اصطلاحات مرتبط با مارجین


آموزش تخصصی صادرات و واردات

لغاتی که بین بازرگانی و شاخه های دیگر مالی مشترک است

وکالت-وکالتنامه :power of attorney

بر حسب ارزش-بر مبنای ارزش:ad valorem

تعهد نامه ی جبران خسارت:letter of indemnity

تایید کردن با امضای دوم:countersign

ضمانتنامه حسن انجام کار:performance bond

(البته توجه شود که لغت اصلی و معمول برای "ذینفع" beneficiary می باشد)ذینفع:principal

قیمت پیشنهادی خرید-قیمت خرید(نکته آنکه کلمه ی bid و این اصطلاح کاربرد کلیدی در معاملات فارکس دارتد) .

مقابل آن trade surplus "مازاد تراز تجاری" .کسری تجاری در حالتی پیش می آید که میزان صادرات ار واردات کمتر باشدو حالت برعکس آن یعنی مازاد تراز تجاری بیشتر بودن صادرات از واردات مانند چین در حال حاضر.)

هر کدام از معانی بالا را در اصطلاحی که مثال زده می شود می توان دید با اشاره به این نکته که اگر به شکل تنها بیاید احتمالا همان معنی "عوارض " را می دهد.مثال ها :customs duties(عوارض گمرکی) ،stamps duties(پول تمبر) ،death duty یا estate duty(مالیات بر ارث) ،duty-free(بدون گمرک-معاف از مالیات)

forward در معاملات سلف کاربرد ویژه دارد که شبیه همان "پیش خرید "خودمان است .لغت margin از لغات بسیار کلیدی در معاملات فارکس است که توضیح آن اصطلاحات مفصل است لذا فقط به برخی از این اصطلاحات اشاره می شود:margin account , call margin , margin available , margin requirement

میزان وابستگی به وام(از لغات بنیادی در معاملات فارکس . از اصطلاحاتی با این لغت که غیر از فارکس کاربرد دارد leveraged buyout(سرمایه استقراضی-خرید با اتکای وام) می باشد.)

عند المطالبه :on demand

(در سرمایه گذاری و غیره) اقدامات احتیاطی کردن-جلوی ضرر/باخت خود را گرفتن-حصار کشیدن دور

پیش پرداخت :down payment

نشان دهنده ی ارزش پولی کالاهای تولیدی و خدماتی ارائه شده در داخل یک کشور می باشد.ابن شاخص سلامت یک اقتصاد و بازده آن را نشان می دهد.

دانش آموخته ی زبان و بازرگانی که سالها تدریس زبان داشته و مدیر بازرگانی 2 شرکت هم بوده تا کنون . در حین کار خودش هر بار به لغتی و اصطلاحی برخورده یا به لغتی و اصطلاحی احتیاج پیدا کرده یادداشت کرده در جایی و حالا که حجم آن نوشته ها به اندازه ی جزوه ای شده که هر کلمه و توضیحش نه از کتاب و کلاس که برآمده از کاربردش در جایی از کارش بوده است تصمیم دارد که به اندازه ی زمان کمش و سرعت تایپ انگشتانش هر بار خرده ای از این واژگان و اصطلاحاتی که هر کدام در جایی از این حرفه به کار می آید اینجا بنویسد.

کلمات تخصصی دو زبانه

در این قسمت مجموعه ای از لغات و اصلاحات مدیریت را در دسترس دوستان عزیز قرار می دهیم که توسط گروه آموزشی علم ما گردآوری شده است. این مجموعه از اصطلاحات مدیریت صرفاً برای این زمینه کاربرد دارد و استفاده از معانی ارائه شده برای سایر رشته ها مناسب نمی باشد.

