«هرچه بازده احتمالی یک سرمایهگذاری بیشتر باشد، ریسک آن سرمایه گذاری نیز بیشتر است.».
آشنایی با سطوح حمایت و مقاومت در بازار فارکس
در نقاط کلیدی که در نمودار قیمتی عرضه و تقاضا در مقابل هم قرار می گیرد سطوح حمایت و مقاومت تشکیل می شود. سطوح حمایت و مقاومت نشانه تقابل خریداران و فروشندگان در بازارهای مالی است.
برای مشاهده تمامی جلسات روی عبارت آموزش فارکس کلیک کنید.
سطوح حمایت و مقاومت چیست؟
بازارهای مالی همچون فارکس،سهام،ارز دیجیتال در نتیجه عرضه و تقاضا شکل می گیرند.
افزایش قیمت در این بازارها به دست خریداران است که با افزایش تقاضا باعث بالا بردن قیمت می شوند و کاهش قیمت در بازار به دست فروشندگان است که با افزایش عرضه قیمت ها را پایین می آورند.
در بازار فارکس هرگاه روند بازار صعودی یا افزایشی بود یعنی قدرت به دست گاوها(خریداران)است و هرگاه قیمت کاهشی بود یعنی قدرت به دست خرس ها(فروشندگان) است.
در شرایطی که فشار فروشندگان و خریداران در بازار فارکس یکسان باشد و هیچکدام به دیگری برتری نداشته باشند سطوح حمایت و مقاومت شکل می گیرد.
سطح حمایت چیست؟
سطح حمایت آن سطح قیمتی است که تصور می شود تقاضا به اندازه کافی قوی باشد تا از کاهش بیشتر قیمت جلوگیری کند.
این منطق حکم می کند که با پایین آمدن قیمت به سمت حمایت و ارزان شدن ، خریداران تمایل بیشتری به خرید پیدا می کنند و فروشندگان تمایل کمتری به فروش دارند.
با رسیدن قیمت به سطح حمایت ، اعتقاد بر این است که تقاضا بر عرضه غلبه خواهد کرد و از پایین آمدن قیمت جلوگیری می کند.
یکی از نشانه های اعتبار سطح حمایت تکرار حمایت است یعنی بارها ممکن است قیمت به این سطح برسد و سطح حمایتی اجازه ندهد قیمت بیش از این کاهش پیدا کند.
مشخصات سطح حمایت:
- در سطح حمایت تعداد خریداران (حجم تقاضا) از تعداد فروشندگان (حجم عرضه) بیشتر است.
- در این حالت فروشندگان تمایلی به عرضه سهام در زیر سطح حمایت ندارند و کنترل قیمت در دست خریداران است.
- معامله گران، سهام شرکت را در آن محدوده ارزنده ارزیابی میکنند.
- معامله گران معتقدند، قیمتها از ان سطح پایین تر نمیآید.
- از بهم پیوستن نقاط پایینی در یک دوره زمانی روی یک خط، سطح حمایت پدید میآید.
با این همه یک سطح حمایتی همیشه برقرار نیست و هر بار احتمال شکسته شدن سطح حمایت وجود دارد.
عبور قیمت از سطح حمایت نشانه این است که طی شرایطی فروشندگان انتظار خود را پایین آورده اند و راضی به فروش سهام یا جفت ارز با فیمت های پایین تر نیز شده اند.
یا از طرف دیگر براساس تحلیل فاندامنتال پیشبینی می شود که ارزش سهام یک شرکت یا جفت ارز تضعیف می شود و با کاهش قیمت نیز خریداری برای افزایش تقاضای بازار نیست پس سطح حمایت شکسته می شود.
سطح حمایت چگونه شکسته می شود؟
زمانی که قیمت به زیر سطح حمایت نفوذ کند اصطلاحا می گویند سطح حمایت شکسته شده است.
اما منطقی نیست به محض عبور قیمت از سطح حمایت وارد معامله در جهت شکست سطح شوید زیرا ممکن است این عبور قیمت تنها یک نفوذ باشد و روند پس از نفوذ بازگشتی شود.
برای اطمینان از شکست سطح حمایت قانونی وجود دارد.
اگر قیمت به اندازه یک هشتم فاصله قیمتی سطح حمایت اول نسبت به سطح حمایت بعدی از سطح حمایت اول عبور کند آنگاه میتوان با اطمینان گفت سطح حمایت شکسته شده است.
به طور مثال اگر فاصله سطح حمایت اول تا سطح حمایت بعدی 80پیپ باشد زمانی سطح حمایت شکسته شده است که قیمت به اندازه 10پیپ از سطح حمایت اول عبور کند.
سطح مقاومت چیست؟
سطح مقاومت سطح قیمتی است که تصور می شود فروش آنقدر قوی است که از افزایش بیشتر قیمت جلوگیری می کند.
منطق حکم می کند که با پیشروی قیمت به سمت سطح مقاومت ، فروشندگان تمایل بیشتری به فروش پیدا می کنند و خریداران تمایل کمتری به خرید دارند.
با رسیدن قیمت به سطح مقاومت ، اعتقاد بر این است که عرضه بر تقاضا غلبه کرده و از افزایش قیمت از مقاومت جلوگیری می کند.
سطح مقاومت زمانی معتبر است که یک محدوده قیمت در بازه زمانی بلند مدت بارها در برابر روند قیمتی مقاومت کرده باشد و روند قیمت از این محدوده قیمتی بازگشتی شود.
مشخصات سطح مقاومت:
- در آن تعداد فروشندگان (حجم عرضه) از خریداران (حجم تقاضا) بیشتر است. در این حالت خریداران تمایل به خرید سهام در بالای سطح مقاومت ندارند.
- در این حالت خریداران تمایلی به خرید سهام در بالای سطح مقاومت ندارند و کنترل قیمت در دست فروشندگان است.
- معامله گران، فروش سهام شرکت را در آن محدوده ارزنده ارزیابی میکنند.
- معامله گران معتقدند، قیمتها از آن سطح بالاتر نمیرود.
- از بهم پیوستن نقاط بالایی در یک دوره زمانی روی یک خط، سطح مقاومت پدید میآید.
اما حتی یک سطح مقاومت معتبر نیز در آخر شکسته می شود.
عبور قیمت از سطح مقاومت نشانه این است که خریداران انتظار صعود قیمت بیشتری دارند و با قیمت بیشتر همچنان به دنبال خرید سهام یا جفت ارز هستند.
این اتفاق زمانی رخ می دهد که براساس یک تحلیل فاندامنتال در نتیجه یک خبر اقتصادی یا رویدادی معامله گران بدانند که ارزش سهام یک شرکت یا یک جفت ارز در حال تقویت شدن است در نتیجه هیچ فروشنده ای اقدام به فروش و عرضه نمیکند و هر خریداری با تقاضای بیشتر موجب افزایش قیمت می شود.
سطح مقاومت چگونه شکسته می شود؟
شکست سطح مقاومت نیز دقیقا همانند شکست سطح حمایت رخ می دهد.
منطقی نیست که با اولین کندل عبور قیمت از سطح مقاومت،سطح مقاومت را شکسته شده فرض کنیم.
زیرا ممکن است عبور قیمت تنها به منزله یک نفوذ باشد و روند قیمت پس از نفوذ بازگشتی شود.
برای اطمینان از شکست سطج مقاومت باید قیمت از سطح مقاومت به اندازه یک هشتم فاصله از سطح مقاومت بعدی عبور کند تا با اطمینان سطح مقاومت را شکسته شده فرض کنیم.
به طور مثال اگر فاصله سطح مقاومت اول از سطح بعدی 80پیپ باشد قیمت باید به اندازه 10پیپ از سطح مقاومت اول عبور کند تا بتوانیم در جهت روند وارد معامله شویم.
روش های رسم سطوح حمایت و مقاومت
سطوح حمایت و مقاومت دارای نقاط اشتراکی هستند که کمک می کند به روش های متفاوتی بتوانید سطوح حمایت و مقاومت را شناسایی و رسم کنید.
رسم سطوح حمایت و مقاومت بر اساس سقف و کف های قیمتی
برای رسم سطوح حمایت و مقاومت باید به سقف و کف قیمت توجه کنید.
در قله موج باید به دنبال سطحی باشید که روند قیمت حداقل دوبار به این سطح رسیده باشد این سطح را میتوانید بعنوان سطح مقاومت رسم کنید.
در قعر موج ها باید به دنبال سطحی باشید که روند قیمت حداقل دوبار به این سطح رسیده باشید این سطح را میتوانید به عنوان سطح حمایت تعیین کنید.
