشن را اضافه کنند.

          پس برای مدتی به این موضوع فکر کنید: اگر تریدرهای حرفه‌ای و سازمانی این کار را می‌کنند، چرا تریدرهای کم‌تجربه فکر می‌کنند باید روی حساب $2,000 ۱ لات پوزیشن بزنند یا از آن بد‌تر روی حساب $100 در برخی بروکر‌ها، ۱ لات پوزیشن باز کنند؟

          برخی بروکرها به شما اجازه می‌دهند حتی با $5 سرمایه یک حساب معاملاتی داشته باشید اما در اینجا به یکی از مشکلات در میان تریدرها اشاره می‌کنیم:

          دلیل اول شکست تریدرهای تازه‌کار این نیست که دانشی ندارند، بلکه نداشتن سرمایه کافی و نداشتن علم به مفهوم لوریج و اهرم است.

          دلیل اول سقوط تریدرها

          اهرم چیست؟

          میدانم که این موضوع را در دروس گذشته بررسی کرده‌ایم اما به علت اهمیت فراوان این موضوع، باری دیگر به آن می‌پردازم.

          «تعریف کتابی اهرم یا لوریج این است: داشتن قدرت کنترل مقدار زیادی پول با مقدار پول بسیار کم با استفاده از قرض گرفتن.»

          برای مثال، برای کنترل پوزیشن $100,000 بروکر $1,000 از سرمایه شما را قفل کرده و کنار می‌گذارد. به نظر شما این حساب چه اهرمی دارد؟

          اهرم شما که به صورت نسبت بیان می‌شود؛ ۱:۱۰۰ است.

          این یعنی شما صد هزار دلار را با هزار دلار کنترل می‌کنید.

          حالا فرض می‌کنیم ارزش پوزیشن شما از $100,000 به $101,000 یا به اندازه $1000 افزایش یابد.

          اگر قرار بود کل این $100,000 را از پول خودتان قرار دهید، سود شما در این معامله %1 می‌بود ($1000 سود تقسیم بر $100,000 سرمایه اولیه)

          این مثال برایتان آشنا نیست؟ مثال آن بورس ایران یا بازار اسپات ارزهای دیجیتال است، یعنی شما به همان اندازه که یک دارایی را بخرید سود می‌کنید.

          در بازارهای مثل بورس و اسپات، لوریج 1:1 است.

          پس به بازار 1:1 همان بازار بدون لوریج می‌گوییم. حالا علت اصلی معروف شدن بازارهای اهرم‌دار را متوجه شدید؛ کنترل مبلغی زیاد با مبلغی به مراتب کمتر.

          حالا در همین مثال، با تغییرات ارزشی از $100,000 به $101,000 و اهرم 1:100 شما در حقیقت %100 سود می‌کنید زیرا سرمایه شما ۱۰۰۰ دلار بوده است. (البته بعده‌ها توضیح می‌دهیم این کار ممکن نیست چون در حقیقت این کار full margin وارد شدن است که خلاف قوانین مدیریت سرمایه است)

          حالا روی دیگر سکه را ببینید: اگر شما صد هزار دلار سرمایه داشتید (اهرم 1:1) و هزار دلار از آن کم شود، شما 1% ضرر می‌کردید اما اگر اهرم 1:100 باشد، شما در حقیقت %100 ضرر می‌کردید.

          برای همین منظور ما به لوریج یا اهرم لقب «شمشیر دولبه» را می‌دهیم.

          حال موضوع مهم دیگر این است که اهرم رابطه تنگاتنگی با مارجین دارد. به همین دلیل باید مفهوم مارجین را علی‌رقم اینکه در گذشته مفصل توضیح دادیم، دوباره بررسی کنیم:

          بالاخره مارجین چیست؟

          اجازه دهید به مثال قبلی خود برگردیم تا این مفهوم را به خوبی درک کنید، در فارکس برای کنترل کردن یک پوزیشن $100,000 بروکری که در آن حسابی با لوریج 1:100 باز کردید، $1000 از کل حساب را در حساب شما جدا می‌کند.

