چگونه تحلیل تکنیکال و بنیادی را با یکدیگر ترکیب کنیم؟
تحلیل بنیادی (فاندامنتال) و تکنیکال را میتوان با یکدیگر ترکیب کرد تا به یک استراتژی جامع برای معاملهگری دست پیدا کرد. اغلب تریدرها به دنبال مقایسه تحلیل بنیادی و تکنیکال با یکدیگر هستند در حالی که هیچکس نمیتواند با قطعیت بگوید هرکدام از تحلیلهای تکنیکال یا بنیادی نسبت به دیگری برتری دارد. با این حال، ترکیب این دو روش با یکدیگر میتواند فرصتهای معاملاتی قطعیتری را ایجاد کند و به معاملاتی با سودآوری بالاتر منجر شود. در این مقاله قصد داریم با استفاده از مثالهای عملی، روشهای مختلف ترکیب تحلیل بنیادی و تکنیکال را بیان کنیم:
روشهای ترکیب تحلیل تکنیکال و بنیادی:
روشهای زیادی برای ترکیب تحلیل تکنیکال و بنیادی وجود دارد که در اینجا به سه نمونه از آنها اشاره می کنیم:
۱- ترکیب استراتژی معاملات دامنه محدود (range-bound trading) با تحلیل بنیادین
۲- ترکیب استراتژی معاملات بریک اوت (breakout trading) با تحلیل بنیادین
۳- استفاده از اسیلاتورها (Oscillator) به همراه تحلیل بنیادین
ترکیب استراتژی تحلیل تكنیكال یا بنیادی؟ معاملات دامنه محدود با تحلیل بنیادین:
در روش معاملات دامنه محدود، تریدر تلاش میکند تا کانالی را که قیمت بازار در آن محدوده نوسان میکند، مشخص کرده و با استفاده از آن روی خط روند حمایتی پایین اقدام به خرید و در خط روند مقاومتی بالاتر اقدام به فروش کند.
نمودار زیر یک روند بولیش (بالارونده) قوی را در جفت ارز EUR/USD نشان میدهد. در یک بازار رو به رشد قوی، معاملهگرها به دنبال ورود با معامله خرید در پایینترین سطح ممکن هستند تا بتوانند بیشترین بهره را از استراتژی خود ببرند. با این حال رویدادهای خبری میتوانند عملکرد یک بازار دامنه محدود را مختل کند. در این حالت معاملهگر ممکن است از انجام معاملات در طول زمان انتشار اخبار (مثل آمار ضعیف خرده فروشیها یا سفارشات کالاهای بادوام) صرف نظر کند. این اختلالات به خوبی در نمودار زیر نشان داده شده است. همانطور که میبینید پس از مدتی مقادیر دوباره به دامنه محدود قبل بازگشته است.
ترکیب استراتژی معاملات بریک اوت (breakout trading) با تحلیل بنیادین
استراتژی معاملاتی شکست (یا بریک اوت)، شامل سرمایهگذاری در قیمتهایی است که در حال حرکت به سمت خارج از دامنه از پیش تعریف شده هستند؛ پروسهای که در آن معمولا اخبار و رویدادها نقش سرعتدهنده (کاتالیزور) را ایفا میکنند.
درحالیکه معاملهگران دامنه محدود باید به هنگام انتشار اخبار محتاطانه عمل کنند (چرا که نوسانات اضافی میتواند باعث تجاوز قیمت از خطوط حمایتی و/یا مقاومتیای شود ک از آن بهعنوان حد ضرر معاملات استفاده میکنند)، اما معاملهگرانی که از استراتژی شکست استفاده میکنند به اخبار بهعنوان یک فرصت مناسب نگاه کنند. معاملهگران در این شرایط منتظر میمانند تا اخبار یا اطلاعات باعث رسیدن قیمت به خطوط مقاومت و یا حمایت شود و به محض اینکه قیمت ها هریک از این خطوط را امتحان کرد با توجه به شرایط اقدام به خرید و یا فروش میکنند. این معاملهگرها با استفاده از هرکدام از مکانیسمهای حمایت و مقاومت و با پیشبینی اینکه انتشار اخبار نوسانات بازار را به کدام سمت هدایت میکند، میتوانند یا از این تغییرات برای ورود به معاملات و یا برای جابجایی سفارشات بای لیمیت (یا سل لیمیت) به حد سودهای نزدیکتر استفاده کنند.
استفاده از اسیلاتورها (Oscillator) به همراه تحلیل بنیادین
اسیلاتورها ابزارهای تکنیکال پرکاربردی هستند که معمولا برای پیدا کردن شرایط اشباع فروش یا اشباع خرید در کوتاهمدت استفاده میشوند. در نمودار بالا، از یک اندیکاتور RSI (اندیکاتور تکنیکال) در ترکیب با دادههای اشتغال بخش غیرکشاورزی NFP (اندیکاتور بنیادین که یکی از مهمترین شاخصهای بنیادین در تاریخ ایالات متحده است)، استفاده شده است. رقم NFP پایینتر از پیشبینیها بود و همین امر باعث تضعیف دلار و متعاقب آن حرکت صعودی قوی در جفت ارز EUR/USD شد. هنگامی که قرار است دادههای مربوط به NFP منتشر شود و شما با توجه به اتفاقات اخیر در ایالات متحده انتظار دارید که دادههای واقعی پایینتر از پیش بینیها باشد، این بدان معنی است که EUR/USD نوسانات شدیدی را تجربه خواهد کرد. بنابراین میتوان از اسیلاتورها بهعنوان یک ابزار مناسب برای مشخص کردن نقاط ورود و خروج و زمانبندی مربوط به آن استفاده کرد.