سطوج جمایت و مقاومت وقتی دارای اعتبار است که در تایم فریم بلند مدت شناسایی شوند و هرچه روند قیمت بیشتر با این سطح برخورد کرده باشد اعتبار بیشتری دارد.
تصویر بالا سهام هالیبرتون (HAL) را نشان می دهد نمودار این سهام در بلند مدت نمایش داده شده است.
این نمودار در فاصله بین دسامبر 1999 تا مارس 2000 سطوح حمایت و مقاومت را نشان میدهد که روند قیمت از اکتبر 99 تا مارس 2000 در روند بلند مدت بارها به سطح حمایت و مقاومت برخورد داشته است که نشان میدهد این سطوح از اعتبار خوبی برخوردار است.
سطح مقاومت میتواند سطح حمایت باشد
یک اصل مهم در رسم سطوح حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال بیان می کند:
سطح حمایت میتواند به سطح مقاومت تبدیل شود و بلعکس
طبق این اصل زمانی که فشار خریدران و افزایش تقاضا بر میزان عرضه فروشندگان غلبه می کند و یک سطح مقاومتی شکسته می شود پس از اینکه روند سطح مقاومت را کاملا شکست و از آن عبور کرد این سطح که در گذشته بعنوان مقاومت رسم شده بود اکنون میتواند یک سطح حمایتی باشد.
این اصل دقیقا برای سطوح حمایت نیز صادق است یعنی اگر روند قیمتی به طور کامل یک سطح حمایتی را بشکند این سطح که قبلا به عنوان سطح حمایت رسم شده بود هم اکنون نقش مقاومتی دارد.
در نمودار بالا که روند قیمت سهام NDX را نشان می دهد قیمت 935 سطح مقاومت برای این سهام بوده است.
در ماه مه 97 سطح مقاومت شکسته شده است و تا اکتبر 97 این روند افزایشی ادامه پیدا شکست مقاومت کوتاه مدت کرده است پس از آن روند قیمت تا سطح مقاومت قبلی یعنی قیمت 935 بازگشته است.
سطح قیمت 935که در گذشته نقش مقاومتی داشته است هم اکنون بعنوان یک سطح حمایتی از قیمت حمایت می کند و اجازه ریزش بیشتر نمی دهد.
پس از اینکه روند قیمت دوبار دیگر به این سطح برخورد میکند اما نمیتواند در آن نفوذ کند قیمت 935 بعنوان یک سطح حمایتی تثبیت می شود.
حال به تصویر زیر توجه کنید:
در نمودار بالا که PeopleSoft (PSFT) را نشان می دهد در بازه شکست مقاومت کوتاه مدت بلند مدت سال 1998 تا 2000 یک سطح بارها تغییر نقش داده است.
سطح 18 در ابتدا نقش سطح حمایت را برای روند قیمت بیضی سبز داشته است.
پس از اینکه در آپریل 99 روند قیمت توانسته است سطح حمایت را بشکند سطح 18 از حمایت به مقاومت تغییر نقش داده است.
پس از آن دوباره در دسامبر 99 روند قیمت توانسته است سطح مقاومت 18 را بشکند و روند صعودی شده است.
تفاوت ترید و سرمایه گذاری در ارز دیجیتال چیست؟
اصطلاح «سرمایهگذاری» و «تریدینگ» با اینکه تفاوتهای کلیدی زیادی باهم دارند، معمولا به اشتباه و به جای یکدیگر به کار برده میشوند. هدف از سرمایهگذاری، جمع کردن سود در میان مدت و بلند مدت است؛ در صورتی که منظور از تریدینگ، کسب درآمد سریع در کوتاه مدت است. در این مقاله از ارز تودی قرار است به بررسی اصول سرمایهگذاری و تریدینگ و همچنین اصلیترین شباهتها و تفاوتهای این دو اصطلاح ارز دیجیتال بپردازیم.
سرمایه گذاری چیست؟
سرمایهگذاری (Investing)، به زبات ساده یعنی استراتژی خرید و نگه داشتن داراییها در مدت زمان طولانی و یکی از روش های کسب درآمد از ارزهای دیجیتال محسوب میشود. ممکن است یک سرمایهگذار دارایی خود را به مدت ۱۰ سال هم نگه دارد. هدف از سرمایهگذاری افزایش قیمت داراییها با گذشت زمان است که بعد از مدت طولانی سود زیادی را برای سرمایهگذار به ارمغان میآورد. البته مدت زمانی که یک فرد پولی را سرمایه گذاری میکند، به اهداف مالی او بستگی دارد. برای مثال، فردی که برای بازنشستگی پس انداز میکند، ممکن است افق زمانی ۲۰ سال یا بیشتر برای این کار داشته باشد. از طرف دیگر، شخصی که برای پیش پرداخت خانه پسانداز میکند، ممکن است افق زمانی ۵ سالهای داشته باشد.
در سرمایهگذاری یک اصل اساسی و مهم وجود دارد که میگوید:
«هرچه بازده احتمالی یک سرمایهگذاری بیشتر باشد، ریسک آن سرمایه گذاری نیز بیشتر است.».
این قانون به نام قانون «مبادله ریسک و بازده» شناخته میشود؛ ریسک یعنی «بازدهی واقعی» برای سرمایهگذار از «بازدهی پیشبینی شده» آن متفاوت خواهد بود. افق زمانی طولانی به سرمایهگذار، فرصتهای بیشتری برای سرمایهگذاریهای بهتر با ریسک بیشتر ارائه میدهد. دلیل آن هم این است که آنها فرصت بهتری برای آرام شدن شرایط نابسامان بازار خواهند داشت.
اگر یک سرمایهگذار افق زمانی کوتاهتری دارد، باید در انتخابهای خود محتاط باشد، چرا که ممکن است به اهداف مالی خود نرسد. این واقعیت که بازارهای مالی در کوتاه مدت افزایش و کاهش مییابد، توسط اکثر سرمایهگذاران پذیرفته شده است. در نتیجه، آنها مکررا زمانهای عملکرد ضعیف را پشت سر میگذارند به این امید که ارزش داراییها در نهایت افزایش یابد و هرگونه ضرر کوتاهمدت جبران شود.
آشنایی با شیوههای سرمایه گذاری
بهطور کلی، دو شیوه کلی برای انجام سرمایهگذاری در بازارهای مالی از جمله بازار ارزهای دیجیتال وجود دارد:
۱. سرمایهگذاری فعال
سرمایهگذاران از استراتژی سرمایهگذاری فعال (Active Investing) برای خرید و فروش فعال داراییهای موجود در سبر خرید خود با هدف شکست دادن شاخص معیار در طول زمان استفاده میکنند. به عنوان مثال، یک سرمایهگذار فعال در بازار سهام، ۳۰ عدد سهام بهخصوص را خریداری میکند تا بازدهی شاخص S&P ۵۰۰ (شاخص بازار سهام که از ۵۰۰ شرکت بزرگ آمریکایی تشکیل شده است) افزایش یابد.
۲. سرمایهگذاری غیرفعال
هدف از سرمایه گذاری غیرفعال (Passive Investing) پیروی از عملکرد یک بازار یا شاخص معیار در طول زمان است. سرمایهگذاران در این استراتژی داراییهای خاصی را برای پرتفوی خود انتخاب نمیکنند؛ در عوض، آنها پول خود را در صندوقهای مشخصی مانند صندوقهای قابل معامله (ETF) یا صندوق سرمایهگذاری شاخصی که سعی میکنند عملکرد بازار را دنبال کنند، قرار میدهند.
تریدینگ چیست؟
تریدینگ (Trading)، برخلاف سرمایهگذاری یک استراتژی فعال و کوتاه مدت است. تریدرها معمولا داراییهای خود را درمدت شکست مقاومت کوتاه مدت زمان کوتاهی نگه میدارند و از طریق نوسانات بازار سود مورد نظر خود را کسب میکنند. این افراد معمولا از افزایش و کاهش ارزش داراییها سود میبرند در حالی که سرمایهگذاران تنها از افزایش ارزش دارایی سود میبرند. از سوی دیگر معاملهگران بهجای تمرکز بر احتمالات رشد بلندمدت دارایی مانند سرمایهگذاران، بر روی مسیر بعدی که انتظار میرود قیمت دارایی پیش برود تمرکز میکنند و سعی میکنند از آن حرکت قیمت سود ببرند.
سرمایهگذاران معمولا منتظر میمانند تا روند ضعیف یک بازار بهبود یابد و به رشد خود ادامه دهد، اما تریدرها از ویژگی «حد ضرر» یا Stop Loss برای خارج شدن از یک معامله زیانآور استفاده میکنند. این کار به حفظ سرمایه کمک خواهد کرد. برخلاف سرمایهگذار که ممکن است سهام یا صندوقی را بخرد و آن را فراموش کند، یک تریدر باید به طور مداوم تغییرات بازار را دنبال و سرمایه خود را حفظ کند.