          به این $1000 که بروکر برای دادن اهرم به شما کنار می‌گذارد یا اصطلاحا قفل می‌کند، «مارجین می‌گوییم»

          «به زبان ساده مارجین یعنی مقدار پول واقعی مورد نیاز برای باز کردن پوزیشن در یک حساب اهرم‌دار»

          مارجین را به صورت درصدی بیان می‌کنند که معنی آن مقدار مورد نیاز برای باز کردن پوزیشن است.

          پس متوجه شدید مفهوم مارجین و اهرم به هم گره خورده است.

          چرا باید در معامله با مارجین مراقب بود؟

          حتماً مفهوم کال مارجین یا مارجین کال را شنیده‌اید یا در دروس قبلی در مورد آن اطلاعات کسب کردید. در این بخش لازم است باری دیگر در مورد این موضوع صحبت کنیم.

          ممکن است به تریدرهای بلند‌مدتی بورس ایران یا هولدرهای ارزهای دیجیتال برخورد کرده باشید. فرضاً با برخی که صحبت می‌کنید، به شما می‌گویند فلان کوین یا سهم را ۲ سال است که دارند. این اقدام برای بازارهای دارای مارجین کمی دور از ذهن به نظر می‌آید و دلیل اصلی آن وجود اهرم است. شما باید محاسبات لازم را انجام دهید که اگر ترید شما در ضرر رفت، نهایتاً چقدر ممکن است به ضرر برود و پس از هولد کردن طولانی پوزیشن، آیا پوزیشن کال مارجین می‌شود یا خیر.

          کال مارجین یا Margin call

          در ایران مفهوم مارجین کال بیشتر به «کال مارجین یا کال شدن» معروف است. اما در حقیقت چیزی که در ذهن شما به عنوان کال مارجین شدن جا افتاده، غلط است. در حقیقت وقتی حساب شما کامل از بین برود در بازار فیوچرز به آن لیکویید و در بازار فارکس به آن استاپ اوت گفته می‌شود اما خود کال مارجین چیست؟

          مارجین تریدینگ

          کال مارجین زمانی رخ می‌دهد که سیستم بروکر به صورت خودکار تشخیص دهد مقدار ضرر شما به حد مارجین مورد نیاز آن پوزیشن بر اساس اهرم رسیده باشد. این سیستم باعث می‌شود حساب شما منفی نشود. اگر این سیستم وجود نداشت، پوزیشن ضررده شما که در حال نابودی بالانس بود، به خود بروکر نیز ضرر وارد می‌کرد. در حقیقت این سیستم برای محافظت از خود بروکر است.

          بروکرها موظف هستند که قبل از اینکه پوزیشن یا پوزیشنه‌های ضررده کامل کم و زیاد کردن حجم پوزیشن حساب را نابود کنند، به تریدر اخطار دهند تا در صورتی که تریدر تشخیص داد می‌تواند این پوزیشن را نجات دهد، مقداری دیگر به حساب خود deposit کند. پس می‌توان کال مارجین را به نحوی نوعی زنگ هشدار نیز تفسیر کرد.

          یکی از نشانه‌های کال مارجین شدن در متاتریدر ۴، قرمز شدن بخش Trade است.

          نکته دیگری که بد نیست بدانید و ممکن است در جای دیگری به آن اشاره نشده باشد این است که بیشتر بروکر‌ها در آخر هفته مارجین بیشتری نیاز دارند، یعنی ممکن است ۱٪ مارجین به ۲٪ یا بیشتر مارجین تبدیل شود. همچنین ممکن است مارجین مورد نیاز برای ارزهای مختلف در بروکرها متفاوت باشد.

          چرا اهرم برای تریدرهای تازه‌کار یک ابزار خطرناک است؟

          من در بین بروکرهایی که به ایرانیان خدمات می‌دهند بعضاً تا اهرم 1:3000 هم دیده‌ام😲

          این مقدار از اهرم برای یک تریدر تازه‌کار کشنده است. دلیل آن این است که اگر اهرم شما بسیار پایین باشد و بخواهید حجم‌های بالا را وارد کنید، اصلاً امکان باز شدن پوزیشن وجود نخواهد داشت.

          حال سوال این است که بهتر است با چه اهرمی کار کنیم؟

          برای شروع و بعد از تمارینی که در دمو انجام داده‌اید و تصمیم به تریدر در حساب ریل دارید، بهتر است از اهرم 1:100 یا 1:200 بالاتر نروید.

