«اگر مشتری به شما اعتماد کند، جزئیات فروش را در نظر نمیگیرد. بااینوجود اگر مشتری نسبت به شما حس خنثی دارد و یا حتی نظرش در مورد شما منفی است، شما باید جزئیات فروش و محصولات خود را بهطور کامل به آنها ارائه بدهید».
برنامه ریزی راهبردی چیست
بیشتر برنامه ریزی ها بر اساس دیدگاه عقلایی، دارای شکل آرمانها و اهداف طرح ها و اقدامات و منابع مورد نیاز می باشند. در این مدلها ، ابتدا آرمانها و اهداف سازمان تبیین شده ، سپس طرح ها و اقدامات لازم تعیین و در نهایت منابع مورد نیاز برای انجام برآورد می گردند. تغییر در شرایط محیط، سیاستها، نگرشها، دیدگاهها، ساختارها، نظامها و … عواملی هستند که بر آرمانها و اهداف برنامه ریزی تاثیر گذاشته و در نهایت باعث تغییر برنامه می گردند .
برنامه ریزی در شکل عقلایی فوق، ظرفیت و تمانایی مقابله با تغییرات سریع محیط بیرون را ندارد و به شکست می انجامد. این شرایط موجب رشد این تفکر شد که در برنامه ریزی باید بتوان مطابق با تغییرات، جهت حرکت سازمان را تغییر داد و جهت و رفتار جدیدی را در پیش گرفت. این نگرش زمینه ساز ابداع برنامه ریزی استراتژیک شد.
برخلاف برنامه ریزی سنتی که در آن آرمانها و اهداف تعیین می شوند، هدف برنامه ریزی راهبردی، تبیین و تدوین استراتژی است. امروزه به دلیل پیچیدگی در عناصر محیط خارج و ارکان داخلی سازمان، مدیریت بر سازمانها پیچیده تر از گذشته شده و در نتیجه وظیفه مدیریت را خطیر نموده است.
برنامه ریزی راهبردی، فرایند بررسی موقعیت فعلی و مسیر آینده سازمان، تنظیم اهداف، تدوین استراتژی برای تحقق و اندازه گیری نتایج اهداف بلندمدت سازمان و انتخاب فعالیتهای لازم برای تحقق آنها در جهت تجهیز منابع سازمان و وحدت بخشیدن به تلاشهای سازمانی برای نیل به اهداف و رسالت بلندمدت با توجه به امکانات و محدودیتهای درونی و بیرونی است.
برنامه ریزی راهبردی کوششی است برای اتخاذ تصمیم های اساسی و انجام اعمالی که ماهیت سازمان، نوع فعالیتها و دلیل انجام آن فعالیتها توسط سازمان را شکل داده و مسیر می بخشد . همان طور که استراتژی نظامی پیروزی در جنگ است، برنامه ریزی استراتژیک نیز انجام ماموریتهای سازمان را دنبال می کند.
برنامه ریزی راهبردی دوراندیشی سازمان یافته ای است که مراحل زیر را در بر دارد:
الف- تعیین مأموریتها و هدفهای دور برد
ب- تفکیک مأموریتها به هدف های کمی و کیفی کوتاه مدت، که این عمل را در اصطلاح هدفگذاری می نامند.
ج- تعیین خط مشی ها سیاستها
د- طرح ریزی و برنامه ریزی اجرایی (تاکتیکی).
برنامه ریزی راهبردی انتظار می رود تا امکان مانور سازمان در محیط متغیر را برای دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده فراهم سازد. برنامه ریزی راهبردی به پایان دوره زمانی مورد نظر جهش می کند و سپس به عقب باز می گردد تا مشخص سازد که در فواصل زمانی مختلف، چه اقدام هایی باید انجام پذیرد و به ویژه در زمان حاضر چه کارهایی باید انجام شود تا احتمال دست یابی به اهداف پیش بینی شده در زمان های مقرر قطعی شود.
در این نوع برنامه ریزی، دقت در جزئیات برای یک پیش بینی اهمیتی ندارد چرا که چنین دقتی بیشتر در اهداف کوتاه مدت و بودجه های یک برنامه اجرایی سالیانه مهم است. به همین دلیل نه عبارات طولانی و نه محاسبات ریز، بلکه ایده ها و فرصتها، هسته اصلی برنامه ریزی استراتژیک را تشکیل می دهند. در برنامه ریزی استراتژیک فعالیتهای نیل به هدف پیش بینی شده و باید به صورت جزئی، مشخص، قابل سنجش کمی یا کیفی، واقع بینانه و هم راستا با سیاستهای حاکم باشد. لذا دربرنامه ریزی راهبردی بهتر است ویژگیهایی مانند انعکاس ارزشهای حاکم بر جامعه، توجه به سئوال اصلی و اساسی سازمان، تعیین چارچوبی برای برنامه ریزی عملیاتی سازمان و جهت بخشی به آنها، مد نظر باشد.
در خلال برنامه ریزی راهبردی و به شش سوال زیر پاسخ داده می شود:
۱) چه اقدامات، فعالیتها و عملیاتی باید انجام گیرند؟
۲) اقدامات، فعالیتها و عملیات با چه شیوه و روشهایی باید انجام گیرند؟
۳) برای انجام فعالیتها و عملیات با شیوه های مشخص شده، چه سازماندهی لازم است؟
۴) اقدامات، فعالیتها و عملیات در چه زمانهایی باید انجام گیرند؟
۵) برای انجام اقدامات، فعالیتها و عملیات در زمانهای مقرر، چه امکانات و منابعی لازم است؟
۶) انجام فعالیتها و انجام عملیات در زمانهای مقرر، در کجا و کدام واحد سازمانی باید انجام گیرند؟
از آنجا که مدیران ارشد نسبت به مدیران میانی معمولاً درک بهتری از سازمان دارند و مدیران میانی نسبت به مدیران ارشد از جزئیات عملیات روزمره سازمان بیشتر آگاه اند لذا برنامه های استراتژیک عمدتا توسط مدیریت ارشد و برنامه های عملیاتی توسط مدیران میانی تدوین می شود.
برنامه ریزی راهبردی گونهای از برنامه ریزی است که در آن هدف، تعریف و تدوین استراتژی هاست. فرآیند برنامه ریزی راهبردی اساساً فرآیندی هماهنگ کننده بین منابع داخلی سازمان و فرصتهای خارجی آن می باشد . هدف این فرآیند نگریستن از درون پنجره استراتژیک و تعیین فرصتهایی است که سازمان از آنها سود می برد و یا به آنها پاسخ می دهد. بنابراین فرآیند برنامه ریزی راهبردی یک فرآیند مدیریتی است، شامل هماهنگی قابلیتهای سازمان با فرصت های موجود. این فرآیند گام به گام است و برای هر گام آن دستورالعملهای مشخصی تجویز شده است. محصول فرآیندهای این رویکرد به ندرت یک استراتژی خلاقانه و تحول آفرین است و روشهای مربوط بیشتر بر انتخاب مناسب ترین الگوی استراتژی از میان الگوهای شناخته شده متکی هستند. رویکرد تجویزی، ذهن انسان را در قالب یک فرآیند گام به گام به پیش می برد و این خود مانع بزرگی برای پرواز ذهن به اوج می باشد.
در تعریفی دیگر برنامه ریزی راهبردی روشی مدیریتی است که به سازمان در اجرای بهتر کارها، متمرکز کردن منابع و انرژی، اطمینان از هم راستا بودن تلاش اعضا و کارکنان و ارزیابی موقعیت و تطبیق درست در رویارویی با محیط متغیر کمک می کند. یک تلاش سازمان یافته، منسجم و منضبط، برای تصمیم گیری و انجام کارهای بنیادین است، که به عنوان راهنما، پیش بینی سازمان از آینده را نشان می دهد. برنامه ریزی راهبردی ، چارچوب و جهت گیری روشنی برای مدیریت سازمان و نیز دورنمای اهداف مشترکی برای همه دست اندرکاران سازمان فراهم می آورد تا توانایی تنظیم و شناخت اولویت ها در تخصیص منابع و موقعیتها را ایجاد و تقویت کند. از اینرو، مدیریت در شرایط بحرانی را ساده می کند.
برنامه ریزی راهبردی بر این اندیشه استوار است که یک سازمان باید در برابر یک محیط پویا و متغیر، واکنش داشته باشد. بنابراین برنامه ریزی بر تصمیم هایی تأکید دارد که از توانایی سازمان برای انجام واکنش درست در برابر دگرگونیهای محیطی اطمینان حاصل کند.