شیوههای تریدینگ
تریدرهای از سبکهای معاملاتی مختلفی استفاده میکنند، برخی از این سبکها در ادامه آورده شده است:
۱. اسکالپینگ
اسکالپینگ (Scalping) به سیستم معاملاتی گفته میشود که تریدر برای کسب سودهای متوالی هر چند ناچیز از آن استفاده میکند. یعنی نگه داشتن یک موقعیت معاملاتی در مدت زمان کوتاه، چند دقیقه یا حتی کمتر.
۲. معاملات روزانه
معاملات روزانه (Day trading) نوعی معامله است که در آن موقعیتهای معاملاتی را در یک روز باز و بسته میکنید؛ بستن معامله قبل از پایان بازار، احتمال رسیدن اخبار بد یک شبه را کاهش میدهد.
۳. معامات پوزیشن
هدف از معاملات پوزیشن (Position trading) سود بردن از تغییرات قیمتی که غالب هستند، است. زمانی که قیمت یک دارایی در یک جهت و در یک دوره زمانی طولانی حرکت کند، به آن روند میگویند.
۳. معاملات سوئینگ
به جای تعیین شروع و پایان روند قیمت، هدف معاملات نوسانی یا سوئینگ (Swing trading) تمرکز بر تغییرات بیشتر قیمت است. موقعیتها ممکن است برای روزها تا هفتهها با این روش حفظ شوند.
سوشیال تریدینگ چیست؟
سوشیال تریدینگ (Social Trading) نوع جدیدی از ترید کردن است که به کاربران امکان میدهد از تاکتیکهای معاملاتی تریدرهای باتجربهتر برای سرمایه گذاری خود استفاده کنید. برخی از پلتفرمها از این ویژگی پشتیبانی میکنند؛ در این پلتفرمها تریدرهای مختلف در سراسر جهان با یکدیگر ارتباط میگیرند و در مورد تحلیلها بحث میکنند. ویژگی کپی کردن (Copy Trade) روش معاملاتی سایر تریدرها یکی از برجستهترین ویژگیهای سوشیال تریدینگ است.
مزایای سوشیال تریدینگ
- به افرادی که اطلاعاتی کمی در مورد بازار مالی دارند کمک میکند تا دنبال کردن افراد با تجربه سود کنند. آنها میتوانند با این افراد ارتباط بگیرند و از آنها برای رشد و یادگیری استراتژی معاملاتی خود کمک بخواهند.
- کار با یکدیگر و به اشتراکگذاری ایدهها به شکست مقاومت کوتاه مدت تریدرها اجازه میدهد تا عملکرد خود را به طور بالقوه افزایش دهند.
- در زمان بسیاری از تریدهای دیگر صرفهجویی میشود، چرا که آنها همه چیز را به اشتراک میگذارند.
- میتوان از آن در طیف گستردهای از کلاسهای دارایی مختلف از جمله سهام، ETF، ارزها، کالاها و ارزهای دیجیتال استفاده کرد.
تفاوتهای تریدینگ و سرمایه گذاری
جدا از تفاوتهایی که بالاتر اشاره کردیم، تریدینگ و سرمایهگذاری چند تفاوت اصلی دیگری نیز باهم دارند:
بازارهای مالی
بازار سهام (Stock) محبوبترین نوع دارایی در بین سرمایهگذاران است. این نوع بازارها نشان دهنده سرمایهگذاری یک شخص در یک شرکت است؛ معمولا گزینهی مناسبی برای سرمایهگذاری بلند مدت محسوب میشود. از لحاظ تاریخی، سهام در بلندمدت بازدهی بسیار خوبی را به سرمایهگذاران ارائه کرده است. برای مثال، شاخص S&P ۵۰۰ از زمان ایجاد آن در سال ۱۹۲۶، هر سال به طور متوسط حدود ۱۰ درصد افزایش یافته است. این نسبت به سایر سرمایهگذاریها مانند اوراق قرضه و پس انداز نقدی بازدهی بیشتری را نشان میدهد.
سرمایهگذاران میتوانند سهام فردی (مانند اپل، آمازون و مایکروسافت) را خودشان انتخاب کنند. برخی دیگر نیز از صندوقهای سرمایه گذاری مشترک و صندوقهای قابل معامله در بورس (ETF) برای سرمایهگذاری در بازار سهام استفاده میکنند. سرمایهگذاران سایر داراییها را جهت افزایش بازدهی به پرتفوی خود اضافه میکنند. برای مثال، یک سرمایهگذار میتواند علاوه صندوقها مالک کالاهایی مانند طلا نقره و حتی ارزهای دیجیتال باشد. اما تریدها نسبت به سرمایهگذاران در زمینههای بیشتری فعالیت میکنند. تریدر معمولا اطلاعات و دانش کافی در بازار سهام، شاخص، ارزها و کالای دیگر دارند. به طور کلی، از آنجایی که کار تریدرها با نوسانات است، معمولا از بازارهای بیثباتتر استفاده میکنند.
تریدرهای برای معامله معمولاً از یک CFDs استفاده میکنند، اما سرمایهگذاران معمولاً داراییها را به طور کامل خریداری میکنند. CFDها ابزارهای مالی هستند که به تریدها اجازه میدهد از تغییرات قیمت یک دارایی بدون نیاز به داشتن آن سود ببرند. علاوه بر این، تریدرها میتوانند با استفاده از CFD و اهرم، مدیریت بهتری بر دارایی خود داشته باشند. برای مثال، با استفاده از لورج دو برابر، یک تریدر ممکن است دارایی به ارزش ۵۰۰۰ دلار را با سرمایه گذاری ۲۵۰۰ دلاری مدیریت کند. با استفاده از لورج شما میتوانید دارایی خود را چند برابر کنید. البته فراموش نکنید که در صورت نداشتن دانش کافی و استفاده از اهرم، ممکن است عکس این اتفاق بیفتد و از ارزش دارایی شما چند برابر کم شود.
تحقیق و تحلیل
یکی دیگر از تفاوتهای بین تریدر و سرمایهگذار، نحوه تحقیق و تحلیلهای آنها از بازار است. سرمایهگذاران معمولا بر روی تحلیلهای بنیادی تمرکز میکنند. در این نوع، یک سرمایهگذار تمام جوانب یک دارایی را مورد بررسی قرار میدهد. برای مثال، برای تعیین ارزش خرید سهام، سرمایهگذار رشد اخیر فروش و درآمد شرکت، ترازنامه آن، خطر رقبا و پیشینه اقتصادی را بررسی میکند.
در صورتی که تریدرها بیشتر به تحلیلهای تکنیکال میپردازند. در این نوع تحلیل تریدرها به مشاهده نمودارهای قیمت و تجزیه و تحلیل روندها، الگوها و نشانهها میپردازند تا پیشبینی کنند که قیمت ارز دیجیتال یا یک دارایی در آینده چگونه حرکت میکند. به بیان بهتر تحلیل تکنیکال، بر پایه تاریخچه حرکات یک دارایی است که برای پیشبینی تغییرات قیمت در آینده استفاده میشود.
سه استراتژی رایج تحلیل تکنیکال به شرح زیر است:
معاملات روند
این رویکرد به دنبال کسب درآمد از طریق تجزیه و تحلیل روند قیمت یک دارایی است. زمانی که یک معاملهگر آن را با معامله در همان جهت روند شناسایی کرد، ممکن است سود بردن از یک روند امکانپذیر باشد.
خط مقاومت و حمایت
در این استراتژی تریدرها با یافتن سطوح حمایت و مقاومت یک دارایی سود میکنند. سطحی در نمودار که سقوط قیمت دارایی به آن دشوار است، به عنوان حمایت شناخته میشود. سطح مقاومت نقطهای است که در آن قیمت یک دارایی به سختی افزایش مییابد. پس از یافتن این مکانها، معاملهگران میتوانند با وارد کردن معاملات اسپات که احتمال معکوس شدن قیمت دارایی وجود دارد، سود ببرند.
معاملات شکست مقاومت
تریدر با این استراتژی میتواند با پیدا کردن داراییهایی که از سطوح حمایت یا مقاومت ثابت عبور کردهاند سود کسب کند. شکستها ممکن است سیگنالهای قدرتمندی باشند، بهویژه زمانی که توسط سایر شاخصهای تحلیل تکنیکال تأیید شوند.