          فکر اینکه حسابی با اهرم بالاتر باز کنید را از سر بیرون کنید تا سرمایه خود را هرچقدر هم که برایتان کم باشد، حفظ کنید.

          روش کار اهرم پایین به این شکل است که اگر احیاناً روی حساب ۱۰۰ دلاری بخواهید حجم ۱ لات باز کنید اصلاً بروکر به شما اجازه باز کردن پوزیشن نمی‌دهد.

          چرا بیشتر بروکرها دوست دارند شما با تفکر کوتاه‌مدتی ترید کنید

          تا به حال به روش درآمدی بروکرها دقت کرده‌اید؟ بروکرها از اسپرد یا کمیسیون معاملات شما سود می‌برند؛ به همین دلیل دوست دارند شما تعداد معاملات بیشتری باز کنید تا آن‌ها نیز از این معاملات سود کنند. برای همین منظور وجود اهرم‌های بالا با ارقام عجیب، مثل 1:1000 یا 1:3000 در بین بروکرهایی که به ایرانیان خدمات می‌دهند دیده می‌شود. باید کاملاً در مقابل این بروکرها هوشیار باشید و اصلاً سراغ چنین اهرم‌هایی نروید زیرا خطر ترید روی این اهرم‌ها به دلیل امکان وارد کردن حجم زیاد با پول اولیه کم وجود دارد و شما را تحریک به تریدر قمارگونه می‌کنند.

          همیشه یادتان باشد قبل از اینکه شروع به ترید با پول واقعی کنید تمام جوانب احتیاط را رعایت کنید.

          تکنیک‌های مدیریت سرمایه پیشرفته

          از آنجایی که مدیریت ریسک متشکل از بررسی و میزان تاثیرات پوزیشن بر رشد صورت حساب مالی است و میزان و اهمیت احتمالی شکست را مشخص می‌کند، مدیریت مالی، روش‌هایی را بیان می‌کند و یک رویکرد قابل تکرار و ساختار یافته را جهت ارزیابی و ابعاد واقعی پوریشن تحت شرایط مختلف ایجاد می‌نماید که به صورت ویژه عمل می‌کند. در این مقاله با انواع تکنیک‌های مدیریت مالی آشنا می‌شوید

          مدیریت ریسک: یافتن تعادل مناسب بین ریسک بسیار زیاد و ریسک بسیار کم؛ در حقیقت ریسک زیاد منجر به افت وسیع و یا به طور بالقوه منجر به رشد شدید سهام می‌شود، همچنین ریسک بسیار کم را بهتر می‌توان کنترل کرد اما به مراتب رشد سهام، کندتر خواهد بود.

          مدیریت ریسک یا کنترل ریسک به این معنی است که یک معامله‌گر بایستی از میزان نیروهای پوزیشن مخالف، مطلع باشد. علاوه بر این، مدیریت ریسک شامل ایجاد دستورالعمل‌هایی در مورد نحوه‌ی رسیدگی به شکست‌های معاملاتی است و این که چگونه می‌توان ریسک را کاهش داد و نحوه چگونگی استانداردهای عملکرد را بیان می‌کند. بنابراین مدیریت ریسک، استانداردها و دستورالعمل‌هایی را که در آن روش مدیریت مالی باید انتخاب شود، تعیین می‌گردد.

          مدیریت سرمایه: مدیریت سرمایه روش واقعی تعیین حجم سفارش در شرایط خاص را توضیح می‌دهد. مدیریت سرمایه همانند پیچی است که یک معامله‌گر می‌تواند جهت سازگاری با اهداف مدیریت ریسک، از آن استفاده کند و سطح ریسک را کاهش دهد و رشد سرمایه را بهینه سازی نماید.

          یک معامله‌گر بایستی تکنیک‌های مختلف مدیریت مالی را به کار گیرد و ما معروف‌ترین تکنیک‌ها را به شما معرفی خواهیم کرد به علاوه مدل‌های اصولی از درصدهای ثابت شده و سرمایه‌های ثابت شده:

          میانگین رو به بالا (Averaging up)

          میانگین رو به بالا، احتمال پوزیشن بُرد را بالا می‌برد یا معامله مورد نظر را ارزیابی می‌کند، بدین معنی زمانی یک معامله به سود منتج می‌شود که معامله‌گر قراردادهای بیشتری را جهت پوریشن موجود در نظر بگیرد.