خلاصه:
تحلیل تکنیکال میتواند یک تکنیک بسیار مفید برای تجزیه و تحلیل بازارها باشد؛ اما ذکر این نکته ضروری است که رویدادهای بنیادین نقش گستردهتر و فراگیرتری ایفا میکنند. در مطلب بالا سناریوهایی از دنیای واقعی آورده شده بود که در آن دو تحلیل تکنیکال و بنیادی با یکدیگر ترکیب شده بودند.
مزایای تحلیل تکنیکال و بنیادی:
تحلیل بنیادی
تحلیل تکنیکال
معاملهگران میتوانند قبل از تعیین استراتژی معاملاتی خود، انواع روشهای معاملاتی تکنیکال، بنیادی و ترکیبی را آزمایش کنند. بدین منظور پیشنهاد میشود که پیش از انجام معاملات واقعی، این روشها را در یک فضای معاملاتی دمو (آزمایشی) امتحان کرده و بهترین روش را با توجه به توانمندی های خود برگزینند.
انواع تحلیل های کاربردی بازار سهام ؛ تعریف تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال
در مطالب قبل به تعریف معامله گر و سرمایه گذار در بورس اشاره شد. در این مطلب قصد داریم به انواع تحلیل های قابل استفاده جهت معامله گری و سرمایه گذاری در بورس اشاره نمایم.
در مطالب قبل به تعریف معامله گر و سرمایه گذار در بورس اشاره شد. در این مطلب قصد داریم به انواع تحلیل های قابل استفاده جهت معامله گری و سرمایه گذاری در بورس اشاره نمایم. در ادامه با انواع تحلیل های کاربردی بازار سهام با نت نوشت همراه باشید.
انواع تحلیل های کاربردی بازار سهام
تحلیل بنیادی
برای شروع بررسی و مرور انواع تحلیل های کاربردی بازار سهام باید گفت روش تجزیه و تحلیل سهام ها بر اساس عوامل مالی بنیادین شرکت مثل فروش، درآمد، هزینه و یا عوامل غیرمالی مثل ارزیابی مدیریت، محصول و غیره سعی در ارزیابی و ارزشگذاری سهام شرکت دارد تحلیل بنیادی نامیده می شود.
در تحلیل بنیادی تمامی عوامل موثر در ارزیابی سهام شرکت مثل مسائل اقتصادی، صنعتی و غیره مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد.
هدف اصلی تحلیل گر بنیادی این است که با ارزیابی اطلاعات شرکت ارزش ذاتی سهام را محاسبه کرده و نسبت به مقایسه آن با ارزش جاری سهام تصمیم صحیح را اتخاذ نماید.
در ادامه مرور انواع تحلیل های کاربردی بازار سهام باید گفت تحلیل بنیادی از طریق بررسی صورت های مالی ارائه شده از سوی شرکت ها قابل بررسی می باشد. در این صورت های مالی می توان با بررسی اعداد و ارقام ارائه شده در صورت های مالی پیش بینی وضعیت سهم را در طی یک سال و سال های آینده مورد بررسی قرار داد.
تحلیل تکنیکال
روش تجزیه و تحلیل بر اساس عملکرد قیمت بر روی نمودار است. تحلیل تکنیکال یعنی تحلیل برایند رفتار عرضه و تقاضا در بازار که خود را به نحو موثر روی نمودار ظاهر می سازد. تحلیلگران تکنیکال معتقدند تمامی اثرات اتفاقات مختلف در ابزارهای مالی روی رفتار قیمت خود را نشان می دهد.
در ادامه مرور انواع تحلیل های کاربردی بازار سهام باید گفت بنابراین ترسیم رفتار قیمت تحلیل تکنیکال نامیده می شود. اساس این نوع تحلیل بر این امر استوار است که ابتدا عملی بر روی قیمت اتفاق می افتد و سپس معامله گر نسبت به آن عمل، عکس العمل نشان می دهد. یعنی بازار به معامله گر دیکته می کند که قدم بعدی را چگونه بردارد. بنابراین از تحلیل تکنیکال بیشتر برای معاملات کوتاه مدت و یا با هدف نوسان گیری استفاده می شود و بهترین ابزار برای تشخیص نقاط ورود و خروج می باشد.
تجربه در بازار سهام نشان داده است یک تحلیل تكنیكال یا بنیادی؟ معامله گر یا سرمایه گذار هر چقدر به دو تحلیل تکنیکال و بنیادی مسلط باشد تنها ۱۰ درصد از راه را طی کرده است. ۹۰ درصد موفقیت در بازار بورس تحلیل روانشناختی می باشد. به جرات می توان گفت در صورتی که یک معامله گر به این تحلیل روانشناختی مسلط نباشد، معاملات صورت گرفته محکوم به شکست و زیان خواهد شد. با توجه به اهمیت این نوع تحلیل در مطلب آینده به معرفی این نوع تحلیل خواهم پرداخت.
خلاصه کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی ؟
مارک داگلاس در کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی ، به اهمیت بحث پرورش ذهن و روانشناسی معامله گری که شامل وسوسه معامله گری، قبول مسئولیت، استمرار، لبه معاملهگری، ماهیت عقاید، تغییر عقاید و اثر آن بر روی معامله گری و در انتها به اندیشیدن مانند یک فاتح همیشگی بازار اشاره دارد.