منبع: زبان تخصصی مدیریت _ دکتر آرمان اشراقی

Actuary بیمه گر

Aesthetic زیبایی شناسی

After-sales Services خدمات پس از فروش

Agenda دستور کار جلسه

Arbitration داوری، رفع اختلاف

Article مقاله، ماده (در قرارداد)

Assemble مونتاژ کردن

Autocratic مستقل، مستبد

Balance Sheet ترازنامه

Bank Charges هزینه های بانکی

Bank Statement صورتحساب بانکی

Bargain چانه زدن

Barter معامله پایاپای

Batch Production تولید دسته ای

Bid پیشنهاد قیمت

Bill اسکناس، قبض، صورتحساب

Bill of Lading بارنامه

Billboard تابلوی تبلیغاتی

Board of Directors هیات مدیره

Bounded Rationality عقلانیت محدود

Brainstorming طوفان فکری

Brand ) برند (اعتبار و پرستیژ شرکت در قالب نام آن

Campaign عملیات هدفمند در مقیاس بزرگ

Capitalize تبدیل به سرمایه

Career مسیر شغلی

Cash Flow جریان وجوه نقد

Chain of Command زنجیره فرمان

Chairman رییس هیات مدیره

Chief Executive Officer مدیر عامل

Classified ads آگهی های طبقه بندی شده

Clause ) ماده (در قرارداد

Client ارباب رجوع

Closure بسته شدن

Commercial تجاری، آگهی های تلویزیونی

Concession )امتیاز دادن (به طرف مقابل در مذاکره

Consumer مصرف کننده

Contingency Theory نظریه اقتضایی

Corporate Culture فرهنگ سازمانی

Correlation ارتباط متقابل

Cost Leadership رهبری هزینه

Cost-effectiveness اثربخشی با توجه به هزینه

Critical Path Method روش مسیر بحرانی

Currency وجه رایج

Current Account حساب جاری

Curriculum Vitae رزومه

Customer Loyalty وفاداری مشتری

Debit برداشت پول

Decentralization تمرکز زدایی

Decision Making تصمیم گیری

Defensive Advertising تبلیغات تدافعی

Delegation of Authority تفویض اختیار

Demassing کاهش نیروی کار

Democratic Leadership رهبری مردم سالارانه

Demonstration نمایش، ارائه، تظاهرات

Demotion تنزل رتبه

Departmentalization تقسیم سازمان به بخشها

Deposit Account حساب سپرده

Discharge اخراج کردن

Dismiss اخراج کردن

Disseminator توزیع کننده

Disturbance-handler آشوب زدا

Dividend سود سهام پرداختنی

Endorse تضمین کردن

End-user کاربر نهایی

Equity حقوق صاحبان سرمایه

Esprit de Corps روحیه جمعی

Exchange Rate نرخ مبادله

Facilitator تسهیل کننده

Feedforward پیش خور

Finance مدیریت مالی

Fine جریمه کردن

Fire اخراج کردن

Firm بنگاه، شرکت

Forecast پیش بینی

Fraud کلاهبرداری مالی

Fringe Benefit مزایای جانبی

Fulfill ارضا کردن

Grant کمک مالی بدون عوض

Headquarters مقر، دفتر مرکزی

Holding شرکت مادر

Human Resources منابع انسانی

Implementation پیاده سازی

Incentive Schemes طرحهای تشویقی

Incur متحمل شدن

Initiative ابتکار عمل

Institutional بنیاد گرا

Intrapreneur کارآفرین درون سازمانی

Inventory موجودی انبار

Investment سرمایه گذاری

Job Description شرح شغل

Job Enlargement گسترش شغلی

Job Enrichment غنی سازی شغلی

Job Evaluation ارزیابی شغلی

Job Production تولید سفارشی یا واحدی

Job Rotation گردش شغلی

Job Specification ویژگیهای شغلی

Justify توجیه کردن

Labor نیروی کار

Launch ارائه محصول برای اولین بار به بازار

Lawsuit پرونده قضایی

Letter of Credit اعتبار اسنادی

Linear Planning برنامه ریزی خطی

Make Redundant تعدیل کردن