برنامه ریزی استراتژیک سازمان را با محیطش تطبیق می دهد، زمینه ای برای دسترسی به اهداف ایجاد می کند، چارچوب و جهتی برای سازمان فراهم می کند تا به آینده دلخواه خود برسد. چارچوبی به وجود می آورد که با تجزیه و تحلیل کامل سازمان، محیط داخلی و خارجی و پتانسیل های سازمان در آن چارچوب می توان به مزیت رقابتی دست یافت. این امر سازمان را قادر می کند تا به روندها، اتفاقات، چالشها و فرصتهای به وجود آمده، از طریق چارچوبی که از بینش و ماموریت ایجاد شده توسط فرایند برنامه ریزی استراتژیک پاسخ دهد.
مک کن برنامه ریزی استراتژیک را فرایندی برای بازسازی و انتقال سازمانی می داند. به نظر او در برنامه ریزی بلند مدت اهداف و پیش بینی ها براساس فرض ثبات سازمان است، در حالی که در برنامه ریزی استراتژیک، نقش سازمان در محیط آن بررسی می شود.
برنامه ریزی استراتژیک باعث می شود تا سازمان فعالیتها و خدماتش را برای برآوردن نیازهای درحال تغییر محیط تطبیق دهد. این برنامه ریزی نه تنها چارچوبی برای بهبود برنامه ها ارائه می کند بلکه چارچوبی برای ساختاردهی مجدد برنامه ها، مدیریت و همکاریها و نیز برای ارزیابی پیشرفت سازمان دراین زمینه ها ارائه می کند.
برنامه ریزی استراتژیک، آینده را پیش گویی نمی کند ولی یک مدیر را می تواند در موارد زیر یاری کند
الف) فائق آمدن مؤثر بر مقتضیات آتی
ب) ارائه فرصت به موقع، برای تصحیح خطاهای اجتناب ناپذیر
ج) کمک به تصمیم گیری درست در زمان مناسب
د) تمرکز بر اعمالی که برای رسیدن به آینده مطلوب باید انجام شوند.
شرکت فرآیند بهبود پارسیان مشاور در زمینه برنامه ریزی راهبردی برای ارگان ها، سازمان ها و شرکتها با بیش از ده سال سابقه می باشد. جهت مشاوره با کارشناسان و یا هرگونه سوال در زمینه امور برنامه ریزی راهبردی برای سازمان ها و شرکت ها با ما تماس حاصل نمایید.
تصاویر زیر مربوط به جلسات برنامه ریزی راهبردی فرآیند بهبود پارسیان و مدیران شرکت آب منطقه ای قزوین می باشد.
بازار ارز دیجیتال و خطرات سرمایه گذاری در آن | ارز دیجیتال بخریم یا نخریم؟
بازار بورس الان تقریباً 10 ماه شده که در رکود است. امروز، سرمایهگذاران برای جبران زیانهای خود در بورس، به بازار ارز دیجیتال پناهنده شدهاند؛ اما نبود بستر قانونی در حوزه ارزهای دیجیتال آیندهی سرمایه گذاری در این بازار را در هالهای تاریک فرو میبرد.
دانیال دارایی، تحلیلگر بازار سرمایه، با اشاره به روند مهاجرت سرمایهها از بورس به بازار ارزهای دیجیتال گفت: «برخی از مردم بدون مطالعه و آموزش و صرفاً با طمع کسب سود بیشتر وارد بازار کریپتوکارنسیها میشوند و متاسفانه نه تنها سود نمیبرند، بلکه بخش عمدهای از سرمایه خود را هم از دست میدهند.»
تا کنون مسئولین هیچ قانون روشنی درباره کریپتو کارنسی ها تصویب نکردهاند. از سویی خرید و فروش آن جرم نیست؛ از سویی دیگر به هیچ کدام از صرافی های ارز دیجیتال مجوز داده نمیشود! گذشته از ایران، به طور کلی در سراسر جهان قانون واضحی برای رمز ارزها وجود ندارد. با این حال ارز دیجیتال و فناوری پشت آن به قدری کارآمد است که نمیتوان از آن گذشت. دیر یا زود کریپتو کارنسی ها دنیا را خواهند گرفت. بهتر است دولتها به جای انکار آن، به فکر تدوین قوانین برایش باشند.
نوسانات موجود در بازار رمز ارزها موقعیتهای فراوانی برای کسب سود فراهم میکنند. بازار ارز دیجیتال پتانسیل افزایش سرمایه را دارد اما مشروط به کسب دانش و آگاهی میباشد. در این مطلب سعی کردیم شما را با خطرات موجود در این حوزه آشنا سازیم. با علم به خطرات و مهار ریسکهای موجود در این بازار، میتوانید به بازده مطلوبی دست یابید.
از دست دادن سرمایه با خرید رمز ارز ها
در دو صورت ممکن است سرمایهگذاران، سرمایه خود را در بازار ارز دیجیتال از دست بدهند:
- هکران و سارقان اینترنتی به زیرساخت بازار دیجیتال نفوذ پیدا کنند.
- هکران و سارقان اینترنتی مستقیماً خود سرمایهگذار و داراییاش را هدف قرار دهند.
سرمایهگذاران به طرق مختلفی مورد حمله کلاهبرداران قرار میگیرند که به آنها مهندسی اجتماعی گفته میشود. انواع این روشهای دزدی دارایی دیجیتال عبارتند از:
- ICO
- بدافزارهای مخرب
- کیف پول دیجیتالی جعلی
در مورد اول که هکران و مهاجمین سایبری خود شبکه را مورد حمله قرار میدهند، کاری از سرمایهگذار ساخته نیست؛ اما در مورد ICO و کیف پولها و. میتوان ریسک از دست دادن سرمایه را تا حدی مهار کرد. اما چطور با این روشها ارز دیجیتال ما از بین میرود؟
ایجاد ICO تقلبی برای سرقت ارز دیجیتال
ICO یک روش غیر متمرکز و بسیار خطرناک دزدی در بازار ارز دیجیتال است. کلاهبرداری با ICO به دو روش انجام میشود که عبارتند از:
- با ایجاد یک ICO جعلی مردم را فریب داده، سرمایه آنها را جمعآوری کرده و به سرقت میبرند.
- یک شرکت واقعی تاسیس و یک صندوق معتبر ICO ایجاد میکنند؛ سپس سرمایهی مردم را به عنوان سرمایه گذاری در صندوق جمع میکنند و دیگر برنمیگردانند.
ICO چیست؟ ICO مخفف Initial تنظیم اهداف سود Coin Offering به معنای عرضه اولیه سکه میباشد که راهی برای جذب سرمایه و فرصتی برای سرمایه گذاری است. تا حدودی شبیه به عرضه اولیه یا پذیرهنویسی سهام میباشد. در واقع پیش از راهاندازی پروژه یک ارز دیجیتال به نوعی آن را پیش فروش میکنند.
کیف پولهای تقلبی برای سرقت ارز دیجیتال
سرمایهگذاران بازار ارز دیجیتال برای انتقال و نگهداری کریپتوهای خود به یک کیف پول دیجیتالی نیاز دارند. هکران با استفاده از کیف پولهای دیجیتالی تقلبی، دارایی و رمز ارزهای کاربران را به سرقت میبرند. کاربران تنظیم اهداف سود برای جلوگیری از چنین اتفاقاتی باید از پلتفرمهای امن و معتبر استفاده کنند. استفاده از کیف پولهای دیجیتال سختافزاری نیز راه دیگری است که به امنیت دارایی دیجیتال کمک میکند.
بدافزارهای مخرب
کامپیوترها و سیستمهای خانگی ممکن است از طریق بدافزارهای مخرب آلود شوند. بدافزار به یک برنامه مخرب گفته میشود. بدافزارها برا منظورها متفاوتی از جمله: دزدی اطلاعات، به اشتباه انداختن کاربر، کد گذاری ناخواسته روی دیتا، مانیتور کردن فعالیتهای کاربر و. استفاده میشوند. برخی از این بدافزارها مختص دزدی ارز دیجیتال ایجاد شدهاند. با نصب فایروال یا آنتی ویروس میتوان از نفوذ بدافزارها به کامپیوتر خود جلوگیری کرد.