- آیا داشتن دانش کافی در زمینه تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال باعث کسب سود مشخص و مستمر در معامله گری میشود؟
- آیا کسی که هوش بالا یا تحصیلات عالی دارد و یا در حرفهی شخصی خود موفق است لزوما میتواند معامله گر حرفهای باشد؟
- چطور ممکن است در بازاری که هر چیزی در آن محتمل هست به سودی مستمر دست یافت؟
- چرا با توجه به یکسان بودن مفاهیم بنیادی و تکنیکال تنها تعداد کمی از معاملهگرانند که در عمل فاتحان همیشگی بازار هستند؟
- آیا طرح نویسی در شب قبل از معامله می تواند به عنوان راهکاری برای کنترل هیجانات و تسلط بر ذهن باشد؟
اینها سوالات و چالش هایی که در ذهن افراد فعال در بازارهای مالی پیش میآید که در این مقاله سعی شده است تا پاسخی به این پرسش ها از زبان مارک داگلاس (Mark Douglas) نویسنده کتابهای معامله گر منضبط (THE DISCIPLINED TRADER) و کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی (TRADING IN THE ZONE) بیان گردد.
برداشت مارک داگلاس از وسوسه معامله گری و خطرات آن
مارک داگلاس در کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی به این نکته اشاره دارد که تنها اندکی از مردم در معامله گری موفق هستند و به آنها لقب فاتحان همیشگی بازار را می دهد، علیرغم اینکه بیشتر این معامله گران ناموفق در سایر امور انسانهایی فاضل و کامل هستند زیرا بیشتر مردم با تصورات غلطی وارد معامله گری میشوند و علت این تصورات غلط ریشه در جذابیت های معامله گری دارد.
منظور از جذابیت معامله گری
در کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی مارک داگلاس به این نکته اشاره دارد که جذابیت اصلی معامله گری در آزادی نامحدودی است که در خلاقیت به ما میدهد آزادی که در بیشتر زندگی خود از آن محروم بودهایم. در معامله گری تقریبا اختیار تام داریم تا تمامی قوانین را خودمان وضع کنیم. جالب است بدانیم که عاملی که ما را به سمت حرکت آزادانه در دنیای نامحدود پیش روی ما سوق میدهد همان حس کنجکاوی کودکانه است.
مفهوم خطرات در کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی
مارک داگلاس بر این باور است که بیشتر مردم اگر نخواهیم بگوییم تمام آنها نه تنها از سوی اجتماع برای گام نهادن در راهی که مایل به آن هستند حمایت نمی شوند بلکه از گام برداشتن به سوی آن نیز ترد میگردند.
به طور مثال کودکی را تصور کنید که به سمت گلدانی حرکت میکند و پس از نزدیک شدن به گلدان و دست زدن به آن به ناگاه صدای فریاد پدر را می شنود که دست نزن! در اینجاست که کودک هراسان و نگران شروع به گریه خواهد نمود. این ماجرا آنقدر برای کودک تکرار میشود که دیگر تبدیل به عقده های درونی برای او میگردد. این محرومیتها به تدریج به یک انرژی عاطفی غیر قابل حل تبدیل میشود که افراد را مجبور مینماید به شیوهای رفتار کنند تا اعتیاد خود را ارضا نمایند.
دیدگاه مارک داگلاس پیرامون حفاظ ها
اشاره کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی پیرامون حفاظ ها بدین صورت بیان شده است؛ حقیقتی که در معامله گری وجود دارد این است که در آن پتانسیل عظیمی برای ضرر کردن وجود دارد. ضررهایی که خیلی بیشتر از حد تصور ماست. بسیاری از معاملات ریسک بسیار بالایی دارند. برای پیشگیری از قرار گرفتن در معرض آسیب ها لازم است که یک ساختار درونی بهصورت انضباط ویژه فکری و دیدگاهی خاص داشته باشیم که رفتار ما را هدایت نماید تا همیشه در بهترین حالت عمل نماییم.
این ساختار باید درون همه ما وجود داشته باشد زیرا برخلاف جامعه، بازار آن را فراهم نمیکند. بازار دارای ساختاری از الگوهای رفتاری است که بیان میکند چه موقعیتهایی برای خرید و فروش موجود است به عبارت دیگر برای تحلیل تكنیكال یا بنیادی؟ کنترل رفتار ما هیچ قانونی وجود ندارد.
دیدگاه مارک داگلاس پیرامون قبول مسولیت
مارک داگلاس بر این باور است که قبول مسئولیت در معامله گری و آموختن اصول اصلی موفقیت امری جدایی ناپذیر است که برای موفقیت در معامله گری باید به آن اهتمام ویژه ورزید. لازمه این امر این است که در درجه اول به شکلدهی محیط ذهن خود بپردازیم و در گام بعدی با واقعیت بازار که شامل سه گروه معامله گر برندگان، بازندگان و چرخه رونق یا ورشکستگی هست اشراف کامل داشته باشیم.
شکل دهی محیط ذهن در نگاه کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی
کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی هدف نهایی معامله گران را رسیدن به سودی مستمر در بازار و تبدیل شدن به فاتحان همیشگی بازار دانسته است. لذا تحلیل تكنیكال یا بنیادی؟ در این مسیر معاملهگری نیاز به توجه به دو خطر اساسی است یک خطر ترس و دو خطر خودشیفتگی. در واقع اگر بخواهیم مثال بزنیم باید مسیر معاملهگری را همچون مسیر جادهای تصور نماییم که در آن باید مراقب بود تا از دو سمت جاده خارج نشویم که یک سمت آن مربوط به خطر ترس و سمت دیگر آن مربوط به خطر خودشیفتگی است.
طبق گفته مارک داگلاس به هر حال حذف ترس تنها نیمی از ماجراست و نیم دیگر آن ایجاد یک مهار درونی برای خنثی کردن آثار منفی خودشیفتگی ناشی از پیروزی های متوالی است. معاملهگران در بسیاری از موارد به جای اینکه روی پیروزی متمرکز شوند روی پیشگیری از ضرر تمرکز می نمایند و اینجاست که باید به این نکته توجه نمود که ترس از ترسیدن از خود ترس ترسناکتر است.