Managing Director مدیر عامل

Manpower نیروی انسانی

Manpower Planning برنامه ریزی نیروی اصطلاحات مرتبط با مارجین انسانی

Margin حاشیه سود

Market Niche بازار دنج

Market Research تحقیقات بازاریابی

Mass Production تولید انبوه

Maternity Leave مرخصی زایمان

Matrix Organization سازمان ماتریسی

Merchandise محموله تجاری

Merger )ادغام (دو شرکت

Merit Awards نشان لیاقت

Minutes گزارش جلسه

Monitor نظارت کردن

Monopolistic Competitionرقابت انحصاری

Motto شعار سازمانی

Multinational ) شرکت چندملیتی (با مدیریت متمرکز

Offensive Advertising تبلیغات تهاجمی

Oligopoly انحصار چندجانبه

Operation عملیات هدفمند در مقیاس بزرگ

Organigram نمودار سازمانی

Organization Chart نمودار سازمانی

Organization Culture فرهنگ سازمانی

Organizational Developmentبهبود سازمانی

Overdraft ) مانده منفی (حساب بانکی

Packaging بسته بندی

Perfect Competition رقابت کامل

Perks مزایای جانبی

Placement مکان یابی

Planned Experience تجارب برنامه ریزی شده

Planning برنامه ریزی

Portfolio سبد کالا، سبد سهام

Premises بنیان استدلال

Premium حق بیمه

Presentation نمایش، ارائه

President مدیر عامل

Prime Time بهترین زمان برای پخش تبلیغات تلویزیونی

Procure خرید، تدارکات

Productivity بهره وری

Profit and Loss سود و زیان

Proforma Invoice پیش فاکتور

Promotion ارتقاء، ترفیع

Promotion ترویج یک محصول برای افزایش فروش

Public Relations روابط عمومی

Real Time بلادرنگ

Reception دریافت، پذیرش

Recipient دریافت کننده

Redundancies تعدیل نیرو

Remuneration جبران خدمات

Research and Development تحقیق و توسعه

Resource-allocator تخصیص دهنده منابع

Retail خرده فروشی

Return on Investment بازگشت سرمایه

Sack اخراج کردن

Sales Forecast پیش بینی فروش

Scalar Chain زنجیره فرمان

Self Actualization خود شکوفایی

Self Esteem عزت نفس

Settle رفع اختلاف

Simplification ساده سازی

Slogan شعار سازمانی

Social Responsiveness پاسخگویی اجتماعی

Socialization اجتماعی شدن

Span of Control حیطه کنترل

Specialization تخصص گرایی

Stability of Tenure ثبات دوره استخدامی

Stipulate منوط کردن

Strategic Alliance اتحاد استراتژیک

Strategic Business Unit واحد تجاری استراتژیک

Subsidiary شرکت اقماری

Summarize خلاصه کردن

Supplier تامین کننده

Suspend معلق کردن

Synergy هم افزایی

Tailor سفارشی کردن

Take on استخدام کردن

Total Factor Productivity بهره وری کل عوامل

Total Quality Management مدیریت کیفیت فراگیر

Trademark نشان تجاری

Trait ویژگی رفتاری

Transnational ) شرکت چندملیتی (با مدیریت غیر متمرکز

Trial محاکمه، آزمایش

Unanimous با اتفاق آرا

Unity of Command وحدت فرماندهی

Unity of Direction وحدت رویه

Vacancy جای خالی

Value Engineering مهندسی ارزش

Verifiable Objectives اهداف قابل تشخیص

Vice President مدیر عامل

Walk Out اعتصاب کردن

Wholesale عمده فروشی

Withdraw برداشت پول

Work in Progress کالای در جریان ساخت

Workforce نیروی کار

Abc analysis تجزیه و تحلیل ای.بی.سی (در کنترل موجودی) Abdicate استعفا کردن ، واگذار کردن ، محروم کردن از ارث Abditory انبار کالا ، مخزن پنهانی Abede آگهی کردن ، خبر دادن Abeyance تعلیق ، بلاتکلیفی