ریسک های موجود در بازار ارز دیجیتال
عدم وجود چارچوب قانونی، نوسانات شدید، کلاهبرداریها و ابهامات موجود در بازار ارز دیجیتال ، سرمایه گذاری در این بازار را با چالشهای فراوانی روبرو میسازد. در ادامه عمدهترین ریسکها و خطرات این بازار را شرح میدهیم تا با آگاهی و کنترل آنها، سرمایه گذاری امنتری را تجربه کنید.
1- نوسانات بازار
روزبه شریعتی دیگر کارشناس بازار سرمایه هم از افزایش جستوجوها پیرامون رمزارزها خبر داد و گفت: «افرادی که در بورس ضرر کردهاند، در حال خرید بیت کوین هستند. نوسانپذیری رمزارزها به قدری زیاد است که ممکن است فرد یک روزه ۴۰ درصد ضرر ببیند.»
در بازار ارز دیجیتال ممکن است شما شب بخوابید و صبح ببینید 40% ضرر کردید! سال 2011 هک ارز دیجیتال توسط Mt. Gox موجب افت 95 درصدی قیمت آن شد. بعد از آن شاهد بودیم که یک مشکل محاسباتی، اخبار مهم و هک ارز دیجیتال ها باعث شده ارزش برخی رمز ارزها تا 70-60 درصد کاهش پیدا کند.
2- فقدان قوانین مشخص
تکنولوژی رمز ارزها جدید است و هنوز دولتها یک قانون مدون وشفاف برای آنها تعریف نکردهاند. همین امر یک خطر جدی برای سرمایهگذاران این حوزه تلقی میشود. ممکن است یک مرتبه خرید و فروش ونگهداری آن در کشور ممنوع شود؛ حتی شاید کشوری تبادلات ارز دیجیتال را جرم اعلام کند!
3- خطای انسانی
در هر کار و فعالیتی اشتباه و خطا رخ میدهد؛ اما بروز کوچکترین خطا در بازار ارز دیجیتال برایتان خیلی گران تمام میشود! برخی صرافی های ارز دیجیتال رابط کاربری پیچیدهای دارند. تازهکاران ممکن است هنگام ترید در پلتفرم این صرافی ها، به دلیل پیچیدگیهایی که دارند، مرتکب خطا شده و ضرر کنند. از جمله این خطاها میتوان به ارسال کوینها به یک کیف پول اشتباهی و فراموش کردن کلید خصوصی یا پسووردهای دسترسی به حساب اشاره کرد.
4- کلاهبرداریهای موجود در بازار ارز دیجیتال
کلاهبرداری در حوزه ارز دیجیتال به شدت وجود دارد. سال 2018 بیش از 2 میلیارد دلار ارز دیجیتال مفقود شده است. کلاهبرداران و هکرها به روشهای گوناگون کیف پول دیجیتالی شما را هک و رمز ارزهایتان را به سرقت میبرند.
برای در امان ماندن از هکرها اولین قدم انتخاب صرافی معتبر با ایمنی بالا میباشد. سپس از سایر احتیاطها میتوان به ذخیره رمز ارزها (به روش سرد یا آفلاین) در کیف پولهای سخت افزاری اشاره کرد. شما چه معاملهگر باشید چه سرمایهگذار، باید دارایی دیجیتال خود را در چند کیف پول مختلف نگهدارید. هر قدر شما اطلاعات خود را بالا برده و دانشتان را به روز کنید، بهتر میتوانید دارایی دیجیتال خود را از دست کلاهبرداران حفظ کنید.
5- دستکاری بازار
تا به حال هیچ موردی اثبات نشده اما احتمال میرود، در بازار ارز دیجیتال تجارتهای شخصی، توافقات و دستکاریهایی رخ دهد. سال 2017 گروه کوچکی از افراد که داراییهای دیجیتالی کلانی داشتند، ارزهای دیجیتال را جمعآوری کرده بودند. از این قبیل دستکاریها به طور واضح در بازار دیده میشود. بارها دیدیم یک ارز دیجیتال در چند ساعت، چندصد درصد ارزش واقعیاش رشد میکند و دوباره به شرایط قبل برمیگردد. از جمله روشهای رایج دستکاری بازار ارز دیجیتال ، میتوان معاملات پنهانی و مخفی اشاره کرد.
6- خطر بلوکه شدن دارایی دیجیتال
خطر دیگر متوجه افرادی است که از طریق صرافی های خارجی ارز دیجیتال اقدام به سرمایه گذاری در این حوزه میکنند. در صورتی که هویت ایرانی افراد برای صرافی فاش شود، دارایی آنان مسدود خواهد شد.
مصطفی نقیپور کارشناس حوزه کریپتو کارنسی در این خصوص گفت: «کلاهبرداری در این حوزه از طریق صرافیهای غیرقانونی و نیز افرادی که با وعده سود اقدام به جذب سرمایه مردم میکنند، صورت میگیرد و مردم باید دقت کنند تا همواره بدون واسطه مالک دارایی خود باشند.»
مدیریت ریسک در بازار ارز دیجیتال چگونه است؟
با تحلیل بنیادی و تکنیکال یک ارز دیجیتال میتوان ریسک معاملات را کاهش داده و شانس کسب سود خود را بیشتر کرد. پیش از شروع ترید در حوزه ارز دیجیتال بهتر است یک برنامه مدیریت ریسک برای خودمان تهیه کنیم. از این طریق میتوان پیامدهای غیرقابل پیشبینی و خسارات مالی را تا حد زیادی کاهش داد.
برنامه مدیریت ریسک شما باید به گونهای تنظیم شود که سابقه و مهارت معاملاتی را با کاهش عادات معاملاتی بد و مخرب شما همراه سازد. یعنی از یک سو به شما در ترک عادات معاملاتی بد و کنترل احساساتتان به هنگام ترید کمک کند؛ از سوی دیگر، دربرگیرنده علم شما در زمینه ترید ارز دیجیتال باشد. این بازار به شدت تحت تاثیر 2 حس ترس و طمع میباشد. شما نباید افسار معاملات خود را به دست احساسات خود بسپارید. همواره باید با منطق و اصول معاملهگری پیش روید.
مراحل مدیریت ریسک بازار
در برنامهریزی مدیریت ریسک، مراحل زیر را باید طی کرد:
- مشخص کردن اهداف: فرد با تعریف و تنظیم اهداف خود پی میبرد که برای تحقق اهداف مد نظر خود چه مقدار ریسک را باید متحمل شود.
- شناسایی ریسک: در این مرحله هر اتفاق و رویدادی که تاثیر منفی بر سرمایه گذاری میگذارد، مورد بررسی قرار میدهیم.
- ارزیابی ریسک: پس از شناسایی ریسکهای موجود شدت آنها را بررسی میکنیم. ریسکها را بنا بر تاثیراتی که میگذارند طبقهبندی میکنیم. از این طریق در مقابل اتفاقهای بد و پیشبینی نشده واکنش مناسبتری از خود نشان میدهیم.
- تعیین نوع واکنش نسبت به هر نوع ریسک: حالا که ریسکها و خطرات موجود را شناسایی و بر اساس میزان اثرگذاری دستهبندی کردیم، واکنشهایی که به هر یک از ریسکهای احتمالی باید داشته باشیم، مشخص میکنیم. این گونه با آمادگی کامل با رویدادها مواجه میشویم.
راهکارهای مدیریت ریسک در بازار ارز دیجیتال
یک برنامه کامل مدیریت ریسک باید شامل موضوعاتی مثل: مدیریت احساسات، مدیریت سبد سرمایه گذاری ، تعیین حد ضرر، توجه به نسبت ریسک/پاداش، باشد. در ادامه تاثیر هر یک را بر مدیریت ریسک در بازار توضیح میدهیم.
مدیریت احساسات
تجربه نشان میدهد همه تریدرها در شروع فعالیت خود، استراتژیهای خاصی تنظیم میکنند؛ اما در طول معاملات درگیر احساسات شده و طبق قوانین و استراتژیهایی که تنظیم کردهاند، پیش نمیروند. آن زمان که ما بیت کوین را در اوج قیمت و به اصطلاح نوک قله میخریم، هنگامی که به حد ضررهای خود توجهی نمیکنیم و سهم را تا قیمتهایی بسایر پایینتر از حد ضرر نگهمی داریم، در همه
تجربه نشان میدهد همه تریدرها در شروع فعالیت خود، استراتژیهای خاصی تنظیم میکنند؛ اما در طول معاملات درگیر احساسات شده و طبق قوانین و استراتژیهایی که تنظیم کردهاند، پیش نمیروند. آن زمان که ما بیت کوین را در اوج قیمت و به اصطلاح نوک قله میخریم، هنگامی که به حد ضررهای خود توجهی نمیکنیم و رمز ارز را تا قیمتهایی بسیار پایینتر از حد ضرر نگه میداریم، در واقع درگیر احساسات خود شدهایم.