برندگان، بازندگان، چرخه رونق یا ورشستگی
مارک داگلاس در کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی معاملهگران در بورس را به ۳ گروه تقسیمبندی می نماید.
- برندگان: این گروه که کمتر از ۱۰ درصد معامله گران را تشکیل میدهند کسانی هستند که مستمرا برنده هستند. آنها نه تنها یادگرفته اند که چگونه پول به دست بیاورند بلکه دیگر مستعد خطاهایی که باعث میشوند شخص وارد چرخه رونق و رکود شود، نیستند و مارک داگلاس آنها را فاتحان همیشگی بازار میداند.
- بازندگان: طبق عقیده مارک داگلاس این گروه حدود ۳۰ الی ۴۰ درصد معاملهگران را تشکیل می دهند و شامل کسانی هستند که مرتب دچار شکست میشوند. در واقع خطای ذهنی این گروه این است که به جای اینکه بر روی پیروزی متمرکز گردند روی پیشگیری از ضرر تمرکز می نمایند. این گروه معمولا در کوتاه مدت پس از ضررهای متوالی بازار خارج می شوند.
- چرخه رونق و ورشکستگی: بر اساس کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی بزرگترین گروه شامل ۴۰ الی ۵۰ درصد معامله گران هستند کسانی میباشند که گرفتار چرخه رونق یا ورشکستگی اند. در واقع آنها آموختهاند که چگونه پول کسب کنند اما هنوز نمیدانند که بدنه اصلی مهارتهای معاملهگری این است که پولی را که به دست آوردهاند حفظ نمایند. در نتیجه حساب آنها به مانند قطار شهربازی بالا و پایین می رود.
مارک داگلاس در کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی خود به گفتوگویش با کارگزار یکی از کارگزاری های بزرگ اشاره دارد که این کارگزار به مارک داگلاس اینگونه میگوید: «شعار من در مورد مشتریان این است یک معامله گر بورس دیر یا زود رفتنی است و وظیفه تو فقط این است که مدتی که هست رضایت او را جلب کنی». مارک داگلاس معتقد است که هرچند قصد آن کارگزار شوخی بوده اما حقیقتی تلخ در دل آن شوخی نهفته است که در واقع بدان مطلب اشاره دارد که اکثر معاملهگران یا در گروه بازندگان هستند که در کوتاه مدت از بورس خارج میشوند و یا در گروه چرخه رونق و شکست قرار دارند که در میان مدت دچار فرسودگی ذهنی می گردند و در نهایت به ناچار عطای بورس را به لقایش می بخشند.
طبق کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال، یا ذهنی اساسیترین مشکل معاملهگران این است که نمی توانند این مطلب را هضم نمایند که بازار هیچ رویکرد یا حالت ذهنی خاصی را ایجاد نمینماید. بازار تنها مانند یک آینه آنچه درون شماست را به شما منعکس می کند. حال این شمایید که یا چشمانتان را بر روی تصویر واقعی خود در آینه میبندید و تحلیل تكنیكال یا بنیادی؟ یا تصمیم میگیرید که تصویر واقعی خود را ببینید و نقاط ضعف و قوت آن را پذیرفته و برای حل آن به دنبال راه حل باشید. بنابراین ما نیازمند شرکت در کلاس آموزش بورس به صورت حرفه ای هستیم.
مفهموم استمرار در کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی
اگر میخواهید مانند معاملهگران حرفهای بیندیشید و جزء فاتحان همیشگی بازار باشید تحلیل تكنیكال یا بنیادی؟ باید بدانید که راه حل این مشکل در بازار نیست بلکه در ذهن خودتان است. این راهحل چیزی نیست جز استمرار حالتی ذهنی. استمرار چیزی نیست که سعی کنید به آن برسید زیرا سعی شما خود باعث میشود که شما به جای تمرکز بر روی معامله بر این امر متمرکز شوید که باید سعی کنید کاری کنید و همین موجب عدم موفقیت تان میگردد. زیرا در بسیاری از موارد اصلا نیاز به انجام کاری نیست.
وقتی شما در جریان بازار باشید هیچ نیازی به تلاش کردن نیست زیرا هر آنچه که لازم باشد در دست شماست. فاتحان همیشگی بازار در جریان بازار (مانند جریان رود) قرار میگیرند؛ زیرا به دنبال گرفتن چیزی از بازار نیستند و سعی ندارند تا با روند بجنگند.
برای تجربه نکردن شکست خود را از جریان موقعیت ها خارج نموده و وارد قلمرو «می توانست باشد»، «باید می بود»، «خواهد بود» و «اگر فقط» قرار ندهید. به یاد داشته باشید تا زمانی که میترسید نمی توانید همراه جریان بازار باشید.
مفهوم واقعی ریسک پذیری از دیدگاه مارک داگلاس
مفهوم ریسک پذیری در کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی یعنی بدون اینکه دچار هیچ درد و رنجی شویم تمام نتایج حاصل از یک معامله را همچون گروه برندگان یا همان فاتحان همیشگی بازر بپذیریم. با این دیدگاه شما نه سعی دارید چیزی از بازار کسب کنید نه از چیزی اجتناب مینمایید. شما هیچگونه محدودیت و توقعی را بر رفتار بازار تحمیل نمیکنید و از هر رفتار بازار رضایت کامل دارید.
چشم انداز بازار در نگاه مارک داگلاس
کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی اشاره دارد به این نکته که بیشتر اوقات معاملهگران میزان ریسک در معاملات بعدی خود را بر اساس نتایج بهدست آمده در چند معامله اخیر خود تعیین مینمایند. اما در مورد فاتحان همیشگی بازار موضوع به گونه دیگری است، آنها برای تعیین میزان ریسکشان نه تحت تاثیر شادی ناشی از سود به دست آمده در معاملات آخرشان هستند و نه مایوسانه از ضررهای اخیر خود ریسک معامله را تعیین میکنند.