          مزایا:

          • احتمال ضرر معامله ، نسبتا کم خواهد بود زیرا پوزیشن اولیه در زمان پیروی از رویکرد میانگین رو به بالا، بزرگ نیست.
          • به ویژه معاملاتی که از این روش پیروی می‌کنند، رویکرد میانگین رو به بالا می‌تواند سودمند باشد زیرا به معامله‌گر امکان می‌دهد تا حجم معامله را افزایش دهد و روند خود را تقویت نماید.

          معایب:

          • یافتن یک سطح قیمتی مناسب و منطقی، جهت افزودن به حجم معامله می‌تواند چالش‌هایی را به وجود آورد. علاوه براین هنگامی که قیمت برمی‌گردد، بازندگان می‌توانند به سرعت برندگان را تعدیل کنند. جهت مقابله با این اثر، معامله‌گران از پوزیشن‌های (حجم معامله) بزرگتری در سفارشات قبلی خود استفاده می‌کنند و زمانی که میانگین رو به بالا را شروع می‌کنند حجم پوزیشن خود را کاهش می‌دهند که بخشی از استدلال طرفداران این رویکرد است.

          میانگین ارزش (Cost Averaging)

          این روش اغلب به عنوان «افزودن به پوزیشن‌های متضرر» نامیده می‌شود و در میان معامله‌گران بسیار بحث برانگیز است. این روش برخلاف میانگین رو به بالا است زیرا زمانی که معاملات شما برخلاف شما حرکت می‌کند، شما یک سفارش جدیدی باز خواهید کرد تا حجم معامله خود را افزایش دهید.

          مزایا:

          • ضررها به طور بالقوه کاهش می‌یابد و حتی موجب می‌شود با باز کردن پوزیشن جدید، زودتر به نقطه شکست روند دست ‌یابید.

          معایب:

          • اغلب معامله‌گران آماتور، هنگامی که در ضرر هستند، از این روش استفاده نادرست می‌کنند و به طور احساسی به این روش چنگ می‌اندازند (مربوط به قرارگیری در پوزیشن، مبحث روانشناسی). چنین معامله‌گرانی به طور خودسرانه سفارشات جدیدی به امید دستیابی به سود انجام می‌دهند، بدون این که طرح و اصولی داشته باشند که در نهایت قیمت شروع به چرخش کند.

          روش میانگین ارزش برای معامله‌گران آماتور یا معامله‌گرانی که کنترل بر این روش ندارند و یا احساسی با معاملات خود برخورد می‌کنند، توصیه نمی‌شود.

          مارتینگل (Martingale)

          رویکرد حجم پوزیشن مارتینگل به اندازه روش میانگین ارزش، بحث‌برانگیز است. اساسا پس از ضرر کردن در معامله، معامله‌گر حجم پوزیشن معاملاتی خود را دو برابر می‌کند، فورا و به طور بالقوه ضررهای قبلی با اولین سود جبران می‌شود.

          مزایا:

          • تمام ضررهای قبلی می‌تواند به طور بالقوه تنها با یک معامله برنده، جبران شود.

          معایب:

          • وقتی حجم معامله را دوبرابر می‌کنیم، ریسک کردن برای کل حساب امری اجتناب ناپذیر است. در طولانی مدت، همه معامله‌گران ضررهایی را تجربه می‌کنند و قصد دارند تا پوزیشن منفی را ادامه دهند که به از بین رفتن حساب معاملاتی منتج می‌شود.
          • اگر معامله‌گران تمایل به تلافی کردن داشته باشند، بعد از ضرر وارد معامله می‌شوند، تکنیک‌های مارتینگل، چالش‌های بزرگی را نشان می‌دهد و تحت چنین شرایطی زودتر منجر دست دادن کل حساب می‌گردد.

          برای هر معامله فقط %۱ ریسک وجود دارد، یک معامله‌گر در ردیف هشتم جدول زیر، کل حساب را متضرر می‌شود.