ریسک و مدیریت آن
هر نوع کسب درآمدی که به وسیله این دو روش باشد، قطعاً با شکست مقاومت کوتاه مدت خطراتی همراه است. از این رو، هم سرمایهگذار و هم تریدر باید اطلاعات کافی در مورد نحوه مدیریت سرمایه و ریسک داشته باشند. خطرات اصلی که سرمایهگذاران با آن مواجه هستند به شرح زیر است:
- ریسک بازار: به موقعیتی که یک بازار ارزش خود را از دست بدهد، ریسک بازار گفته میشود.
- ریسک خالص: ارزش یک دارایی خاص، مانند یک سهام یا یک ارز دیجیتال، کاهش یابد.
هر سرمایهگذار میتواند با استفاده از سهام مختلف در سبد خرید خود، جلو ضرر خود را بگیرد. این عمل توزیع پول بین انواع سرمایهگذاریها به منظور جلوگیری از وابستگی بیش از حد به یک دارایی یا اوراق بهادار است. چرا که پرتفویی که شامل طیف وسیعی از داراییها است، ریسک کمتری نسبت به پرتفویی دارای یک سهام یا دارایی دیجیتال دارد. خطرات اصلی که تریدرها با آن مواجه هستند به شرح زیر است:
- ریسک نوسان: ریسک نوسانات به خطرات ناشی از تغییرات کوتاه مدت قیمت اشاره دارد.
- ریسک اهرمی: ریسک استفاده از اهرم به عنوان ریسک اهرمی شکست مقاومت کوتاه مدت شناخته میشود. در حالی که اهرم ممکن است به شما کمک کند پول بیشتری کسب کنید، همچنین میتواند منجر به ضرر و زیان شما شود.
معامله گران میتوانند از استراتژیهای مدیریت ریسک زیر استفاده کنند:
- انتخاب اندازه مناسب برای نقش خود
- تنظیم توقف ضرر برای به حداقل رساندن تلفات
- اجتناب از استفاده بیش از حد از لوریج
تریدینگ یا سرمایه گذاری؟ کدام بهتر است؟
هر دو مزایا و معایب خود را دارند. هیچ استراتژی برتری از دیگری وجود ندارد. هر دو نشان دادهاند که استراتژیهای مؤثری برای بهرهمندی از بازارهای مالی جهانی هستند. انتخاب هر یک از این دو به هدف و معیار برمی گردد؛ برخی از این اهداف عبارتند از:
- اهداف مالی شما
- ریسکپذیری شما
- دانش شما از یک بازار خاص یا نوع دارایی
- میزان تلاشی که میخواهید برای تحقیق و پیگیری سرمایهگذاریهای خود صرف کنید.
- مقدار پولی که برای شروع دارید.
سوالات متداول
سرمایهگذار کیست؟
سرمایهگذار شخصی است که بر اساس تحلیلهای بنیادی، دارایی خود را در یکی از بازارهای مالی به مدت زمان طولانی نگه داری میکند.
تریدینگ یا معاملهگری چیست؟
یک استراتژی فعال و کوتاه مدت است؛ در این استراتژی تریدرها داراییها را درمدت زمان کوتاهی نگه میدارند و از طریق نوسانات بازار سود مورد نظر خود را کسب میکنند.
کسب سود از طریق سرمایهگذاری بهتر است یا تریدینگ؟
هر دو استراتژی معایب و مزایای خود را دارند و نمیتوان گفت کدام بهتر است. در نتیجه باید بر اساس اهداف مالی، ریرسکپذیری، اطلاعات و دانش و در نهایت سرمایه اولیه یکی از این موارد را انتخاب کنید.
نکته: توجه داشته باشید این مقاله صرفا با هدف راهنمایی و آشنایی نوشته شده و آکادمی ارز دیجیتال ارزتودی مسئولیتی در مقابل تصمیمات افراد یا عواقب مالی آن ندارد.
منظور از مقاومت و حمایت در بورس چیست؟
بیشتر معامله گران در این سطوح از ارزش اساسی دارایی اطمینان دارند ، بنابراین حجم معاملات به طور کلی بیش از حد معمول افزایش می یابد ، ادامه کار برای پایین آوردن یا بالا بردن قیمت برای معامله گران دشوارتر است.
اعداد صحیح قیمتی در یک سهم چگونه نقش حمایتی یا مقاومتی ایفا می کنند؟
بیشتر هدف های قیمتی یا سفارشات متوقف شده توسط سرمایه گذاران خرده فروشی یا بانک های سرمایه گذاری بزرگ در سطح قیمت با یک عدد گرد شده قرار می گیرند تا قیمت هایی مثل ۵۰.۰۶ دلار. از آنجایی که بسیاری از سفارشات در همان سطح قرار می گیرند ، این اعداد صحیح به عنوان موانع قیمتی قوی عمل می کنند. اگر تمام مشتریان یک بانک سرمایه گذاری سفارشات فروش را با هدف پیشنهادی مثلاً ۵۵ دلار انجام دهند، جذب زیاد این خرید ها به تعداد زیادی خریدار نیاز دارد و بنابراین ، یک سطح مقاومت ایجاد می شود.
معامله گران چگونه از میانگین متحرک ها کمک میگیرند ؟
معامله گران می توانند از میانگین های متحرک به طرق مختلف استفاده کنند، مانند پیش بینی حرکت صعودی در هنگام عبور خطوط قیمت از یک میانگین متحرک اصلی یا برای خروج از معاملات در صورت افت قیمت به زیر میانگین متحرک.
اهمیت حجم بالا در معاملات چیست وچگونه به ما معامله گر یاری می رسانند؟
هرچه خرید و فروش بیشتری در سطح قیمتی خاص شکست مقاومت کوتاه مدت اتفاق افتاده باشد، حمایت یا مقاومت آن قوی تر خواهد بود. دلیل این امر آن است که تریدر ها و سرمایه گذاران این سطح قیمت را می شناسند. وقتی فعالیت های شدید در حجم بالای معاملات اتفاق بیفتد و قیمت کاهش یابد، احتمالاً در صورت بازگشت قیمت به آن سطح فروش بیشتر خواهد شد. زیرا مردم خیالشان راحت تر است که معامله خود را در نقطه شکست قیمت انجام دهند تا حد ضرر.
مفاهیم حمایت و مقاومت در معاملات بدون شک دو مورد از مهمترین ویژگی های تحلیل تکنیکال هستند. در تجزیه و تحلیل الگو های نمودار ، این اصطلاحات توسط معامله گران برای اشاره به سطح قیمت در نمودار هایی استفاده می شود که تمایل دارند به عنوان مانع عمل کنند و تلاش می کنند جلوی جهت حرکت قیمت یک سهام را بگیرند.
در این مقاله به بررسی مفهوم سطوح مقاومت و حمایت در بورس پرداخته و با اصول اولیه آن ها آشنا می شویم . پس تا پایان ابن مقاله با من همراه باشید.
چکیده نکات مهم
- تحلیلگران تکنیکال از سطح حمایت و مقاومت برای شناسایی نقاطی در نمودار استفاده می کنند که در آن احتمال توقف یا تغییر روند فعلی وجود دارد.
- حمایت در جایی اتفاق می افتد که انتظار می رود روند نزولی به دلیل افزایش تقاضا متوقف شود.
- مقاومت در جایی رخ می دهد که انتظار می رود روند صعودی به دلیل افزایش عرضه به طور موقت متوقف شود.
- روانشناسی بازار نقش اصلی را بازی می کند؛ زیرا معامله گران و سرمایه گذاران تاریخچه قیمت را به یاد می آورند و نسبت به تغییر شرایط واکنش نشان می دهند تا حرکت آینده بازار را پیش بینی کنند.
- مناطق حمایت و مقاومت را می توان در نمودار ها با استفاده از خط روند و میانگین متحرک شناسایی کرد.
بررسی الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال به همراه تصویر و به صورت مجزا
تعریف حمایت و مقاومت
حمایت یک سطح قیمتی است که انتظار می رود به دلیل افزایش تقاضا یا تعداد خریداران، روند نزولی قیمت سهام متوقف شود. با کاهش قیمت دارایی ها یا اوراق بهادار ، تقاضا برای سهام افزایش می یابد ، بنابراین یک خط حمایتی ایجاد می شود. در حالی که ، مناطق مقاومت به دلیل علاقه فروشندگان به فروختن سهم ها هنگام افزایش قیمت بوجود می آیند.
هنگامی که یک منطقه یا سطحی از حمایت یا مقاومت شناسایی شد ، این سطح قیمت می تواند به عنوان نقاط ورود یا خروج مهمی باشد؛ زیرا با رسیدن قیمت به یک نقطه حمایت یا مقاومت ، یکی از این دو حالت پیش می آید: قیمت از سطح حمایت یا مقاومت پولبک می زند، یا سطح شکست مقاومت کوتاه مدت را شکسته و تا زمانی که به سطح حمایت یا مقاومت بعدی برسد به مسیر خود ادامه می دهد.