اصل عدم قطعیت در کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی
مارک داگلاس معتقد است که اگر راز و رمزی در مورد معامله گری وجود داشته باشد برای تبدیل شدن به فاتحان همیشگی بازار آن چیزی نیست جز موارد زیر:
- بتوانیم بدون تحلیل تكنیكال یا بنیادی؟ ترس یا خودشیفتگی معاملاتمان را انجام دهیم.
- بازار را آنگونه که هست بپذیریم نه آنگونه که میخواهیم باشد.
- بتوانیم کاملا در جریان لحظه اکنون تمرکز نماییم.
- به طور غیر ارادی وارد ضمیر ناخودآگاه خود شده و بر آن تسلط یابیم.
فاتحان همیشگی بازار کاملا پذیرفته اند که هر چیزی می تواند اتفاق بیفتد. بنابراین آنها خودشان را برای هر اتفاقی آماده میکنند و توقعات بی جا که موجب صدمات مالی و روحی آنها میشود را از خود دور می نمایند و کاملاً خود را در اختیار بازار قرار میدهند.
اساسی ترین ویژگی بازار در نگاه کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی
اشاره این کتاب پیرامون اساسی ترین ویژگی بازار این است که در بازار هر چیزی محتمل است رخ دهد. پس تحلیل تكنیكال یا بنیادی؟ فاتحان همیشگی بازار باید این حقیقت را کاملا پذیرفته باشند و ذهن خود را برای هر اتفاقی از پیش آماده نمایند.
منظور از مدیریت توقعات طبق اعتقاد مارک داگلاس
اعتقاد مارک داگلاس بر این است که اکثر معاملهگران وقتی بازار به دلخواه آنها پیش میرود احساس فوقالعادهای دارند و وقتی برخلاف توقع آنهاست احساس ناخوشایندی دارند. این نشان می دهد تحلیل تكنیكال یا بنیادی؟ که آنها در ذهنشان تعریف صحیحی از ذات بازار ندارند و نتوانسته اند توقعات خود را در مورد ذات بازار تعدیل نمایند.
مفهوم حذف ریسک احساسی در کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی
مارک داگلاس برای حذف ریسک احساسی ما نیازمند به چارچوبی در ذهنمان هستیم که بتواند از مفاهیم بنیادین احتمالات تشکیل شده باشد که این چارچوب شامل پنج دسته است.
- هر چیزی محتمل است رخ دهد.
- برای کسب پول لازم نیست بدانید در آینده چه اتفاقی رخ می دهد.
- در مجموعهای از متغیرها که یک لبه (Edge) را تعریف میکنند شکستها و موفقیتها به طور تصادفی توزیع شدهاند.
- لبه چیزی نیست به جز احتمال وقوع بیشتر یک اتفاق بر اتفاق دیگر.
- هر لحظه در بازار منحصر به فرد است.
اندیشیدن مانند یک معاملهگر در کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی
مارک داگلاس در کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی به این نکته اشاره دارد که بدون تردید معامله گری سختترین کاری است که تا به حال برای موفقیت در آن تلاش کردهاید. سختی آن به این دلیل نیست که احتیاج به هوش زیادی داشته باشد بلکه برعکس زیرا هرچه بیشتر بدانید کمتر در کار خود موفق خواهید بود. معاملهگری دشوار است زیرا باید در حالتی از ندانستن عمل نمایید با وجود اینکه گاهی از اوقات هم تحلیلهای شما درست از کار در میآید.
کلام آخر
از مهمترین نتایجی که پس از مطالعه کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی مارک داگلاس حاصل میگردد میتوان به موارد ذیل اشاره نمود.
- مارک تحلیل تكنیكال یا بنیادی؟ داگلاس معتقد است تحلیل های بهتر یا بیشتر یا پیچیده تر راه حل کسب سود مستمر و تبدیل شدن به فاتحان همیشگی بازار نیست.
- در کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی؛ مارک داگلاس به این نکته اشاره دارد که رویکرد و حالت ذهنی معامله گر میزان کسب سودش را تعیین می نماید.
- مارک داگلاس در کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی تلاش دارد تا عقاید یا ذهنیتهای ویژهای را در ذهن معامله گران حرفه ای یا همان فاتحان همیشگی بازار پرورش دهد. منظور از ذهن حرفه ای ذهنی است که بتواند با احتمالات پیش برود.
- مارک داگلاس یکی از مهمترین اهداف از نگارش کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی را کمک کردن به معامله گران جهت به کارگیری شیوه جدید تفکر خود در عمل برای تبدیل شدن به فاتحان همیشگی بازار اشاره دارد.
در این مقاله با دیدگاه مارک داگلاس که در کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی پیرامون بحث اهمیت معامله گری در ذهن و عادت کردن به آن اشاره شده است. در صورت تمایل پس از خواندن کامل مقاله نظرات خود را پیرامون موارد زیر بیان نمایید:
تحلیل تکنیکال بهتر است یا تحلیل بنیادی؟
تحلیل تکنیکال و بنیادی دو روش کاربردی در تجزیه و تحلیل رفتار بازار می باشند که هر یک دارای ویژگی های خاصی هستند. با توجه به تفاوت های موجود در نحوه بررسی و تجزیه و تحلیل های صورت گرفته بر اساس تحلیل بنیادی و تکنیکال، ابهاماتی برای انتخاب هر یک از این دو مورد وجود دارد. به عبارت دیگر، ممکن است در ابتدای راه و حتی بعد از مدت ها فعالیت در بورس با این سوال مواجه شوید که تحلیل تکنیکال بهتر است یا بنیادی؟ در ادامه با گروه آموزش بورس در مشهد تحلیل نوین همراه باشید تا مزایا و معایب هر یک از این دو شیوه تحلیل سهام را بررسی کنیم.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال به شیوه ای از تحلیل رفتار بازار برای خرید و فروش سهام گفته میشود که بر اساس نمودارها و داده های بازار و قیمت سهم عمل می کند. پایه و اساس این شیوه تحلیل بر این عقیده استوار است که تاریخ همیشه تکرار میشود. این مساله تا حد بسیار زیادی درست است و می توان با بررسی رفتار بازار در گذشته، حالت آینده آن را پیش بینی کرد.