          آنتی مارتینگل

          Anti-Martingale

          آنتی مارتینگل خطرات روش مارتینگل را از بین ‌می‌برد. برخلاف سیستم مارتینگل، زمانی که معامله‌گر متضرر می‌شود، حجم حساب را دو برابر نمی‌کند اما به همان پوزیشن می‌چسبد که به زودی این ضرر مرتفع نمی‌گردد. از سوی دیگر هنگامی که یک معامله‌گر به سود دست می‌یابد، حجم موجودی معاملاتی را دو برابر می‌کند و با دو برابر ریسک نیز مواجه می‌شود. پشت این رویکرد، چنین تفکری وجود دارد که بعد از برنده شدن در یک معامله، شما با «پول آزاد» شروع به معامله می‌کنید.

          برای مثال یک معامله‌گر در معامله‌ای به ۲۰۰ دلار سود دست می‌یابد جایی که او بر روی حساب ۱۰۰۰۰ دلاری، %۱ ریسک می‌کند، حالا حجم حساب جدید او ۱۰۲۰۰ دلار شده است. در معامله بعدی‌، او می‌تواند روی ۲۰۰ دلار دیسک کند که میزان ریسک بر روی ۱۰۲۰۰ دلار برابر با %۱٫۹۶ است. اگر معاملات بعدی او نیز با نسبت سود به ریسک ۲ باشد او ۴۰۰ دلار سود به دست آورده است و اکنون حجم حساب جدید وی به ۱۰۶۰۰ دلار رسیده است. در معامله بعدی، معامله‌گر می‌تواند روی ۶۰۰ دلار ریسک نماید که میزان ریسک بر روی ۱۰۶۰۰دلار برابر با %۵٫۷ می‌باشد.

          مزایا:

          • معامله‌گر با این روش، پتانسیل کسب پول بیشتر با رکوردهای بُرد را دارد و به راحتی موجودی حسابش پایین‌تر از مقدار حساب اولیه‌اش نخواهد آمد.

          معایب:

          • فقط یک ضرر می‌تواند همه سودهای قبلی را از بین ببرد. به همین دلیل معامله‌گران نباید حجم معاملات را دو برابر کنند اما از فاکتور کوچکتر از ۲ استفاده می‌کنند تا حجم پوزیشن معاملات خود را بعد از سود تعیین نمایند. به این ترتیب بعد از ضرر، سود خود را حفظ خواهند کرد.
          • نوسان حساب معاملاتی با تکنیک آنتی مارتینگل می‌تواند حائز اهمیت باشد زیرا ضررها بعد از رکورد سودها می‌تواند زیاد باشد. اگر یک معامله‌گر نتواند با چنین ضررهایی مقابله کند، روش آنتی مارتینگل می‌تواند مشکلات بیشتری را به وجود آورد. توصیه می‌شود که یک معامله‌گر زمانی که حجم معاملات را دو برابر نکرده، سطح خاصی را تعیین کند و به رویکرد اولیه بازگردد و سودهای خود را حفظ نمایند.

          نسبت ثابت (Fixed Ratio)

          رویکرد نسبت ثابت براساس فاکتور سود یک معامله‌گر است. بنابراین، یک معامله‌گر باید میزان سود را تعیین کند تا به او امکان افزایش حجم پوزیشن معاملاتی را بدهد (افزایش حجم پوزیشن به عنوان دلتا نیز معروف است).

          به عنوان مثال یک معامله‌گر می‌تواند معامله‌ای را فقط با یک قرارداد شروع کند و دلتای خود را به مبلغ ۲۰۰۰ دلار انتخاب کند. هر زمان که معامله‌گر سود دلتای ۲۰۰۰ دلاری را به دست آورد، می‌تواند میزان پوزیشن خود (حجم معامله) را با یک قرارداد افزایش دهد.

          مزایا:

          • در واقع تنها زمانی معامله‌گر سود می‌کند، می‌تواند حجم معامله خود را افزایش دهد.
          • با انتخاب دلتا، معامله‌گر می‌تواند رشد سرمایه خود را کنترل کند. دلتای بیشتر به این معنی است که معامله‌گر حجم معاملات خود را به کندی افزایش می‌دهد. با این وجود، دلتای کمتر به این معنی است که معامله‌گر حجم معاملات خود را بعد از کسب سود، افزایش می‌دهد.