زمان بندی برخی معاملات بر اساس این باور است که مناطق حمایت و مقاومت شکسته نخواهند شد. اگر قیمت در مسیر اشتباهی حرکت کند ، می توان پوزیشن را با ضرر ناچیزی بست. و اگر قیمت در مسیر درست حرکت کند ، ممکن است تحرک قیمتی خوبی در انتظار سهام باشد.
اصول اولیه
بیایید مفهوم سطح حمایت و مقاومت را با یک نمونه بررسی کنیم. به عنوان مثال ، فرض کنید که جیمی در ماه های مارس و نوامبر در بورس سهام داشت و انتظار داشت ارزش سهام افزایش یابد.
جیمی متوجه شده است که قیمت در طول چندین ماه چندین بار بالاتر از ۳۹ دلار نمی رود ، حتی اگر خیلی نزدیک به بالاتر از آن باشد. در این حالت ، معامله گران سطح قیمت نزدیک به ۳۹ دلار را سطح مقاومت می دانند. همانطور که از نمودار زیر مشاهده می کنید ، سطح مقاومت نیز به عنوان یک سقف در نظر گرفته می شود.
سطح حمایت در خلاف جهت مقاومت قرار دارد. حمایت به قیمت های نمودار اشاره دارد که تمایل دارند با جلوگیری از پایین آمدن قیمت سهام ، مثل یک کف عمل کنند. همانطور که در نمودار زیر می بینید ، شناسایی سطح حمایت می تواند همزمان با یک فرصت خرید باشد؛ زیرا این سطح به طور کلی منطقه ای است که فعالان بازار ارزش آن را می بینند و شروع به افزایش دوباره قیمت ها می کنند.
خطوط روند
مثال های بالا نشان می دهد که یک سطح ثابت مانع از بالا یا پایین رفتن قیمت دارایی می شود. این مانع ایستا یکی از محبوب ترین اشکال حمایت یا مقاومت است ، اما قیمت دارایی های مالی به طور کلی به سمت بالا یا پایین روند. پس عجیب نیست که با گذشت زمان شاهد تغییر این موانع قیمتی باشیم. به همین دلیل است که هنگام یادگیری حمایت و مقاومت ، مفاهیم و خطوط روند مهم هستند.
هنگامی که بازار روند صعودی را طی می کند ، با کاهش سرعت پرایس اکشن ، سطح مقاومت شکل می گیرد . این امر در نتیجه عدم سودآوری یک سهام یا عدم اطمینان کوتاه مدت اتفاق می افتد. پرایس اکشن حاصل تحت تأثیر افت اندک در قیمت سهام قرار می گیرد و یک سقف کوتاه مدت ایجاد می کند.
از سوی دیگر ، هنگامی که بازار روند نزولی را طی می کند ، معامله گران شاهد یک سری قله های نزولی هستند و سعی می کنند این قله ها را با خط روند به هم متصل کنند.
حمایت یا مقاومت سطح مشخص شده شکست مقاومت کوتاه مدت ، چه با خط روند یا از طریق روش دیگری کشف شود ، به هر میزانی که قیمت در طول تاریخ قادر به رد شدن از آن نبوده، قوی تر تلقی می شود. بسیاری از معامله گران تکنیکال از سطح حمایت و مقاومت شناسایی شده خود برای انتخاب نقاط ورود یا خروج استراتژیک استفاده می کنند. زیرا این مناطق اغلب قیمت هایی را نشان می دهند که بیشترین تأثیر را در جهت دارایی دارند. بیشتر معامله گران در این سطوح از ارزش اساسی دارایی اطمینان دارند ، بنابراین حجم معاملات به طور کلی بیش از حد معمول افزایش می یابد ، ادامه کار برای پایین آوردن یا بالا بردن قیمت برای معامله گران دشوارتر است.
نکته : بر خلاف فعالان اقتصادی منطق گرا که از مدل های مالی استفاده می کنند ، معامله گران و سرمایه گذاران واقعی انسان هایی احساساتی هستند که مرتکب اشتباه می شوند. در حقیقت اگر همه مردم منطقی عمل می کردند ، سطح حمایت و مقاومت در عمل بی فایده بود!
اعداد گرد شده ( اعداد صحیح)
یکی دیگر از ویژگی های مشترک حمایت و مقاومت این است که قیمت یک دارایی ممکن است برای عبور از یک عدد صحیح مانند ۵۰ یا ۱۰۰ دلار برای هر سهم مشکل داشته باشد. بیشتر معامله گران بی تجربه وقتی که قیمت به تعداد کل آن ها برسد تمایل به خرید یا فروش دارایی ها دارند؛ زیرا به احتمال زیاد احساس می کنند سهام در چنین سطوحی نسبتاً ارزش گذاری شده است.
بیشتر هدف های قیمتی یا سفارشات متوقف شده توسط سرمایه گذاران خرده فروشی یا بانک های سرمایه گذاری بزرگ در سطح قیمت با یک عدد گرد شده قرار می گیرند تا قیمت هایی مثل ۵۰.۰۶ دلار. از آنجایی که بسیاری از سفارشات در همان سطح قرار می گیرند ، این اعداد صحیح به عنوان موانع قیمتی قوی عمل می کنند. اگر تمام مشتریان یک بانک سرمایه گذاری سفارشات فروش را با هدف پیشنهادی مثلاً ۵۵ دلار انجام دهند ، جذب زیاد این خرید ها به تعداد زیادی خریدار نیاز دارد و بنابراین ، یک سطح مقاومت ایجاد می شود.
میانگین متحرک
بیشتر معامله گران از قدرت اندیکاتور های مختلف تکنیکال مثل میانگین متحرک برای پیش بینی حرکت کوتاه مدت در آینده استفاده می کنند ، اما این معامله گران هرگز به توانایی این ابزار برای شناسایی سطح حمایت و مقاومت کاملاً پی نمی برند. همانطور که در نمودار زیر مشاهده می کنید ، میانگین متحرک خطی است که دائماً در حال تغییر بوده و داده های قیمت گذشته را هموار می کند و در عین حال به معامله گر اجازه می دهد نقاط حمایت و مقاومت را شناسایی کند. توجه داشته باشید که چگونه قیمت دارایی در روند صعودی نقطه حمایتی را در میانگین متحرک پیدا می کند و هنگامی که روند نزولی است چگونه به عنوان یک نقطه مقاومتی عمل می کند. در این میان اندیکاتور مووینگ اوریج یا میانگین متحرک را میتوان پایهایترین اندیکاتورها بهحساب آورد.
معامله گران می توانند از میانگین های متحرک به طرق مختلف استفاده کنند ، مانند پیش بینی حرکت صعودی در هنگام عبور خطوط قیمت از یک میانگین متحرک اصلی یا برای خروج از معاملات در صورت افت قیمت به زیر میانگین متحرک.
سایر اندیکاتور ها
در تجزیه و تحلیل تکنیکال ، شاخص های زیادی برای شناسایی موانع پرایس اکشن های آینده ساخته شده است. این شاخص ها در ابتدا پیچیده به نظر می رسند و استفاده موثر از آن ها اغلب به تمرین و تجربه نیاز دارد.
“نسبت طلایی” مورد استفاده در توالی فیبوناچی ، و همچنین به طور مکرر در طبیعت و ساختار اجتماعی قابل مشاهده است.
به عنوان مثال ، ابزار فیبوناچی اصلاحی مورد علاقه بسیاری از معامله گران کوتاه مدت است؛ زیرا به وضوح سطوح حمایت و مقاومت را مشخص می کند. استدلال در مورد نحوه محاسبه این اندیکاتور برای سطوح مختلف حمایت و مقاومت از حوصله این مقاله خارج است ، اما در شکل بالا توجه کنید که چگونه سطوح مشخص شده (خطوط نقطه ای) موانع کوتاه مدتی برای قیمت هستند.
بررسی اهمیت مناطق
به یاد دارید که چگونه از اصطلاحات “کف” برای حمایت و “سقف” برای مقاومت استفاده کردیم؟ یک خانه را در نظر بگیرید که سهام به عنوان یک توپ شکست مقاومت کوتاه مدت لاستیکی که بین سقف و کف اتاق در آن در حال پرش است. این سقف در واقع همان نقطه مقاومت و کف اتاق به عنوان نقطه حمایت در نظر گرفته می شود.
گاهی اوقات هنگامی که قیمت سعی در افزایش قیمت داشته باشد سطح حمایتی قبلی به سطح مقاومت تبدیل می شود و برعکس ، با کاهش موقت قیمت ، سطح مقاومت به یک سطح حمایت تبدیل می شود.