تحلیل تکنیکال بر اساس قیمت و حجم معاملات تصمیم گیری می کند و به همین خاطر است که به گذشته و صورت های مالی شرکت مربوطه هیچ کاری ندارد. نکته بسیار مهم در تحلیل تکنیکال این است که نمودارهای ارائه شده در بازار ارتبط مستقیم بر میزان عرضه و تقاضا در کوتاه مدت دارد. به عبارت دیگر، نوع رفتار معامله گران در بازار بر نوسانات این نمودار تاثیر می گذارد.
خرید و فروش های هیجانی و عدم کنترل ترس و اضطراب معامله گران در برابر تغییرات اندک بازار و حتی شایعات و اخبارهای نادرست همگی باعث میشوند تا عرضه و تقاضا دچار نوسان گردد. قطعا این نوسانات پایدار نخواهد بود و در بلند مدت این شیوه تحلیل بازار نمی تواند نتایج درستی را ارائه دهد.
شاخص های تحلیل تکنیکال
در دوره های آموزش بورس، یکی از مهم ترین فاکتورهایی که به آن پرداخته میشود، معرفی شاخص های تکنیکال و نحوه استفاده از آنها برای پیش بینی درست قیمت در آینده می باشد. از مهم ترین این موارد می توان به گزینه های زیر اشاره نمود:
پرایس اکشن (Price Action)
از جمله شاخص هایی که در این زمینه به کار می روند می توان به پرایس اکشن یا حرکات قیمتی اشاره نمود. در این شاخص تاکید میشود که رفتار گذشته قیمت ها می تواند ابزاری برای پیش بینی آن در آینده باشد. برای این منظور باید بتوانید نمودارهای چارچوب زمانی مناسب را انتخاب و تحلیل های مورد نیاز را انجام دهید. این نمودارها به صورت ۵ دقیقه ای، ۱۵ دقیقه ای، ساعتی، ۴ ساعتی و روازنه گزارشات را اعلام می کنند.
میانگین متحرک (Moving Average)
میانگین متحرک یا MA یکی از ساده ترین روش های تحلیل می باشد که بر اساس میانگین قیمت سهم در یک بازه زمانی مشخص استوار می باشد.
شاخص فیبونانچی
سری فیبونانچی یکی از شناخته شده ترین سری ها در علم ریاضی می باشد که در تحلیل تکنیکال نیز کاربرد دارد.
شاخص مونتوم
این شاخص بر خلاف موارد قبلی که بیشتر بر پیش بینی صعود یا نزول سهم تمرکز دارد، بیشتر برای اندازه گیری قدرت روند استفاده می گردد.
مزایای تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال نه تنها در بازار بورس ایران، بلکه در سطح بین المللی نیز کاربرد بسیار گسترده ای دارد. دلیل اصلی این حجم از استقبال از نتایج بدست آمده از نمودارهای آن را می توان به موارد زیر ارتباط داد:
- پیش بینی و تصمیم گیری در این شیوه بر اساس عرضه و تقاضا می باشد. در نتیجه می تواند بهترین ابزار برای خرید و فروش های کوتاه مدت به شمار رود.
- اطلاعات و داده های به کار رفته در نمودارهای تکنیکال بدون تاخیر و بلافاصله از رفتار بازار بدست می آیند. در نتیجه می توان با اطلاعات کاملا جدید و مطابق با رفتار قیمت ها برای خرید و فروش اقدام نمود
- نمودارهای تکنیکال یکی از بهترین ابزارها برای تشخیص زمان ورود و خروج به بازار به شمار می روند.
- نمودارهای تکنیکال بر اساس سیستم های پیش بینی کننده عمل می کنند. بر اساس علم ریاضی الگوها و تاریخ همیشه در حال تکرار است و در نتیجه می توان تا حد زیادی در کوتاه مدت بر این اساس معاملات را انجام داد.
معایب تحلیل تکنیکال
بدون شک هیچ یک از روش های به کار رفته برای پیش بینی رفتار بازار و خرید یا فروش سهم بدون نقص نمی باشند. از جمله معایب پیش تحلیل تكنیكال یا بنیادی؟ بینی های انجام شده بر اساس نمودارهای تکنیکال می توان به موارد زیر اشاره نمود:
- نامناسب بودن این روش برای سرمایه گذاری های بلند مدت بخاطر در نظر نگرفتن شاخص های بنیادی در تحلیل های خود
- سردرگمی سرمایه گذاران بخاطر دریافت سیگنال های متفاوت از اندیکاتورهای متنوع
تحلیل بنیادی چیست
تحلیل بنیادی ( Fundamental Analysis ) از بهترین روش های تحلیل سهام می باشد که به دنبال علت اصلی صعود یا نزول قیمت های یک سهم می باشد. در این شیوه تحلیل گر با بررسی کامل صورت های مالی شرکت و اخبار و رویدادهای مهم سیاسی و اقتصادی در نهایت به دنبال پیدا کردن ارزش واقعی سهم می باشد. به عبارت دیگر، خرید و فروش یک سهم برای افرادی که از تحلیل بنیادی استفاده می کنند تنها بر اساس نوسانات روزانه قیمت ها نمی باشد، بلکه ارزش واقعی سهم را ملاک قرار می دهند.