مدیریت سبد سرمایه گذاری
بازار ارز دیجیتال بازار پر نوسانی است. با سرمایه گذاری در چند رمز ارز مختلف، ریسک سرمایه گذاری خود را کاهش دهید. همه سرمایه خود را به یک رمز ارز اختصاص ندهید. چند رمز ارز مختلف بخرید که اگر خدایی نکرده روی یکی ضرر کردید، کسب سود در رمز ارز دیگر، زیانتان را جبران کند. علاوه بر این بهتر است همیشه مقداری از دارایی خود را نقد نگهدارید که اگر یک رمز ارز در کف قیمت پیدا کردید، بتوانید خریداری کنید.
تعیین حد ضرر (Stop Loss)
استفاده از حد ضرر، به ویژه در معاملات مارجین (margin trading) دارایی شما را از نابودی کامل حفظ میکند. گاهی پیشبینی ما درست از آب درنیامده و روند قیمت رمز ارز مورد نظرمان مطابق با تحلیل ما پیش نمیرود. در چنین شرایطی فروش دارایی پس از فعال شدن حد ضرر، یک تصمیم عاقلانه و به دور از احساس است. پرهیز از احساسات و عمل به استراتژیهایی مثل حد ضرر، رکن مهمی در مدیریت ریسک بازار ارز دیجیتال به شمار میرود.
* در هر شرایطی به حد ضرر خود پایبند باشید و تحت تاثیر احساسات خود عمل نکنید. ممکن است به امید بازگشت قیمت رمز ارز خود به روند صعودی، کل سرمایهتان را از دست بدهید.
رعایت نسبت ریسک به پاداش (Risk/Reward)
نسبت ریسک به ریوارد بیان میکند معاملهگر برای کسب سود مورد نظر خود، حاضر به قبول چه میزان زیانی است. برا درک این مفهوم فرض کنید، نسبت ریسک به پاداش معاملهای، 2 به 8 است. در واقع ما با انجام این معامله حاضر هستیم در ازای 8 دلار سود، 2 دلار از داریی خود را ازدست بدهیم. محاسبه نسبت ریسک به ریوارد یک معامله، در مدیریت ریسک بازار و کاهش ضرر احتمالی، بسیار موثر است.
4 نکته مهم مدیریت ریسک در بازار ارز دیجیتال
یادگیری نکات مدیریت ریسک سرمایه گذاری به اندازه گذراندن دورههای تحلیل با اهمیت است. حتماً در معاملات ارز دیجیتال خود، موارد زیر را در نظر بگیرید:
1- ریسک پذیری
بازار ارز دیجیتال بازار پر ریسکی است؛ اگر قدرت ریسک بالایی ندارید، پیشنهاد میکنم درباره ورود به این بازار بیشتر فکر کنید! نوسانات و تحرکات قمیتی در بازار رمز ارزها به شدت بالا است. ممکن است رمز ارها با همین سرعتی که رشد میکنند سقوط کنند. در نتیجه پیشنهاد میکنیم همه دارایی خود را در این بازارسرمایهگذار نکنید.
2- به فکر جبران آنی ضرر نباشید!
در صورتی که در معاملهای متحمل ضرر شدید، به فکر جبران آن در همان روز نباشید. ضرر کردن بخشی از سرمایه گذاری است. تقریباً هیچ سرمایه گذاری وجود ندارد که 100% سودده باشد. سرمایه گذاری در بازار ارز دیجیتال نیز از این قاعده مستثنی نیست. برخی از تریدرها به محض این که در یک معامله ضرر میکنند، به دنبال آن هستند که فوراً با یک معامله دیگر ضرر خود را جبران کنند. توجه داشته باشید که در چنین شرایطی باید آرامش خود را حفظ کرده و عجولانه تصمیم نگیرید. بی منطق و با عجله تصمیم گرفتن، شما را متحمل ضرر بزرگتری خواهد کرد.
3- شما نوستر آداموس نیستید!
هیچ کس قادر به پیشبینی دقیق آینده یک رمز ارز نخواهد بود! هیچ روند، الگو، اندیکاتور و قانونی نیست که به شما پیشبینی کاملاً دقیق از آینده یک رمز ارز بدهد. قیمت ارزهای دیجیتال بر اساس سازوکار عرضه و تقاضا بالا و پایین میشود و هیچ نظارت بر آنها نیست. اخبار و رویدادهای جهان میتواند بر قیمت رمز ارزها اثر گذارد. مثلاً وقتی یک کشور خرید و فروش یا استخراج بیت کوین را ممنوع میکند، این خبر منجر به یک شوک قیمتی در بازار ارز دیجیتال میشود.
4- دقت خود را بالا ببرید
عدم دقت کافی در این بازار میتواند باعث شود شما حجم قابل توجهی رمز ارز را به یک آدرس اشتباهی ارسال کنید. این اشتباه به بهای از دست دادن دارایی دیجیتال شما برای همیشه، تمام میشود!
مثلاً آدرس بیت کوین چنین چیزی است:
کافیست یک حرف یا عدد جا به جا شود تا شما بیت کوین های خود را برای همیشه از دست بدهید؛ زیرا هیچ تراکنشی در این بازار قابل بازگشت نخواهد بود. به علاوه باید دقت کافی داشته باشید که اسیر کلاهبرداران و سارقان اینترنتی نشوید.
توصیه نویسنده راجع به سرمایه گذاری در بازار ارز دیجیتال
هر بازار خطرات و ریسکهای خود را داشته و به طور کل ریسک کردن لازمه حرکت و پیشرفت در زندگی است. بازار ارزهای دیجیتال نیز عاری از این ریسکها و خطرات نیست. چه بسا کلاهبرداران بسیاری در کمین هستند تا از عدم آگاهی مردم سوءاستفاده کرده و ماهی بگیرند. در این مطلب سعی کردم شایعترین خطرات موجود در دنیای کریپتو را به شما معرفی کنم. سارقان خودشان را به روز میکنند و به روشهای جدید روی میآورند. بنابراین شما نیز باید اطلاعات خود را هر روز به روزرسانی کنید. شاید این جمله رو زیاد شنیده باشید که نباید بیشتر از آنچه که توان از دست دادن دارید، سرمایهگذاری کنید و این واقعاً توصیهی خوب و منطقیای است.
همراه عزیز، اگر شما هم خطر یا ریسک دیگری در این بازار میشناسید، با ما و فعالین دیگر عرصه کریپتو به اشتراک بگذارید.
توسعه فروش و ۱۱ مورد کلیدی که باعث افزایش درآمد و سود در کسبوکار شما میشود
توسعه فروش و انجام معاملات بزرگتر و ایستادگی کردن در مقابل رقبای خود در فروش، نیازمند اقدامات جدی است. بهعنوان یک فروشنده، شما نمیتوانید روند بازار، تغییرات در شرکت خود، حالات مشتریانتان یا ویژگیهای محصولتان را کنترل کنید؛ اما شما میتوانید کنترل تنظیم اهداف سود کنید که چقدر فروش میکنید و این مورد واقعاً اهمیت بالایی دارد.
عادتهای کلیدی در فروش وجود دارند که شما باید بهعنوان یک کارشناس فروش آنها را به کار ببرید. این عادتها باعث برقراری ارتباط، شناسایی نیازها، ارائه راهحلها، پاسخ دادن به اعتراضات، ایجاد فروش و فروش مجدد و ارجاع میشوند و این عملیات را به ترتیب انجام میدهند. بهطورمعمول هرکدام از این عناصر موجب بهبود فروش شده، فروش را افزایش داده و درآمد و سودآوری شما را افزایش میدهند.
برای اینکه شروع به توسعه فروش کنید، ایران مدیر پیشنهاد میدهد که مراحل زیر را دنبال کنید:
۱٫ اهداف خاص خود را مشخص کنید
بسیاری از فروشندگان اهداف جداگانهای برای زندگی شخصی و شغلی خود دارند، اما در فروش، تمام اهداف شخصی هستند. اهداف شخصی شما میتواند (و باید) اهداف شغلی شما را هدایت کند. اولین قدم برای توسعه فروش این است که اهداف خاص خود را مشخص کنید، دقیقاً همان چیزی را که میخواهید در سال آینده انجام دهید را مشخص کنید. این اهداف را بنویسید و آن را جایی قرار دهید تا اغلب آن را ببینید که این امر باعث میشود تا همیشه این اهداف در ذهن شما یادآوری شود.