نمودار های قیمت به معامله گران و سرمایه گذاران اجازه می دهد تا مناطق حمایت و مقاومت را به صورت بصری شناسایی کنند ، و آن ها سرنخی در مورد اهمیت این سطح قیمت ها ارائه می دهند. به طور خاص ، آن ها به موارد زیر دقت می کنند:
تعداد برخورد ها
هر چند بار که قیمت یک ناحیه حمایت یا مقاومت را لمس می کند ، این سطوح به طرز قابل توجهی بیشتر می شوند. هنگامی که قیمت ها از سطح حمایت یا مقاومت مقاومت می کنند ، خریداران و فروشندگان بیشتری متوجه این سطوح می شوند و تصمیمات معاملات خود را بر اساس این سطوح قرار می دهند.
پیش بینی حرکت قیمت
مناطق حمایتی و مقاومتی قبل از آن که با پیشرفت های صعودی یا افت روبرو شوند احتمالاً بیشتر قابل توجه خواهند بود. به عنوان مثال ، یک روند صعودی با پیشروی سریع و شیب تند با رقابت و اشتیاق بیشتری روبرو خواهد شد و ممکن است با برخورد به سطوح مقاومت آرام گرفته و از شیب آن کاسته شود. این مثال خوبی از نحوه روانشناسی بازار است که اندیکاتور های تکنیکال را هدایت می کند .
حجم معاملات در برخی از قیمت ها
هرچه خرید و فروش بیشتری در سطح قیمتی خاص اتفاق افتاده باشد ، حمایت یا مقاومت آن قوی تر خواهد بود. دلیل این امر آن است که تریدر ها و سرمایه گذاران این سطح قیمت را می شناسند. وقتی فعالیت های شدید در حجم بالای معاملات اتفاق بیفتد و قیمت کاهش یابد ، احتمالاً در صورت بازگشت قیمت به آن سطح فروش بیشتر خواهد شد. زیرا مردم خیالشان راحت تر است که معامله خود را در نقطه شکست قیمت انجام دهند تا حد ضرر.
اگر سطح به طور منظم در مدت زمان طولانی آزمایش شده باشد ، مناطق حمایت و مقاومت قابل توجه تر می شوند.
سخن نهایی
سطوح حمایت و مقاومت یکی از مفاهیم کلیدی مورد استفاده تحلیل گران تکنیکال است و اساس طیف گسترده ای از ابزار های تجزیه و تحلیل تکنیکال را تشکیل می دهد. اصول حمایت و مقاومت شامل یک سطح حمایت می باشد که می توان آن را کف قیمت تحت معاملات و سطح مقاومت را سقف آن دانست. قیمت ها کاهش می یابند و سطح حمایت را لمس می کنند که یا آن را حفظ کرده و قیمت به بالا برگردانده می شود ، یا سطح حمایت از بین رفته و قیمت کاهش می یابد و احتمالاً این کاهش در قسمت پایین تا سطح حمایت بعدی ادامه می یابد.
تعیین سطح حمایت در آینده می تواند بازده استراتژی کوتاه مدت سرمایه گذاری را به شدت بهبود بخشد؛ زیرا به معامله گران تصویری دقیق از اینکه چه سطح قیمتی باید قیمت یک اوراق بهادار را افزایش دهد ، می دهد. در عین حال، پیش بینی سطح مقاومت می تواند سودمند باشد؛ زیرا این یک سطح قیمت است که نشان دهنده منطقه ای است که سرمایه گذاران تمایل زیادی به فروش اوراق بهادار دارند. همانطور که در بالا ذکر شد ، هنگام شناسایی سطوح حمایت و مقاومت ، چندین روش مختلف برای انتخاب وجود دارد ، اما بدون در نظر گرفتن روش ، از حرکت قیمت دارایی اساسی در یک جهت خاص جلوگیری می کند.
در حالی که ردیابی سطح حمایت و مقاومت در نمودار نسبتاً آسان است ، برخی از سرمایه گذاران آن ها را به طور کامل رد می کنند؛ زیرا این سطوح براساس حرکت قیمت گذشته است و هیچ اطلاعات واقعی در مورد آنچه در آینده رخ خواهد داد ارائه نمی دهند.
تفاوت ترید و سرمایه گذاری در ارز دیجیتال چیست؟
اصطلاح «سرمایهگذاری» و «تریدینگ» با اینکه تفاوتهای کلیدی زیادی باهم دارند، معمولا به اشتباه و به جای یکدیگر به کار برده میشوند. هدف از سرمایهگذاری، جمع کردن سود در میان مدت و بلند مدت است؛ در صورتی که منظور از تریدینگ، کسب درآمد سریع در کوتاه مدت است. در این مقاله از ارز تودی قرار است به بررسی اصول سرمایهگذاری و تریدینگ و همچنین اصلیترین شباهتها و تفاوتهای این دو اصطلاح ارز دیجیتال بپردازیم.
سرمایه گذاری چیست؟
سرمایهگذاری (Investing)، به زبات ساده یعنی استراتژی خرید و نگه داشتن داراییها در مدت زمان طولانی و یکی از روش های کسب درآمد از ارزهای دیجیتال محسوب میشود. ممکن است یک سرمایهگذار دارایی خود را به مدت ۱۰ سال هم نگه دارد. هدف از سرمایهگذاری افزایش قیمت داراییها با گذشت زمان است که بعد از مدت طولانی سود زیادی را برای سرمایهگذار به ارمغان میآورد. البته مدت زمانی که یک فرد پولی را سرمایه گذاری میکند، به اهداف مالی او بستگی دارد. برای مثال، فردی که برای بازنشستگی پس انداز میکند، ممکن است افق زمانی ۲۰ سال یا بیشتر برای این کار داشته باشد. از طرف دیگر، شخصی که برای پیش پرداخت خانه پسانداز میکند، ممکن است افق زمانی ۵ سالهای داشته باشد.
در سرمایهگذاری یک اصل اساسی و مهم وجود دارد که میگوید:
«هرچه بازده احتمالی یک سرمایهگذاری بیشتر باشد، ریسک آن سرمایه گذاری نیز بیشتر است.».
این قانون به نام قانون «مبادله ریسک و بازده» شناخته میشود؛ ریسک یعنی «بازدهی واقعی» برای سرمایهگذار از «بازدهی پیشبینی شده» آن متفاوت خواهد بود. افق زمانی طولانی به سرمایهگذار، فرصتهای بیشتری برای سرمایهگذاریهای بهتر با ریسک بیشتر ارائه میدهد. دلیل آن هم این است که آنها فرصت بهتری برای آرام شدن شرایط نابسامان بازار خواهند داشت.
اگر یک سرمایهگذار افق زمانی کوتاهتری دارد، باید در انتخابهای خود محتاط باشد، چرا که ممکن است به اهداف مالی خود نرسد. این واقعیت که بازارهای مالی در کوتاه مدت افزایش و کاهش مییابد، توسط اکثر سرمایهگذاران پذیرفته شده است. در نتیجه، آنها مکررا زمانهای عملکرد ضعیف را پشت سر میگذارند به این امید که ارزش داراییها در نهایت افزایش یابد و هرگونه ضرر کوتاهمدت جبران شود.
آشنایی با شیوههای سرمایه گذاری
بهطور کلی، دو شیوه کلی برای انجام سرمایهگذاری در بازارهای مالی از جمله بازار ارزهای دیجیتال وجود دارد:
۱. سرمایهگذاری فعال
سرمایهگذاران از استراتژی سرمایهگذاری فعال (Active Investing) برای خرید و فروش فعال داراییهای موجود در سبر خرید خود با هدف شکست دادن شاخص معیار در طول زمان استفاده میکنند. به عنوان مثال، یک سرمایهگذار فعال در بازار سهام، ۳۰ عدد سهام بهخصوص را خریداری میکند تا بازدهی شاخص S&P ۵۰۰ (شاخص بازار سهام که از ۵۰۰ شرکت بزرگ آمریکایی تشکیل شده است) افزایش یابد.
۲. سرمایهگذاری غیرفعال
هدف از سرمایه گذاری غیرفعال (Passive Investing) پیروی از عملکرد یک بازار یا شاخص معیار در طول زمان است. سرمایهگذاران در این استراتژی داراییهای خاصی را برای پرتفوی خود انتخاب نمیکنند؛ در عوض، آنها پول خود را در صندوقهای مشخصی مانند صندوقهای قابل معامله (ETF) یا صندوق سرمایهگذاری شاخصی که سعی میکنند عملکرد بازار را دنبال کنند، قرار میدهند.