در تحلیل بنیادی، بعد از پی بردن ارزش واقعی سهم، معامله گر به دنبال شرایطی می باشد که ارزش سهم از مقدار واقعی آن کمتر شود تا سهم را خریداری کند. بدون توجه به اینکه شاید در روزهای آینده قیمت سهم به اندازه مناسبی رشد نکند و تنها با داشتن دیدگاه بلند مدت این خرید و فروش ها انجام میشوند. در واقع افرادی که از تحلیل بنیادی برای پیش بینی ها استفاده می کنند، قصد سرمایه گذاری بلند مدت دارند و رفتار فعلی بازار را تنها یک فرصت برای کسب موفقیت در آینده می دانند.
شاخص های تحلیل بنیادی
فرآیند تحلیل بنیادی و پی بردن به ارزش واقعی و ذاتی سهم زمان بر و بسیار پیچیده می باشد. تحلیل گران هر یک شاخص های متفاوتی را برای این منظور استفاده می کنند که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
درآمدهای شرکت بعد از حذف هزینه ها
- نسبت P/E
- نسبت PEG
- EPS
- Dividend Yield یا بازدهی سود نقدی
- نسبت DE
- ROE
بر اساس این شاخص ها می توان به ارزش ذاتی سهم پی برد. علاوه براین، تا حد زیادی می توان تاثیر هر یک از این فاکتورها را در رفتار آینده سهم مشخص نمود. دقت داشته باشید که در تحلیل بنیادی نه تنها صورت های مالی، بلکه رفتار صنعت و اقتصاد همگی مورد بررسی قرار می گیرند.
مزایا تحلیل بنیادی
همان طور که اشاره کردیم، این شیوه تحلیل سهام کاربرد بسیار گسترده ای دارد و می تواند مزایای زیادی را به همراه داشته باشد که عبارتند از:
- ابزار مناسب برای سرمایه گذاری بلند مدت می باشد
- با توجه به اینکه تحلیل ها بر اساس صورت های مالی شرکت بدست می آید، در نتیجه اطلاعات کاملا واقعی و تا حد زیادی قابل اعتماد می باشند.
- تحلیل بنیادی شیوه مناسبی برای سرمایه گذاری می باشد نه معامله گری!
معایب تحلیل بنیادی
معایب تحلیل بنیادی عبارتند از:
- فرآیند تجزیه و تحلیل بسیار زمان بر
- رسیدن به سود در بلند مدت و مشخص نبودن زمان تغییر رفتار بازار و افزایش ارزش سهم در آینده
- عدم توجه به تغییرات سیاسی و اقتصادی آینده که تغییرات زیادی را حتی در قانون گذاری اعمال می کنند.
نتیجه گیری: تحلیل تکنیکال یا تحلیل بنیادی؟
در حالت کلی و بر اساس یک نتیجه گیری برای اینکه تحلیل تکنیکال بهتر است یا تحلیل بنیادی، می توان گفت این دو مکمل هم هستند. به عبارت دیگر، می توان با پی بردن به ارزش ذاتی یک سهم و استفاده از نمودارهای تکنیکال، زمان مناسب برای خرید و فروش را تعیین کرد.
با توجه به اهمیت تحلیل تکنیکال و بنیادی در معاملات انجام شده در بورس داخلی و جهانی، لازم است قبل از ورود به بازار سرمایه بر این دو شیوه تسلط پیدا کنید. گروه آموزش بورس در مشهد تحلیل نوین مجموعه ای از اساتید و تحلیل گران موفق در این حوزه به شمار می روند که با برگزاری دوره های مختلف شما را برای تبدیل شدن به یک معامله گر نخبه آماده می کنند. برای کسب اطلاعات بیشتر درباره دوره های آموزش بورس در مشهد می توانید از راه های ارتباطی ذکر شده در پایین صفحه استفاده نمایید.
تحلیل بنیادی در بورس چیست؟
اگر فعال بازار سرمایه هستید و یا حتی به تازگی وارد بازار سرمایه شده اید، حتما کلمه “تحلیل بنیادی” یا “تحلیل فاندامنتال” را بارها شنیده اید. یکی از تحلیل هایی که فعالان بازار سرمایه برای خرید سهام یک شرکت به سراغ آن می روند تحلیل بنیادی است. در ادامه با این تحلیل و مباحث آن بیشتر آشنا خواهیم شد. با ما همراه باشید.
تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی یکی از روش های تحلیلی در بازار سرمایه است که افراد میتوانند ارزش ذاتی اوراق بهادار را با عوامل مختلف اقتصادی و مالی ارزیابی کنند. این تحلیل هر عاملی را که بر ارزش سهم تأثیر میگذارد در نظر میگیرد. تحلیل بنیادی روشی برای آنالیز کردن سهام و دست یابی به ارزش ذاتی و واقعی آن است. در این نوع تحلیل، از عوامل اقتصاد کلان مانند شرایط اقتصادی و وضعیت سایر بازارها گرفته تا عوامل اقتصاد خرد مانند بهره وری مدیریت شرکت و… مورد بررسی قرار میگیرد.