۲٫ مشتریان ایدهآل را پیدا کنید
برای موفقیت در توسعه فروش، باید زمان بیشتری را با مشتریان، سپری کنید. شما باید در کسبوکار خود، ۸۰ درصد از زمان خود را صرف جستجو کنید. باید صبح و ظهر و شب در حال جستجو باشید. شما تا زمانی که مشتریان زیادی را به دست نیاورده و بهاندازه کافی فروش نکرده باشید و مشتریان خود را راضی نکنید، نمیتوانید دست از تلاش برای جستجو کردن بردارید.
۳٫ شمارههایی را که نیاز دارید بشناسید
چگونه تماسهای تلفنی مربوط به فروش خود و دنبال کنندههای رسانه های اجتماعی را هر هفته برای رسیدن به هدف خود افزایش میدهید؟ در مورد ایمیلها چطور؟ و به چه تعداد جلسات برای تنظیم کردن، احتیاج دارید؟ شما باید همهی پاسخهای این سؤالات را عمیقاً بلد باشید. تعداد ایمیلهایی که باید ارسال کنید، تماسهایی که باید انجام دهید و جلساتی که باید هرروز تنظیم کنید، باید مشخص باشد. در غیر این صورت شما فقط دارت را به سمت دیوار پرتاب میکنید. این یک راهبرد ساده اما بسیار مؤثر، برای کمک به توسعه فروش شما است.
۴٫ برای توسعه فروش روی روابط تمرکز کنید
برای موفقیت در توسعه فروش بر روی روابط تمرکز داشته باشید. شما باید با ایجاد ارتباط، اعتماد و اعتبار با هر مشتری، روی آنها تمرکز کنید. موفقترین فروشندگان، زمان لازم برای ایجاد اعتماد با مشتریان را فراهم میکنند. آنها سؤالهای خوبی میپرسند و به پاسخهای مختلف گوش میدهند. آنها قصد دارند که وضعیت و نیاز مشتری را قبل از صحبت کردن در مورد محصول و خدمات خود درک کنند.
«اگر مشتری به شما اعتماد کند، جزئیات فروش را در نظر نمیگیرد. بااینوجود اگر مشتری نسبت به شما حس خنثی دارد و یا حتی نظرش در مورد شما منفی است، شما باید جزئیات فروش و محصولات خود را بهطور کامل به آنها ارائه بدهید».
۵٫ در ۷ ثانیه اول همه تعاملات فروش را انجام دهید
تحقیقات نشان میدهد که فقط ۷ ثانیه برای یک غریبه طول میکشد تا تصمیم بگیرد آیا با شما به گفتگو ادامه دهد یا خیر. اگر برنامهای برای آن هفت ثانیه نداشته باشید، شانس زیادی را از دست میدهید. هنگامیکه شما عملیات خود را برای توسعه فروش بهصورت سند درمیآورید، از موفقیت بسیار بیشتری در ادامه گفتگو با چشمانداز، لذت خواهید برد (و درنهایت فروش انجام میشود).
۶٫ نیازها را بهطور کامل مشخص کنید
فروشندگان بزرگ عادت دارند که سؤالات متداولی از مشتریان در راستای شناسایی نیازهای حقیقی آنها بپرسند. اکثر مشتریان آگاه نیستند که در اولین ملاقات با شما میتوانند تأثیر بسیار زیادی بر روی زندگی و کسبوکارتان ایجاد کنند. دلیل آن این است که اغلب چنین چیزهایی میگویند: «من به این محصول علاقهمند نیستم»، «نمیتوانم هزینه آن را بپردازم» یا «ما کاملاً با وضع موجود خود راضی هستیم و نیازی به این محصول نداریم». تا جایی که میتوانید محصول خود را با وضعیت مشتریان خود وفق بدهید، چراکه مشتری به محصولی بیشتر علاقهمند میشود که حس نزدیکی بیشتری به آن داشته باشد.
۷٫ نگران نادیده گرفتن چشماندازها نباشید
هر چشمانداز، واجد شرایط برای تبدیلشدن به مشتری شما نیست. ارزش خود را به افرادی که برای فروش شما مناسب نیستند، نشان دهید. بهجای تلاش برای متقاعد کردن هر چشمانداز برای ارتباط با شما، تنها بر روی متقاعد کردن افرادی تمرکز کنید که میتوانند خرید واقعی انجام دهند و واقعاً به آنچه شما ارائه میدهید، نیاز داشته باشند. شما نمیخواهید که خط فروش شما پر شود از افراد بدی که هیچ سودی برای محصول یا خدمات شما ندارند.
۸٫ متقاعد کنید
ارائهها و سخنرانیهای عالی و منطقی از فواید و مزایای محصول را توسعه دهید. اگر شما مشتری را شناسایی کردهاید که میتواند ازآنچه شما ارائه میدهید حمایت کند و راحتی و اعتماد و آرامش را برای آنها ایجاد کرده و نیازهای آنها را بهوضوح مشخص میکند، شما باید ارائه و سخنرانی خود را بهگونهای تنظیم کنید که نشان دهد چرا چنین محصولی را برای مشتریان در نظر گرفتهاید.
۹٫ بهطور مؤثر به اعتراضات پاسخ دهید
به اعتراضات و مشکلات مشتریان پاسخ دهید تا باعث افزایش اعتماد آنها نسبت به شما شود. شما باید اینگونه در نظر بگیرید که مشتریان ممکن است نسبت به هر چیزی اعتراض کنند و شما باید برای هر اعتراضی آماده باشید، سپس باید پاسخهای منطقی و کاملی به هر یک از اعتراضات بدهید. بهترین متخصصان فروش واکنشهای بسیار درست و مفیدی در راستای این اعتراضات از خود نشان میدهند و سریعاً به آنها رسیدگی میکنند.
۱۰٫ برای تصمیمگیری با دیگران مشارکت کنید
مهم نیست که معرفی شما تا چه اندازه بر روی اعتماد و اعتبار بین شما و مشتریان تأثیر میگذارد، در تصمیمگیریها همیشه مقداری استرس و تنش وجود دارد. کار شما این است که بهسرعت و بهعنوان فروشنده حرفه ای از طریق این لحظات پراسترس، عملیات بسیار حرفهای انجام بدهید و سپس اقدام به فروش کنید.
بهترین متخصصان فروش پیشنهادهای خود را ارتقا میدهند. آنها به خریدهای مشتریان توجه میکنند و از آنها سؤال میپرسند تا مطمئن شوند که هیچگونه اعتراضی نسبت به محصول ندارند و سپس با دقت اقدامات لازم را برای مشتری انجام میدهند.
۱۱٫ از مشتریان بخواهید که دوباره از شما خرید کنند و شما را به دیگران معرفی کنند
درنهایت متخصصان برتر، از مشتریان خود درخواست میکنند تا از آنها خرید مجدد کنند و آنها را به دیگران معرفی کنند. آنها میدانند با هر فردی که صحبت میکنند، حداقل ۳۰۰ نفر را میشناسد. به همین دلیل آنها به مشتریان خود خدمات خوبی را ارائه میدهند و برای ارجاع مشتریان مشابه از آنها درخواست میکنند.
داشتن عادتهایی مانند تفکر از نظر توسعه فروش و ارجاع، کلید درآمد بالا و سودآوری بالا است. موفقترین فروشندهها و شرکتها دارای سطوح بالایی از تکرار کسبوکار و جریان مداوم مشتریان جدید هستند که از ارجاع مشتریان راضی خود نشأت میگیرند.
شما برای توسعه فروش خود کدام عادتها را بکار میبرید؟ آیا این عادتها فروش و درآمد و سودآوری شما را افزایش میدهند؟ لطفاً نظرات خود را با کاربران ایران مدیر به اشتراک بگذارید.
ریسک به ریوارد در تریدینگ ویو
نسبت ریسک به پاداش به شما می گوید که چقدر پاداش احتمالی را پذیرفته اید در مقابل چه مقدار ریسک احتمالی ؛ معامله گران و سرمایه گذاران حرفه ای ، معاملات خود را با دقت زیادی انتخاب می کنند. آنها به دنبال بالاترین صعود بالقوه با کمترین نزول بالقوه هستند. اگر سرمایه گذاری بتواند بازدهی مشابه با سرمایه گذاری دیگر داشته باشد ، اما با ریسک کمتر ، ممکن است معامله بهتری باشد.