          معایب:

          • ارزش دلتا بسیار ذهنی است و تنظیم دلتا بیشتر شخصی است، نه براساس علم دقیق.
          • از آنجایی که دلتای بالاتر حجم معاملاتی، رشد حساب را کاهش می‌دهد ولی دلتای کمتر موجودی پوزیشن را افزایش می‌دهد و زمانی روی می‌دهد که از یک مرز سود به سمت بعدی حرکت کند. تفاوت‌ها می‌تواند قابل توجه باشد.

          معیار کِلی ( Kellys Criterion):

          هدف از معیار کِلی این است که سود ترکیبی را به حداکثر برساند که می‌تواند با سرمایه گذاری مجدد سود حاصل شود و معیار کِلی با استفاده از وینرِیت و لوسرِیت جهت تعیین حجم پوزیشن مطلوب به کار رفته است و فرمول آن به شرح زیر است:

          Position size = Winrat – ( ۱- Winrate / RRR)

          با این حال میزان حجم معاملات پیشنهاد شده با معیار کِلی اغلب تاثیر ضررها و رکورد باخت‌ها را دست کم می‌گیرد. در اینجا دو نمونه وجود دارد که این موضوع را نشان می‌دهد:

          Position size = 55% – (۱ – ۵۵% / ۱٫۵)= ۲۵%

          Position size = 60% – (۱- ۶۰% / ۱) = ۲۰%

          همان طور که مشاهده می‌کنید میزان حجم معاملات پیشنهاد شده با معیار کِلی بسیار بالا است و مدیریت ریسک بایستی بیشتر بر آن نظارت داشته باشد. برای مقابله با این اثر، روش متداول استفاده از کسر معیار کِلی است. برای مثال ۱۰/۱ معیار کِلی به %۲٫۵ . %۲ میزان حجم پوزیشن معاملاتی منجر می‌شود.

          اندازه پوزیشن معاملاتی چیست و چگونه باید آن را محاسبه کرد ؟

          اندازه پوزیشن

          اندازه پوزیشن (Position Size) معاملاتی به تعداد واحدهای سرمایه‌گذاری شده در یک اوراق بهادار خاص توسط یک سرمایه گذار یا تریدر گفته می‌شود. هنگام تعیین اندازه پوزیشن معاملاتی ، باید اندازه حساب و تحمل ریسک یک سرمایه گذار در نظر گرفته شود.

          مهم نیست که پورتفولیو شما چقدر بزرگ است، شما حتما باید مدیریت ریسک مناسب را انجام دهید. در غیر این صورت، ممکن است سریع شکست بخورید و ضررهای قابل توجهی متحمل شوید. هفته‌ها یا حتی ماه‌ها پیشرفت را می‌توان با یک ترید ضعیف از بین برد.

          سرمایه‌گذاران برای تعیین میزان واحدهای سهامی که می‌توانند خریداری کنند، از اندازه پوزیشن استفاده می‌کنند که به آنها کمک می‌کند ریسک را کنترل کرده و بازده را به حداکثر برسانند. در حالی که تعیین اندازه پوزیشن در بسیاری از سرمایه‌گذاری‌ها مفهوم مهمی است، این اصطلاح بیشترین ارتباط را در معاملات روزانه و معاملات ارزی (فارکس) دارد. حتی با اندازه‌گیری صحیح اندازه پوزیشن، اگر گپ قیمتی سهام پایین‌تر از حد ضرر باشد، سرمایه‌گذاران ممکن است بیش از محدودیت‌های تعیین شده خود ضرر کنند.

          در ادامه درباره اهمیت اندازه گیری، اندازه پوزیشن و نحوه محاسبه آن صحبت خواهیم کرد.

          اهمیت محاسبه اندازه پوزیشن

          اندازه پوزیشن

          اندازه پوزیشن و فاصله آن تا حد ضرر دو عاملی هستند که تعیین می‌کنند ریسک شما در هر معامله به چه میزان باشد. اکثر افراد اندازه پوزیشن را حساب می‌کنند و سپس حد ضرر را در نزدیکی آن قرار می‌دهند تا ریسکشان به حداقل برسد. اما این یک راه کاملاً اشتباه است.