تحلیل تکنیکال رو هم از اینجا بخون » تحلیل تکنیکال بورس
هدف از تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل گران بازار سرمایه به چند دسته تقسیم میشوند و عده ای جزء تحلیل گران بنیادی هستند. اما، چیزی که اهمیت دارد این است که هدف از تحلیل بنیادی چیست؟! هدف اصلی این تحلیل کشف ارزش ذاتی و واقعی سهم است که بتوان این عدد کشف شده را با قیمت فعلی سهم مقایسه نمود و مورد بررسی قرار داد و در نتیجه، با توجه به این مقایسه، سرمایه گذار بتواند برای خرید یا فروش سهم تصمیمات لازم را اتخاذ کند. همچنین، هدف نهایی از انجام چنین تحلیلی این است که سرمایه گذار بتواند با توجه به قیمت فعلی سهم به این نتیجه برسد که سهم بیشتر از ارزش خود قیمت گذاری شده است و یا ارزشی کمتر از قیمت بازار دارد. (بیشتر بخون » NAV چیست؟)
روش انجام تحلیل بنیادی چگونه است؟
این تحلیل در واقع این گونه است که تحلیل گر بنیادی زمان زیادی را با مطالعه اعداد و ارقام ترازنامه، سود ها، زیان ها، بدهی ها، وضعیت جریان نقدینگی، میزان درآمد های حاصله و… صرف میکند و در نهایت با کنار هم گذاشتن نتایج این مطالعات به اعداد و ارقامی میرسد که NAV و یا ارزش ذاتی سهم نام دارد. اساس کار این تحلیل به دست آوردن همین NAV یا ارزش ذاتی سهم است.
مفهومی به نام ارزش ذاتی
ارزش ذاتی یا NAV سهام شرکت ها در واقع همان ارزش واقعی بدست آمده از تحلیل بنیادی است. برای مثال فرض میکنیم ارزش واقعی یک خودکار 1000 تومان باشد اما در حال حاضر در بازار با قیمت 100 تومان به فروش میرسد. پس با اطلاع داشتن از ارزش واقعی این خودکار، در هر قیمتی زیر 1000 تومان، میتوانیم با خرید این خودکار با اندکی صبر به سود خوبی دست پیدا کنیم.
حال آنکه اطمینان داریم خودکار دیر یا زود به قیمت ارزش ذاتی خود میرسد و چه بسا از آن پیشی هم بگیرد. همچنین باید بدانیم که اگر ارزش ذاتی به دست آمده بیشتر از قیمت فعلی سهم در بازار باشد، به اصطلاح گفته میشود که سهم کم قیمت گذاری شده است و دارای حباب منفی بوده که انتظار می رود سهم رشد کرده و تحلیل تكنیكال یا بنیادی؟ حباب منفی خود را پر نماید و به قیمت واقعی خود برسد و در نقطه مقابل اگر ارزش ذاتی سهم کمتر از قیمت فعلی بازار باشد گفته میشود که سهم بالاتر قیمت گذاری شده است و اصطلاحا سهم دارای حباب مثبت بوده و انتظار میرود که قیمت بازار آن کاهش یابد.
برخی از اطلاعات و صورت های مالی شرکت ها در سایت Codal.ir موجوده » سامانه کدام چیه؟
عوامل کمی و کیفی در تحلیل بنیادی
در تحلیل بنیادی هر عاملی که مرتبط با شرایط اقتصادی و مربوط به وضعیت کلی یک شرکت باشد، اهمیت دارد. از جمله این عوامل میتوان به موارد کمی همچون درآمد و سود تا موارد کیفی همچون کیفیت مدیریت و اعتبار یک شرکت که تعیین کننده و مهم هستند، اشاره کرد. عوامل کمی که قابل اندازه گیری هستند و به صورت اعداد و ارقام میباشند و دقت بیشتری را در ارائه تحلیل نشان میدهند. مانند سود سالیانه، میزان داراییها، بدهیها، مخارج و… که جزء عوامل کمی هستند. همچنین شایان ذکر است که این عوامل کمی از صورت های مالی همچون ترازنامه، صورت سود و زیان و صورت جریان وجوه نقد بدست می آیند.
عوامل کیفی که مورد بررسی در بنیاد شرکتها هستند بر اساس میزان کیفیت و سایر مشخصات غیرقابل اندازهگیری میباشند. عوامل کیفی شامل کیفیت نحوه مدیریت مدیران اجرایی، مجوزها و گواهینامهها، اعتبار نام تجاری و تکنولوژیهای مورد استفاده شرکت هستند که دقت کمتری در ارزیابی دارند.
نتیجه گیری
یکی از تحلیل های موجود در بازار سرمایه بنیادی است که این نوع تحلیل بر خلاف تحلیل تکنیکال، دشوارتر است و تنها افراد خبره و آگاه قادر به انجام چنین تحلیلی هستند. همچنین این روزها، بازار سرمایه به شدت تحت الشعاع سهم های بنیادی و شاخص ساز است که در تعیین مثبت یا منفی بودن شاخص کل تاثیرگذارند. پس با داشتن اطلاعات کافی و بررسی های لازم حتما در سبد سهام تان سهم بنیادی داشته باشید و حد الامکان برای بلند مدت نگهداری کنید تا سود های قابل توجهی نصیب شما شود. موفق و پر سود باشید.
سوالات متداول در رابطه با تحلیل بنیادی
تحلیل بنیادی روشی برای آنالیز کردن سهام و دست یابی به ارزش ذاتی و واقعی آن است.
هدف از تحلیل بنیادی محاسبه ارزش ذاتی یا NAV سهام شرکت هاست که در واقع همان ارزش واقعی سهم میباشد.
درآمد، دارایی، فروش، بازدهی، بدهی، حاشیه سود و رشد در آینده عواملی هستند که برای تخمین ارزش و پتانسیل رشد شرکت موردتوجه قرار میگیرند. همه این اطلاعات در صورتهای مالی یک شرکت در دسترس است.
تحلیل بنیادی میتواند علاوه بر سهام، برای ارزیابی هر نوع اوراق بهادار دیگری مانند اوراق بدهی یا مشتقه نیز مورداستفاده قرار گیرد.
دیدگاه شما