در ادامه می آموزید که چگونه نسبت ریسک به پاداش خود را محاسبه کنید و معاملات حساب شده تری را تجربه کنید .
فهرست ؛
معرفی
این که آیا شما یک معامله گر روزانه هستید یا یک تجارتگر نوسانی ، چند مفهوم اساسی در مورد ریسک وجود دارد که باید آنها را درک کنید. اینها اساس درک شما از بازار را تشکیل می دهد و به شما پایه ای می دهد تا فعالیت های تجاری و تصمیمات سرمایه گذاری خود را هدایت کنید. در غیر این صورت ، نمی توانید از حساب تجاری خود محافظت کرده و آنها را رشد دهید.
ما قبلاً در مورد مدیریت ریسک ، اندازه گیری موقعیت و تعیین توقف ضرر بحث کرده ایم . با این حال ، اگر شما به طور فعال در حال معامله هستید ، چیز مهمی برای درک وجود دارد که چه مقدار نسبت به پاداش احتمالی ریسک می کنید؟ صعود بالقوه شما در مقایسه با نزولی احتمالی شما چگونه است؟ به عبارت دیگر ، نسبت خطر/پاداش شما چقدر است؟
در این مقاله ، ما نحوه محاسبه نسبت ریسک/پاداش برای معاملات خود را مورد بحث قرار می دهیم.
نسبت ریسک به پاداش چقدر است؟
نسبت ریسک/پاداش (نسبت R/R یا R) محاسبه می کند که یک معامله گر چقدر ریسک برای پاداش احتمالی دارد. به عبارت دیگر ، نشان می دهد که پاداش های بالقوه برای هر 1 دلار که در سرمایه گذاری به خطر می اندازید چقدر است.
این محاسبه بسیار ساده است. حداکثر ریسک خود را بر سود خالص هدف تقسیم می کنید. چطوری این کار را انجام میدهید؟ ابتدا ، به جایی که می خواهید وارد معماله شوید نگاه کنید. سپس ، شما تصمیم می گیرید از تا کجا سود ببرید (در صورت موفقیت آمیز بودن معامله) و کجا ضرر و زیان خود را (در صورت معامله با ضرر ) کجا قرار می دهید . اگر می خواهید ریسک خود را به درستی مدیریت کنید ، این امر بسیار مهم است. معامله گران حرفه ای قبل از ورود به معاملات اهداف سود و حد ضرر خود را تعیین می کنند.
اکنون اهداف ورود و خروج خود را دارید ، به این معنی که می توانید نسبت خطر/پاداش خود را محاسبه کنید. شما این کار را با تقسیم خطر احتمالی خود بر پاداش احتمالی انجام می دهید. هرچه این نسبت کمتر باشد ، پاداش بالقوه بیشتری برای هر “واحد” ریسک دریافت می کنید. بیایید ببینیم در عمل چگونه کار می کند.
نحوه محاسبه نسبت ریسک تنظیم اهداف سود به پاداش
فرض کنید می خواهید یک موقعیت خرید (Long – Buy) در بیت کوین وارد کنید . شما تجزیه و تحلیل خود را انجام می دهید و تعیین می کنید که سفارش سود شما کدام نقطه از قیمت ورودی شما خواهد بود. در عین حال ، شما سوال زیر را نیز مطرح می کنید. کجا ایده تجاری شما باطل است ؟ آنجاست که باید سفارش توقف ضرر خود را تنظیم کنید. در این مورد ، شما تصمیم می گیرید که نقطه اعتبار سنجی شما از نقطه ورود شما است.
شایان ذکر است که اینها عموما نباید بر اساس درصدهای دلخواه باشند. شما باید بر اساس تجزیه و تحلیل بازارها ، هدف سود و توقف ضرر را تعیین کنید. شاخص های تجزیه و تحلیل فنی می تواند بسیار مفید باشد.
بنابراین ، هدف سود ما 15 loss و ضرر احتمالی ما 5 است. نسبت ریسک/پاداش ما چقدر است؟ 5/15 = 1: 3 = 0.33 است. به اندازه کافی ساده. این بدان معناست که برای هر واحد خطر ، ما به طور بالقوه سه برابر پاداش برنده می شویم. به عبارت دیگر ، به ازای هر دلار ریسکی که انجام می دهیم ، سه دلار را به خود اختصاص می دهیم. بنابراین اگر موقعیتی به ارزش 100 دلار داشته باشیم ، خطر از دست دادن 5 دلار برای 15 دلار سود بالقوه را داریم.
برای کاهش نسبت می توانیم ضرر استاپ خود را به ورودی خود نزدیک کنیم. با این حال ، همانطور که گفتیم ، نقاط ورود و خروج نباید بر اساس اعداد دلخواه محاسبه شود. آنها باید بر اساس تجزیه و تحلیل ما محاسبه شوند. اگر تنظیم تجارت نسبت ریسک/پاداش بالایی دارد ، احتمالاً ارزش امتحان و “بازی” اعداد را ندارد. شاید بهتر باشد پیش بروید و به دنبال راه اندازی متفاوت با نسبت ریسک/پاداش خوب باشید.
توجه داشته باشید که موقعیت هایی با اندازه های مختلف می توانند نسبت خطر/پاداش یکسانی داشته باشند. به عنوان مثال ، اگر موقعیتی به ارزش 10.000 دلار داشته باشیم ، خطر از دست دادن 500 دلار برای سود بالقوه 1500 دلاری را داریم (این نسبت هنوز 1: 3 است). این نسبت تنها در صورت تغییر موقعیت نسبی هدف و توقف ضرر تغییر می کند.
نسبت پاداش به ریسک
شایان ذکر است که بسیاری از معامله گران این محاسبه را معکوس انجام می دهند و در عوض نسبت پاداش/ریسک را محاسبه می کنند. چرا؟ خوب ، این فقط یک موضوع ترجیح است. بعضي ها فهم اين مطلب را آسان تر مي دانند. محاسبه دقیقاً برعکس فرمول نسبت خطر/پاداش است. به این ترتیب ، نسبت پاداش/ریسک ما در مثال بالا 15/5 = 3 خواهد بود. همانطور که انتظار داشتید ، نسبت پاداش/ریسک بالا بهتر از نسبت پاداش/ریسک پایین است.
مثال اندازی گیری موقعیت لانگ یا خرید با نسبت پاداش/ریسک 3.28.
ریسک به ریوارد در تریدینگ ویو
نسبت ریسک به پاداش چیست و چگونه از آن استفاده کنیم
توضیح ریسک در برابر پاداش با مثال
فرض کنید ما در باغ وحش هستیم و شرط می بندیم. اگر وارد خانه پرندگان شوید و طوطی را از دستان خود تغذیه کنید ، 1 BTC به شما می دهم. خطر بالقوه چیست؟ خوب ، از آنجا که شما کاری را انجام می دهید که نباید انجام دهید ، ممکن است توسط پلیس از شما گرفته شود. از سوی دیگر ، در صورت موفقیت ، 1 BTC دریافت می کنید.
در عین حال ، من جایگزینی را پیشنهاد می کنم. اگر به قفس ببر وارد شوید و گوشت خام را با دست خالی به ببر بدهید ، 1.1 BTC به شما می دهم. خطر بالقوه در اینجا چیست؟ مطمئناً می توانید توسط پلیس برده شوید. اما ، این احتمال وجود دارد که ببر به شما حمله کرده و خسارت مهلکی وارد کند. از سوی دیگر ، حرکت صعودی کمی بهتر از شرط بندی طوطی است ، زیرا در صورت موفقیت کمی بیت کوین بیشتر دریافت می کنید.
کدام یک معامله بهتری به نظر می رسد؟ از نظر فنی ، هر دوی آنها معاملات بدی هستند ، زیرا شما نباید چنین دزدکی حرکت کنید. با این وجود ، شما با شرط بندی ببر بسیار بیشتر ریسک می کنید و فقط پاداش بالقوه بیشتری دارید.
به طور مشابه ، بسیاری از معامله گران به دنبال راه اندازی تجارت در جایی هستند که به نظر می رسد بسیار بیشتر از آنچه از دست می دهند به دست آورند. این همان چیزی است که فرصت نامتقارن نامیده می شود (صعود بالقوه بیشتر از نزولی احتمالی است).