          اولین کاری که باید انجام دهید این است که تعیین کنید در هر معامله چقدر می‌خواهید ریسک کنید. معمولا توصیه می‌شود که از ریسک یکسانی در همه معاملات استفاده کنید و به همه آنها فرصت برابر دهید. ریسک در هر ترید باید بین ۱ تا ۳ درصد باشد. ریسک بالای ۵٪ معامله نیست بلکه قمار است زیرا ورود به یک بازار بزرگ با ریسک زیاد می‌تواند تأثیر جدی و بدی برروی سرمایه شما بگذارد. هنگامی که ریسک خود را در هر معامله مشخص کردید، آنگاه دیگر باید استاندارد شما باشد. اگر ۲ درصد باشد، در هر معامله‌ای ریسک شما ۲٪ است. هرگز بر اساس احساسات خود تصمیم نگیرید. تمامی اعداد بالا، میزان زیان شما روی کل سرمایه است نه در یک معامله.

          اگر در تحلیل خود بسیار مطمئن هستید، آن را امتحان کنید و این ریسک را به ۳٪ افزایش دهید اما آن را به ۵ یا ۱۰٪ افزایش ندهید. و این افزایش فقط در صورتی اتفاق می‌افتد که از جهت قیمت و تحلیل خود بسیار مطمئن باشید.

          حالا باید نحوه محاسبه اندازه پوزیشن را بدانید اما قبل از آن نیاز است که نحوه تعیین ریسک حساب را بدانید. پس با ما همراه باشید.

          نحوه تعیین ریسک حساب

          مهمترین نکته در محاسبه ریسک حساب معاملاتی، این است که شما حاضرید چه درصدی از کل موجودی حساب خود را برای سرمایه‌گذاری در یک ترید بر روی یک رمز ارز به خطر بیاندازید.

          قانون ۲ درصد

          در دنیای مالی سنتی، یک استراتژی سرمایه‌گذاری به نام قانون ۲ درصد وجود دارد. طبق این قانون، یک تریدر نباید بیش از ۲٪ از کل حساب خود را در یک ترید واحد به خطر بیندازد. ما به معنای دقیق آن می‌پردازیم، اما ابتدا اجازه دهید آن را متناسب با بازارهای بی‌ثبات ارزهای دیجیتال تنظیم کنیم. قانون ۲٪ یک استراتژی مناسب برای سبک‌های سرمایه‌گذاری است که معمولاً شامل ورود تنها به چند پوزیشن بلند مدت است. و معمولا برای بازار‌هایی که دارای نوسانات کم هستند مناسب است. اما اگر می‌خواهید در بازار کریپتو فعالیت کنید، و کمی محافظه‌کارانه عمل کنید، بهتر است که به جای ۲ درصد، ۱ درصد از سرمایه خود را ریسک کنید.

          این قانون حکم می‌کند که شما نباید در یک ترید بیش از ۱٪ از کل سرمایه خود را به خطر بیندازید. اما این یعنی که شما فقط با ۱٪ سرمایه موجود خود وارد معاملات می‌شوید؟ قطعا نه! این فقط به این معنی است که اگر تحلیل شما اشتباه است و به حد ضرر خود رسیدید، شما فقط ۱٪ از کل حساب خود را از دست خواهید داد.

          تعیین ریسک ترید

          حالا که اندازه ریسک حساب خود را داریم آیا می‌توان اندازه پوزیشن را محاسبه کرد؟ قبل از اینکار باید به یک نکته دیگر توجه داشته باشید که، وقتی قصد سرمایه‌گذاری دارید، از دست دادن سرمایه هم بخش جدایی‌ناپذیر از این معامله است. اما بعضی از تریدرها با اینکه در محاسبات خود اشتباه کرده‌اند اما باز هم از سرمایه‌گذاری خود سود دریافت می‌کنند، اما چگونه؟ همه اینها به مدیریت صحیح ریسک ، داشتن یک استراتژی معاملاتی و پایبندی به آن برمی‌گردد.

          به همین ترتیب، هر ایده معاملاتی باید دارای یک نقطه اعتبار باشد. اینجاست که می گوییم: ایده اولیه ما اشتباه بود و ما باید از این موقعیت خارج شویم تا ضررهای بعدی را کاهش دهیم. در سطح عملی‌تر، این به معنای جایی است که ما حد ضرر خود را تعیین می‌کنیم.