تریدینگ چیست؟
تریدینگ (Trading)، برخلاف سرمایهگذاری یک استراتژی فعال و کوتاه مدت است. تریدرها معمولا داراییهای خود را درمدت زمان کوتاهی نگه میدارند و از طریق نوسانات بازار سود مورد نظر خود را کسب میکنند. این افراد معمولا از افزایش و کاهش ارزش داراییها سود میبرند در حالی که سرمایهگذاران تنها از افزایش ارزش دارایی سود میبرند. از سوی دیگر معاملهگران بهجای تمرکز بر احتمالات رشد بلندمدت دارایی مانند سرمایهگذاران، بر روی مسیر بعدی که انتظار میرود قیمت دارایی پیش برود تمرکز میکنند و سعی میکنند از آن حرکت قیمت سود ببرند.
سرمایهگذاران معمولا منتظر میمانند تا روند ضعیف یک بازار بهبود یابد و به رشد خود ادامه دهد، اما تریدرها از ویژگی «حد ضرر» یا Stop Loss برای خارج شدن از یک معامله زیانآور استفاده میکنند. این کار به حفظ سرمایه کمک خواهد کرد. برخلاف سرمایهگذار که ممکن است سهام یا صندوقی را بخرد و آن را فراموش کند، یک تریدر باید به طور مداوم تغییرات بازار را دنبال و سرمایه خود را حفظ کند.
شیوههای تریدینگ
تریدرهای از سبکهای معاملاتی مختلفی استفاده میکنند، برخی از این سبکها در ادامه آورده شده است:
۱. اسکالپینگ
اسکالپینگ (Scalping) به سیستم معاملاتی گفته میشود که تریدر برای کسب سودهای متوالی هر چند ناچیز از آن استفاده میکند. یعنی نگه داشتن یک موقعیت معاملاتی در مدت زمان کوتاه، چند دقیقه یا حتی کمتر.
۲. معاملات روزانه
معاملات روزانه (Day trading) نوعی معامله است که در آن موقعیتهای معاملاتی را در یک روز باز و بسته میکنید؛ بستن معامله قبل از پایان بازار، احتمال رسیدن اخبار بد یک شبه را کاهش میدهد.
۳. معامات پوزیشن
هدف از معاملات پوزیشن (Position trading) سود بردن از تغییرات قیمتی که غالب هستند، است. زمانی که قیمت یک دارایی در یک جهت و در یک دوره زمانی طولانی حرکت کند، به آن روند میگویند.
۳. معاملات سوئینگ
به جای تعیین شروع و پایان روند قیمت، هدف معاملات نوسانی یا سوئینگ (Swing trading) تمرکز بر تغییرات بیشتر قیمت است. موقعیتها ممکن است برای روزها تا هفتهها با این روش حفظ شوند.
سوشیال تریدینگ چیست؟
سوشیال تریدینگ (Social Trading) نوع جدیدی از ترید کردن است که به کاربران امکان میدهد از تاکتیکهای معاملاتی تریدرهای باتجربهتر برای سرمایه گذاری خود استفاده کنید. برخی از پلتفرمها از این ویژگی پشتیبانی میکنند؛ در این پلتفرمها تریدرهای مختلف در سراسر جهان با یکدیگر ارتباط میگیرند و در مورد تحلیلها بحث میکنند. ویژگی کپی کردن (Copy Trade) روش معاملاتی سایر تریدرها یکی از برجستهترین ویژگیهای سوشیال تریدینگ است.
مزایای سوشیال تریدینگ
- به افرادی که اطلاعاتی کمی در مورد بازار مالی دارند کمک میکند تا دنبال کردن افراد با تجربه سود کنند. آنها میتوانند با این افراد ارتباط بگیرند و از آنها برای رشد و یادگیری استراتژی معاملاتی خود کمک بخواهند.
- کار با یکدیگر و به اشتراکگذاری ایدهها به تریدرها اجازه میدهد تا عملکرد خود را به طور بالقوه افزایش دهند.
- در زمان بسیاری از تریدهای دیگر صرفهجویی میشود، چرا که آنها همه چیز را به اشتراک میگذارند.
- میتوان از آن در طیف گستردهای از کلاسهای دارایی مختلف از جمله سهام، ETF، ارزها، کالاها و ارزهای دیجیتال استفاده کرد.
تفاوتهای تریدینگ و سرمایه گذاری
جدا از تفاوتهایی که بالاتر اشاره کردیم، تریدینگ و سرمایهگذاری چند تفاوت اصلی دیگری نیز باهم دارند:
بازارهای مالی
بازار سهام (Stock) محبوبترین نوع دارایی در بین سرمایهگذاران است. این نوع بازارها نشان دهنده سرمایهگذاری یک شخص در یک شرکت است؛ معمولا گزینهی مناسبی برای سرمایهگذاری بلند مدت محسوب میشود. از لحاظ تاریخی، سهام در بلندمدت بازدهی بسیار خوبی را به سرمایهگذاران ارائه کرده است. برای مثال، شاخص S&P ۵۰۰ از زمان ایجاد آن در سال ۱۹۲۶، هر سال به طور متوسط حدود ۱۰ درصد افزایش یافته است. این نسبت به سایر سرمایهگذاریها مانند اوراق قرضه و پس انداز نقدی بازدهی بیشتری را نشان میدهد.
سرمایهگذاران میتوانند سهام فردی (مانند اپل، آمازون و مایکروسافت) را خودشان انتخاب کنند. برخی دیگر نیز از صندوقهای سرمایه گذاری مشترک و صندوقهای قابل معامله در بورس (ETF) برای سرمایهگذاری در بازار سهام استفاده میکنند. سرمایهگذاران سایر داراییها را جهت افزایش بازدهی به پرتفوی خود اضافه میکنند. برای مثال، یک سرمایهگذار میتواند علاوه صندوقها مالک کالاهایی مانند طلا نقره و حتی ارزهای دیجیتال باشد. اما تریدها نسبت به سرمایهگذاران در زمینههای بیشتری فعالیت میکنند. تریدر معمولا اطلاعات و دانش کافی در بازار سهام، شاخص، ارزها و کالای دیگر دارند. به طور کلی، از آنجایی که کار تریدرها با نوسانات است، معمولا از بازارهای بیثباتتر استفاده میکنند.
تریدرهای برای معامله معمولاً از یک CFDs استفاده میکنند، اما سرمایهگذاران معمولاً داراییها را به طور کامل خریداری میکنند. CFDها ابزارهای مالی هستند که به تریدها اجازه میدهد از تغییرات قیمت یک دارایی بدون نیاز به داشتن آن سود ببرند. علاوه بر این، تریدرها میتوانند با استفاده از CFD و اهرم، مدیریت بهتری بر دارایی خود داشته باشند. برای مثال، با استفاده از لورج دو برابر، یک تریدر ممکن است دارایی به ارزش ۵۰۰۰ دلار را با سرمایه گذاری ۲۵۰۰ دلاری مدیریت کند. با استفاده از لورج شما میتوانید دارایی خود را چند برابر کنید. البته فراموش نکنید که در صورت نداشتن دانش کافی و استفاده از اهرم، ممکن است عکس این اتفاق بیفتد و از ارزش دارایی شما چند برابر کم شود.
تحقیق و تحلیل
یکی دیگر از تفاوتهای بین تریدر و سرمایهگذار، نحوه تحقیق و تحلیلهای آنها از بازار است. سرمایهگذاران معمولا بر روی تحلیلهای بنیادی تمرکز میکنند. در این نوع، یک سرمایهگذار تمام جوانب یک دارایی را مورد بررسی قرار میدهد. برای مثال، برای تعیین ارزش خرید سهام، سرمایهگذار رشد اخیر فروش و درآمد شرکت، ترازنامه آن، خطر رقبا و پیشینه اقتصادی را بررسی میکند.
در صورتی که تریدرها بیشتر به تحلیلهای تکنیکال میپردازند. در این نوع تحلیل تریدرها به مشاهده نمودارهای قیمت و تجزیه و تحلیل روندها، الگوها و نشانهها میپردازند تا پیشبینی کنند که قیمت ارز دیجیتال یا یک دارایی در آینده چگونه حرکت میکند. به بیان بهتر تحلیل تکنیکال، بر پایه تاریخچه حرکات یک دارایی است که برای پیشبینی تغییرات قیمت در آینده استفاده میشود.
سه استراتژی رایج تحلیل تکنیکال به شرح زیر است:
معاملات روند
این رویکرد به دنبال کسب درآمد از طریق تجزیه و تحلیل روند قیمت یک دارایی است. زمانی که یک معاملهگر آن را با معامله در همان جهت روند شناسایی کرد، ممکن است سود بردن از یک روند امکانپذیر باشد.