آنچه در اینجا ذکر اهمیت دارد میزان برد شما است. نرخ برد شما تعداد معاملات برنده شما تقسیم بر تعداد معاملات باخت شما است. به عنوان مثال ، اگر 60 درصد نرخ برنده شدن دارید ، 60 درصد از معاملات خود را (به طور متوسط) سود می کنید. بیایید ببینیم چگونه می توانید از آن در مدیریت ریسک خود استفاده کنید .
با این وجود ، برخی از معامله گران می توانند با نرخ برنده بسیار پایین سودآوری بالایی داشته باشند. چرا؟ زیرا نسبت ریسک به پاداش در تنظیمات تجاری فردی آنها برای آن مناسب است. در صورتی که فقط تنظیم را با یک نسبت ریسک به پاداش از 01:10، آنها می توانند و نه معاملات در یک ردیف از دست دادن و هنوز هم شکسته شده و حتی در یک تجارت است. در این مورد ، آنها فقط باید از هر ده معامله دو سود ببرند تا سودآور باشند. به این ترتیب محاسبه ریسک در برابر پاداش می تواند مهم و قدرتمند باشد.
اهداف مدیریت تولید چیست؟ - مفهوم، انواع و اهداف مدیریت تولید به زبان ساده
فعالیتهای تولیدی در واقع فعالیتهای کلیدی انجام شده توسط هر سازمان است، این فعالیتها میزان سودآوری را تعیین میکند و حتی بر تداوم تجارت نیز تأثیر دارد.
به گزارش سلام نو، سازمان هر چند وقت یکبار تلاشهای مختلفی برای به حداقل رساندن هزینه عملیات خود و حفظ نرخ بهرهوری بهینه انجام می دهد. مدیریت و نظارت صحیح بر کلیه عملیات تولید برای دستیابی به اهداف مورد نظر ضروری است. چنین مدیریتی را مدیریت تولید مینامند.
اما اصطلاح "مدیریت تولید" دقیقاً به چه معناست و چگونه میتواند عملکرد کسب و کار را تنظیم کند؟
مدیریت تولید چیست؟
مدیریت تولید به مدیریت فرایند تولید یک کسب و کار برای افزایش بهرهوری کلی اشاره دارد. درواقع یک عملکرد است که کلیه فعالیتهای تولید را با هدف کاهش هزینه، کاهش زمان تولید و تولید کالاهای با کیفیت مناسب تنظیم میکند. مدیریت تولید شامل تدوین سیاستهای استراتژیک تولید و اجرای موفقیتآمیز آنها برای خروجی مطلوب بدون هدر رفت منابع است. این نوع مدیریت نیازمند آموزش و تجربه بسیار زیادی است که سایت فرادرس به صورت آنلاین به طور کامل مدیریت تولید را توسط اساتید مجرب و خبره این کار آموزش داده است.
انواع مدیریت تولید
انواع سیستمهای مدیریت تولید به دو دسته تقسیم میشوند:
سیستم تولید مداوم
سیستم تولید متناوب
سیستم تولید متناوب:
این یک سیستم تولید است که در آن بدون وقفه زمانی مشخص شروع و متوقف میشود. کالاها مطابق سفارش مشتری در مقیاس کوچک تحت سیستم تولید متناوب تولید میشوند. در اینجا، جریان تولید پیوسته نیست و نامنظم است و بر اساس خواسته مشتری متفاوت است.
این سیستم یک سیستم تولید بسیار انعطافپذیر است که در آن طیف وسیعی از کالاها با اندازه و طراحی متمایز تولید میشوند که همگی بر اساس نیاز مشتری در حال تغییر هستند. نمونه ای از سیستم تولید متناوب می تواند کار یک طلافروش باشد. او کالاها (زیور آلات) را به صورت مداوم ، اما در مقیاس کوچک بر اساس تقاضای مشتریان تولید نمی کند. او کاملاً به تنوع سفارش مشتری خود برای انجام فعالیتهای خود وابسته است.
سیستم تولید متناوب از انواع زیر تشکیل شده است:
جریانهای تولید پروژه: این نوعی است که در آن یک شرکت، شرکتی را می پذیرد که یک قرارداد پیچیده منعقد می کند که باید با هزینه بودجه و در بازه زمانی تعیین شده تکمیل شود. ساخت جادهها ، کشتیها، سدها، راه آهن، فرودگاهها و غیره را میتوان در این نوع قرار داد. همه این محصولات به مقدار زیاد توسط شرکت ها تولید نمیشوند. برای تکمیل این قراردادها توسط مشاغل ، به تلاش های زیادی از نظر پول ، نیروی کار، فناوری و منابع متعدد نیاز است.
جریان تولید دسته ای: تحت این نوع تولید ، برنامه تولید بر اساس پیش بینی تقاضا یا طبق سفارشات خاص تعیین می شود. محصولات به مقدار زیاد در تعداد زیادی تولید میشوند و تا زمان بروز تقاضا با خیال راحت ذخیره می شوند. کل محصول به مشاغل متمایز تقسیم می شود. یک دسته تولید جدید تنها زمانی آغاز می شود که تمام مشاغل در مجموعه تولید قبلی به پایان برسد، این شامل تولید ماشین آلات سنگین و متوسط ، داروها و داروسازی و غیره است.
جریانهای تولید شغل: تحت جریانهای تولید شغل، محصولات کاملاً مطابق با مشخصات مشتری تولید می شوند. تولید با هزینه ثابت و در مدت زمان معینی انجام میشود. هزینه یک محصول هنگامی که قرارداد توسط شرکت امضا می شود ثابت میشود. تعمیرگاه ها ، کارگاه های پوشاک ، تولید کنندگان ماشین آلات خاص و غیره نمونه هایی از جریان های تولید شغل هستند.
سیستم تولید مداوم:
سیستم تولید مستمر به سیستمهایی اطلاق می شود که در آن کلیه فعالیتهای تولیدی بدون هیچ گونه توقف یا بی نظمی مداوم حرکت میکنند. در اینجا کالاها به طور مداوم در مقیاس بزرگ برای فروش تولید میشوند. هیچ نقشی از درخواست مشتری در فعالیتهای تولیدی وجود ندارد و بنابراین ورودیها و خروجیها به همراه فرآیند تولید استاندارد میشوند.
سیستم تولید مداوم شامل انواع زیر است:
جریان تولید انبوه: تحت جریان تولید انبوه ، شرکتها محصولات را در مقیاس بزرگ تولید می کنند و با خیال راحت آنها را در انبارها ذخیره میکنند تا زمانی که تقاضای آنها در بازار ایجاد شود. یا یک عملیات واحد و یا یک سری عملیات واحد برای تولید محصولات استفاده می شود. تولید صابون ، خمیر دندان ، قلم و غیره نمونههایی از جریان تولید انبوه است.
جریان تولید فرآیند: در این مورد تنها یک محصول واحد در مقیاس بزرگ تولید می شود و ذخیره می شود تا زمانی که تقاضای آنها در بازار ایجاد شود. ماشینآلات مورد استفاده در اینجا انعطافپذیری ندارند زیرا قادر به تولید تنها یک محصول هستند. نمونههای معروف این نوع کاغذ ، شکر ، سیمان ، فولاد و غیره است.
ماهیت مدیریت تولید
مدیریت تولید با تبدیل مواد اولیه به محصولات مناسب منجر به افزودن ارزش و سود میشود.
مدیریت محصول جزء مدیریت عمومی است که به آنها در انجام وظایف خود کمک میکند.
مدیریت تولید یک رویکرد بین رشتهای است که از مفاهیم چند موضوع استفاده می کند. این نوع مدیریت درواقع یک عملکرد عملیاتی است که با فعالیتهای روزانه سروکار دارد و همچنین فعالیتهای بخش خدمات را مدیریت میکند، بنابراین میتوان گفت مدیریت تولید به عنوان یک هنر و علم تلقی میشود.
محدوده مدیریت تولید
مدیریت تولید ، کسب و کار را قادر می سازد تا امکانات تولیدی خود را در مکان مناسب قرار دهد و امکانات تولید را به درستی ترتیب میدهد و مواد را به کار میگیرد.
مدیریت محصول، محصول را مطابق با نیاز بازار طراحی میکند.
مدیریت تولید استانداردهای کیفیت را برای تمرین کنترل کیفیت ایجاد می کند و همچنین فرآیندهای تولید را به شیوه ای مناسب برای به دست آوردن کارایی بهتر طراحی میکند.
مدیریت تولید انحراف در مدیریت را شناسایی کرده و اقدامات اصلاحی را انجام میدهد.