          روش تعیین این نقطه کاملاً مبتنی بر استراتژی معاملات فردی و تنظیمات خاص است. این تعیین حد ضرر می‌تواند برای هرشخصی متفاوت باشد، می‌تواند براساس نقاط حمایت و مقاومت، اندیکاتورهای مختلف، نواحی شکست، پرایس اکشن، تجربیات فردی و یا هرچیز دیگری باشد. برای تعیین حد ضرر، رویکردی متناسب با همه افراد وجود ندارد. شما باید خودتان تصمیم بگیرید که کدام استراتژی مناسب سبک شما است و بر اساس آن حد ضرر خود را تعیین کنید.

          حالا که با این مفاهیم آشنا شدید به سراغ نحوه محاسبه اندازه پوزیشن می‌رویم.

          نحوه محاسبه اندازه پوزیشن

          اکنون، ما تمام اطلاعات لازم برای محاسبه اندازه پوزیشن را داریم. پس فرض می‌کنیم که ما یک سرمایه ۵,۰۰۰ دلاری داریم. و ما نمی‌خواهیم بیش از یک درصد از سرمایه خود را در هر ترید از دست بدهیم. پس یعنی ما در هر ترید خود حداکثر ۵۰ دلار حد ضرر تعیین می‌کنیم. به محض اینکه ضرر ما در یک ترید، به ۵۰ دلار رسید، بر اساس این روش باید از معامله خارج شویم.

          فرض کنید در ما تجزیه تحلیل خود را در مورد یک سرمایه‌گذاری انجام دادیم و قصد داریم ۵ درصد از کل سرمایه را وارد آن کنیم. یعنی ما حاضر شدیم با ۵ درصد سرمایه، تا ۵۰ دلار ضرر را قبول کنیم. به عبارت دیگر ، ۵٪ از پوزیشن ما باید ۱٪ از حساب ما باشد. پس ما موارد زیر را داریم

          • اندازه حساب : ۵,۰۰۰ دلار
          • ریسک حساب : ۱ درصد
          • فاصله تا حد ضرر : ۵ درصد

          با این اطلاعات فرمول محاسبه اندازه پوزیشن به شرح زیر است:

          اندازه پوزیشن = اندازه حساب x ریسک حساب / فاصله تا حد ضرر . که در مثال ما اندازه پوزیشن می‌شود ۵۰۰۰x۰.۰۱ / ۰.۰۵ که برابر با ۱۰۰۰ است. اندازه پوزیشن برای این ترید ۱۰۰۰ دلار خواهد بود. با پیروی از این استراتژی و خروج در نقطه حد ضرر، ممکن است، ضرر بالقوه بسیار بیشتری را کاهش دهید. برای استفاده صحیح از این مدل ، باید کارمزدهایی را که می‌خواهید پرداخت کنید نیز در نظر بگیرید. همچنین ، باید به فکر لغزش احتمالی هم باشید، به خصوص اگر در بازاری با نقدینگی کم معامله می‌کنید.

          برای نشان دادن نحوه عملکرد، بیایید نقطه حد ضرر خود را به ۱۰٪ تغییر دهید، و باقی پارامترها را ثابت نگه دارید. با اینکار خواهید دید که اندازه پوزیشن شما به ۵۰۰ دلار کاهش می‌یابد. حال حد ضرر ما در فاضله دوبرابری در ورودی ما قرار دارد. بنابراین، اگر بخواهیم همان مقدار دلار از حساب خود را به خطر بیندازیم، اندازه پوزیشنی که می‌توانیم بگیریم به نصف کاهش می‌یابد.

          نتیجه‌گیری

          اندازه پوزیشن شما یکی از مهمترین نکات در معامله و تجارت است. محاسبه اندازه پوزیشن به برخی از استراتژی‌های دلخواه مبتنی نیست. و شامل تعیین ریسک حساب و بررسی حدد ضرر قبل از ورود به معامله است. جنبه مهم دیگری از این استراتژی که به همین اندازه مهم است، اجرای آن است. هنگامی که اندازه پوزیشن و نقطه حدد ضرر را تعیین کردید، هرگز نباید بعد از انجام ترید دست به تغییر در میزان آنها ببرید. نظرات خود را در مورد این مقاله با ما به اشتراک بگذارید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.