خط مقاومت و حمایت
در این استراتژی تریدرها با یافتن سطوح حمایت و مقاومت یک دارایی سود میکنند. سطحی در نمودار که سقوط قیمت دارایی به آن دشوار است، به عنوان حمایت شناخته میشود. سطح مقاومت نقطهای است که در آن قیمت یک دارایی به سختی افزایش مییابد. پس از یافتن این مکانها، معاملهگران میتوانند با وارد کردن معاملات اسپات که احتمال معکوس شدن قیمت دارایی وجود دارد، سود ببرند.
معاملات شکست مقاومت
تریدر با این استراتژی میتواند با پیدا کردن داراییهایی که از سطوح حمایت یا مقاومت ثابت عبور کردهاند سود کسب کند. شکستها ممکن است سیگنالهای قدرتمندی باشند، بهویژه زمانی که توسط سایر شاخصهای تحلیل تکنیکال تأیید شوند.
ریسک و مدیریت آن
هر نوع کسب درآمدی که به وسیله این دو روش باشد، قطعاً با خطراتی همراه است. از این رو، هم سرمایهگذار و هم تریدر باید اطلاعات کافی در مورد نحوه مدیریت سرمایه و ریسک داشته باشند. خطرات اصلی که سرمایهگذاران با آن مواجه هستند به شرح زیر است:
- ریسک بازار: به موقعیتی که یک بازار ارزش خود را از دست بدهد، ریسک بازار گفته میشود.
- ریسک خالص: ارزش یک دارایی خاص، مانند یک سهام یا یک ارز دیجیتال، کاهش یابد.
هر سرمایهگذار میتواند با استفاده از سهام مختلف در سبد خرید خود، جلو ضرر خود را بگیرد. این عمل توزیع پول بین انواع سرمایهگذاریها به منظور جلوگیری از وابستگی بیش از حد به یک دارایی یا اوراق بهادار است. چرا که پرتفویی که شامل طیف وسیعی از داراییها است، ریسک کمتری نسبت به پرتفویی دارای یک سهام یا دارایی دیجیتال دارد. خطرات اصلی که تریدرها با آن مواجه هستند به شرح زیر است:
- ریسک نوسان: ریسک نوسانات به خطرات ناشی از تغییرات کوتاه مدت قیمت اشاره دارد.
- ریسک اهرمی: ریسک استفاده از اهرم به عنوان ریسک اهرمی شناخته میشود. در حالی که اهرم ممکن است به شما کمک کند پول بیشتری کسب کنید، همچنین میتواند منجر به ضرر و زیان شما شود.
معامله گران میتوانند از استراتژیهای مدیریت ریسک زیر استفاده شکست مقاومت کوتاه مدت کنند:
- انتخاب اندازه مناسب برای نقش خود
- تنظیم توقف ضرر برای به حداقل رساندن تلفات
- اجتناب از استفاده بیش از حد از لوریج
تریدینگ یا سرمایه گذاری؟ کدام بهتر است؟
هر دو مزایا و معایب خود را دارند. هیچ استراتژی برتری از دیگری وجود ندارد. هر دو نشان دادهاند که استراتژیهای مؤثری برای بهرهمندی از بازارهای مالی جهانی هستند. انتخاب هر یک از این دو به هدف و معیار برمی گردد؛ برخی از این اهداف عبارتند از:
- اهداف مالی شما
- ریسکپذیری شما
- دانش شما از یک بازار خاص یا نوع دارایی
- میزان تلاشی که میخواهید برای تحقیق و پیگیری سرمایهگذاریهای خود صرف کنید.
- مقدار پولی که برای شروع دارید.
سوالات متداول
سرمایهگذار کیست؟
سرمایهگذار شخصی است که بر اساس تحلیلهای بنیادی، دارایی خود را در یکی از بازارهای مالی به مدت زمان طولانی نگه داری میکند.
تریدینگ یا معاملهگری چیست؟
یک استراتژی فعال و کوتاه مدت است؛ در این استراتژی تریدرها داراییها را درمدت زمان کوتاهی نگه میدارند و از طریق نوسانات بازار سود مورد نظر خود را کسب میکنند.
کسب سود از طریق سرمایهگذاری بهتر است یا تریدینگ؟
هر دو استراتژی معایب و مزایای خود را دارند و نمیتوان گفت کدام بهتر است. در نتیجه باید بر اساس اهداف مالی، ریرسکپذیری، اطلاعات و دانش و در نهایت سرمایه اولیه یکی از این موارد را انتخاب کنید.
نکته: توجه داشته باشید این مقاله صرفا با هدف راهنمایی و آشنایی نوشته شده و آکادمی ارز دیجیتال ارزتودی مسئولیتی در مقابل تصمیمات افراد یا عواقب مالی آن ندارد.
حرکت آهسته بیت کوین در مسیر شکست مقاومت ۴۷ هزار دلاری
بیت کوین امروز چهارشنبه ۲۰ مرداد (۱۱ آگوست) مسیر رشد خود را ادامه داده و در حال شکست مقاومتهای پیشین خود است. اولین رمزارز بازار در ۲۴ ساعت گذشته ۰/۴۵٪ رشد داشته و به آهستگی در حال صعود به سمت ۵۰ هزار دلاری شدن است. اگرچه سرعت رشد بیت کوین به نظر آهسته است، اما تحلیلگران پیشبینی کردهاند این افزایش قیمت ریسک کمتری برای اصلاح قیمت را با خود به همراه دارد.
نخستین رمزارز بازار امروز وارد کانال ۴۶ هزار دلاری شده و مقاومتهای آن بین ۴۶,۸۰۰ دلار و ۴۷,۸۰۰ دلار قرار دارد. نمودارهای بیت کوین از ضعفهایی در کوتاه مدت خبر میدهند. با این همه، همچنان تحلیلگران احتمال رشد این رمزارز و رسیدن آن به بالاترین قیمت خود در تمام زمانها را در یک مدت زمان کم، جدی میدانند.
از ۲۰ روز پیش تاکنون رشد بیتکوین آغاز شده و این دارایی دیجیتال از ۲۹,۲۷۸ دلار به ۴۶,۱۵۲ دلار رسیده است. روز سهشنبه ۱۹ مرداد (۱۰ آگوست)قیمت بیتکوین به ۴۶۷۰۰ دلار رسید و پس از اصلاح قیمت بار دیگر در شکست مقاومت کوتاه مدت کانال ۴۵ هزار دلاری معامله شد.
رویکردی که در شکست مقاومتهای اولین رمزارز بازار وجود دارد، احتمال ثبات قیمت و استحکام موقعیتهای فعلی برای صعود بزرگ را قویتر میکند.
در حال حاضر بازار بیت کوین طبق شاخصهای تکنیکال گاوی است. امروز نوسانساز تصادفی و میانگین متحرک واگرا همگرا ( MACD) ، بازار گاوی بیت کوین را نشان می دهند. با اینکه بازار بیتکوین صعودی است، اما شاخص مقاومت نسبی (RSI) واگرایی به سمت بازار خرسی را نشان میدهد.
ضعفهای کوتاه مدت
طبق نمودار ۶ ساعته قیمت بیت کوین، این رمزارز در کوتاه مدت واگراییهایی را به سمت بازار خرسی نشان میدهد. شاخص مقاومت نسبی و میانگین متحرک نمایی واگرا همگرا نیز در نمودار ۶ ساعته اولین رمزارز بازار به واگرایی منفی اشاره میکنند.
در صورتی که این کاهش قیمت اتفاق بیفتد و بیتکوین با اصلاح قیمت شدید مواجه شود، قیمت آن در ابتدا ممکن است به ۳۹,۹۰۰ دلار برسد. براساس نمودار ۶ ساعته قیمت بیت کوین و در صورت کاهش قیمت، این رمزارز به سطوح حمایتی نزدیک میشود.
نمودار ۲ ساعته قیمت بیتکوین برخلاف نمودار ۶ ساعته، احتمال افزایش قیمت را تقویت میکند. در صورتی که قیمت بیتکوین افزایش یابد، این رمزارز مقاومتهای پیشین خود را شکسته و به محدوده قیمتی ۴۷,۸۰۰ دلار نزدیک میشود.
موج شمار بیت کوین
اگرچه شمارش موج در بلند مدت به طور واضح و روشن مشخص نیست، اما شاخصهای شمارش در کوتاه مدت از بازار گاوی بیت کوین در موج پنجم خبر میدهند.
طول این موج بین ۱ تا ۳ است و هدف آن در نهایت شکست مقاومت ۴۷,۷۵۰ دلاری خواهد بود.
دیدگاه شما