مفهوم مدیریت تولید
مدیریت تولید فرآیندی است که شامل مدیریت و کنترل فعالیتهای تولیدی یک کسب و کار است. این شامل استفاده از اصول مدیریت در عملکرد تولید کسب و کار برای افزایش بهرهوری است. مدیریت تولید برنامهریزی، هدایت، سازماندهی و کنترل را برای مدیریت عملیات تولید به کار میگیرد. این فرایند مربوط به تبدیل مواد اولیه به محصولات نهایی تجاری به طور موثر و بدون هدر رفت منابع است.
مدیریت تولید شامل چارچوببندی استراتژیهای مختلف تولید است و اجرای موفق این استراتژیها را در عملیات تجاری تضمین میکند. این استراتژیها توسط مدیریت تولید برای دستیابی به اهداف مختلف از پیش تعیین شده از نظر هزینه واحد، کیفیت، ترکیب تولید و ظرفیت تولید شکل گرفته و اجرا میشوند.
هدف مدیریت تولید ادغام و استفاده مناسب از ۶ مورد زیر است: مردم، ماشین، پول، روشها، مواد و بازار برای برآوردن نیازهای مشتری به نحو احسنت است. هدف اصلی آن تولید محصولات و خدمات در مقدار مناسب، کیفیت مناسب، زمان مناسب و هزینه کمتر است. با استفاده از مدیریت تولید ، تغییرات مختلف فناوری و نوآوری به راحتی در تجارت پیادهسازی میشود. مدیریت تولید بهرهوری از کلیه افراد مرتبط با فرایند تولید، نظارت و خروجی مطلوب را تضمین مینماید.
ویژگی های مدیریت تولید
همانطور که پیشتر گفتیم مدیریت تولید با تنظیم کلیه فعالیتهای تولیدی، نقش موثری در دستیابی به اهداف سازمان ایفا می کند و با کاهش هزینه تولید و نتایج بهتر، سودآوری کلی کسب و کار را افزایش می دهد.
اما در سطح کلان نیز مدیریت تولید با تسهیل استفاده بهینه از همه منابع موجود، اقتصاد کل کشور را بهبود میبخشد و با تنظیم سطح کیفی محصولات و خدمات، موقعیت بازار تجارت را تقویت می کند.
و در سطح منابع انسانی، مدیریت تولید با رسیدگی به موقع به تمام سوالات و تعارضات کارکنان از طریق تیم مدیریت ، سطح انگیزشی آنها را بهبود میبخشد.
اگر به موضوع کسب و کار و راه اندازی استارت آپ علاقمندید، به آموزش اراه شده در وبسایت فرادرس مراجعه نمایید.
اهداف مدیریت تولید چیست؟
۱.تولید به مقدار مناسب
مدیریت تولید استراتژی های مختلف تولید را تدوین و اجرا میکند تا از تولید در مقدار مناسب اطمینان حاصل شود. تولید مقدار مناسب برای هر سازمان برای اطمینان از سودآوری مهم است. مازاد یا کمبود در تولید آثار منفی خواهد داشت. تولید مازاد محصولات منجر به گیر کردن سرمایه در انبار کالا میشود. در حالی که کمبود تولید باعث کمبود محصولات آن میشود و نمیتواند تقاضا را برآورده کند.
۲.به حداقل رساندن زمان تولید
اتمام به موقع فعالیتهای تولیدی برای دستیابی به هدف ضروری است. مدیریت تولید برنامههایی را برای فعالیتهای مختلف تولیدی مشاغل طراحی میکند و تمام فعالیتهای تولیدی را زیر نظر دارد و اطمینان میدهد که همه عملیات طبق برنامه زمانبندی شده پیش میرود. در صورت هرگونه انحراف در فعالیتهای تولیدی، مدیر تولید کلیه اقدامات اصلاحی لازم را برای حذف این انحرافات انجام میدهد. این به حداقل رساندن زمان کلی شرکت در فعالیتهای تولیدی کمک می کند.
۳.تولید با کیفیت مناسب
مدیریت تولید تضمین می کند که محصولات با کیفیت توسط سازمان تولید میشوند. هدف این است که انتظارات مشتریان توسط محصول برآورده شود. تلاش میشود در هنگام طراحی محصول، نیازهای مشتریان را به مشخصات تولید تبدیل کند و تلاش میشود استانداردهای خاصی که از طریق مدیریت تولید تنظیم شده، برآورده شود.
۴. به حداقل رساندن هزینه
کاهش هزینه تمرکز اصلی هر تجارتی است، هدف مدیریت تولید نیز در به حداقل رساندن هزینه فعالیتهای تجاری شرکت است که این شامل استفاده از مدیریت صحیح زنجیره عرضه و برنامهریزی برای به حداقل رساندن هزینه تولید و عرضه است. مدیریت تولید هزینه واقعی یک محصول را قبل از تولید برآورد میکند و سعی می کند هزینه تولید محصول را نسبت به پارامتر هزینه تولیدی که قبلا پیشبینی کرده، حفظ کند.
۵. برنامهریزی و کنترل مواد
مدیریت تولید به حفظ بهینه سرمایه انبار کالا در سازمان کمک میکند. یعنی درواقع تمام مواد مورد نیاز برای فعالیتهای مختلف تولید را ثبت میکند و با استفاده از این گزارش میتواند کمبود هرگونه مواد اولیه را به راحتی تشخیص دهد. همچنین کمک میکند تا اطمینان حاصل شود که تمام مواد اولیه همیشه در مقدار مناسب در دسترس هستند تا فعالیتهای تولید تحت تأثیر قرار نگیرند.
۶. تحلیل بازار
مدیریت تولید قبل از تدوین استراتژیهای تولید، وضعیت بازار را کاملاً تحلیل میکند و تغییرات مختلف فناوری و نوآوری را در اسرع وقت تشخیص داده و در نظر میگیرد. همه این تغییرات در فعالیتهای تولیدی سازمان برای رویارویی با رقابت بازار اعمال میشود و فعالیتهای تولیدی مطابق با تقاضای بازار سازماندهی میشود.
۷. استفاده بهینه از منابع
برای به دست آوردن سود مطلوب و دستیابی به اهداف مورد نظر، استفاده صحیح از همه منابع ضروری است. مدیریت تولید قوانین و دستورالعملهایی را برای همه افراد مرتبط با عملیات تولید صادر میکند، فعالیتهای آنها را زیر نظر دارد و به آنها در بهبود کارایی خود کمک میکند. مدیران تولید فعالیتهای کلی و بهرهوری همه بخشهای سازمانها را بررسی میکنند و این اطمینان را حاصل میکنند که هیچگونه اتلاف منابع وجود ندارد و همه منابع به طور کارآمد مورد استفاده قرار میگیرند.
اهمیت مدیریت تولید
مدیریت تولید با تنظیم کلیه فعالیتها و حفظ کارایی بهینه هزینه های تولید را به حداقل میرساند و با ارائه محصولات با کیفیت و قیمت مناسب به تجارت در مواجهه با رقابت سخت کمک می کند، همچنین با تسهیل فعالیتهای تحقیق و توسعه از سازمان در آوردن محصولات نوآورانه حمایت میکند.
مدیریت تولید، بنگاهها را قادر میسازد تا از طریق به دست آوردن حاشیه سود بهتر، حجم عملیات خود را گسترش دهند و با نظارت بر کلیه فرایندهای تولید، استفاده از منابع را در حداکثر میزان ممکن تضمین می کند همچنین از مشاغل در دستیابی به اهداف خود از طریق خدمت رسانی موثر به مشتریان پشتیبانی میکند پس میتوان گفت مدیریت تولید برای رسیدن به موفقیت اهمیت و سهم به سزایی دارد. پس اگر در حال راهاندازی استارتاپ هستید و یا به عنوان مدیر فعالیت دارید اما فکر میکنید که آن قدر که باید و شاید در کار خود موفق نیستید بهتر است با مراجعه به سایت فرادرس به صورت آنلاین از آموزش مدیریت و هزاران آموزش کاربردی دیگر بهره ببرید و در کار خود بیش از پیش موفق شوید و در سطح منابع انسانی، مدیریت تولید با رسیدگی به موقع به تمام سوالات و تعارضات کارکنان از طریق تیم مدیریت ، سطح انگیزشی آنها را بهبود میبخشد. در عنوان بعدی این مقاله درباره اهداف مدیریت تولید صحبت شده است. پیشنهاد می کنیم قبل از شروع بخش بعدی مقاله، مقاله زیر را مطالعه نمایید:
دیدگاه شما