Ability توانایی ، شایستگی ، لیاقت ، قابلیت

Ability, administrative توانایی اداری Ability, executive توانایی اجرایی Ability to pay basis اصل قدرت پرداخت Ability to pay theory نظریهٔ قدرت پرداخت Abnormality نابهنجاری Above par بیش از بهای اسمی Above the line بیش از مقدار متعارف

Abrasion (of coin) سایش ، خراشیدگی Abreaction واکنش تسکینی ، واکنش رهایی Abreaction channels راههای واکنشی تسکینی ، راههای تخلیهٔ هیجانی Abrogation of agreement لغو قرارداد ، منسوخ کردن قرارداد Abridged balance sheet بیلان خلاصه شده Absence غیبت Absence, arranged (absence – excused) غیبت با اطلاع قبلی Absence, chronic (absence-habitual) غیبت دائم یا مزمن ، غیبت عادت شده ، غیبت مداوم Absence, chronic unexcused غیبت مداوم ، غیرموجه

Absence, occasional غیبت اتفاقی Absence rate (absentee – rate) نرخ غیبت Absence, unexcused غیبت غیرموجّه

۳۰ + ۱ اصطلاح ضروری بازاریابی و فروش برای حرفه ای ها

CPL، KPI، UX و … تا به حال این اصطلاحات را شنیده اید؟ اگر کار شما به بازاریابی و فروش ارتباطی ندارد، شاید حق داشته باشید که این اصطلاحات را ندانید. اما اگر حرفه تان به این دو حوزه ارتباط پیدا می کند، حال وقت آن رسیده که کمی بیشتر روی کلمات رایج این رشته تمرکز کنید. شما باید حداقل ۳۰ اصطلاح ضروری بازاریابی و فروش را بدانید.

بازاریاب ها، خصوصا دیجیتال مارکتر ها به طور روز مره با بسیاری از این اصطلاحات بازاریابی و فروش سر و کار دارند. در واقع تعریف بسیاری از روندها و مفاهیم بدون این اصطلاحات غیر ممکن خواهد بود. خوشبختانه، این لغات و اصطلاحات بازاریابی و فروش بسیار ساده و قابل فهم هستند. پس دیگر بخاطر ندانستن کلمات ثقیل بازاریابی و فروش در جلسات درمانده نمی شوید.

۳۰ اصطلاح ضروری بازاریابی و فروش برای حرفه ای ها

مدیریت ارتباط با مشتریان

رویکرد تعامل سازنده با مخاطبان یک کسب و کار با هدف دستیابی به مزایای تعریف شده برای crm در دستیابی به رضایت مشتریان و تبدیل آنها به وفادارسازی آنها به برند کسب و کار، مدیریت ارتباط با مشتریان نامیده می شود. اجرایی شدن این فرایند سیستماتیک در شرکت ها توسط ابزارهای اتوماسیون شده ای نظیر نرم افزار crm صورت می گیرد. سی ار ام تمام فعالیت های فروش و بازاریابی مرتبط به جذب و پشتیبانی از مشتریان را شامل می شود.

مدل خریدار یا Persona:

پرسونا یعنی شخصیت های اصلی مشتریان که با تحقیقات بازار و تجزیه و تحلیل داده ها می توان به آنها دست یافت. تهیه پرسونا بسیار اهمیت دارد؛ زیرا این کار به اصطلاحات مرتبط با مارجین متخصصین بازاریابی و فروش کمک می کند تا مخاطبان اصلی خود را پیدا کنند. اینگونه آنها می توانند برای برقراری ارتباط با آنها به درستی برنامه ریزی کنند.

محتوا:

اشاره به هرگونه اطلاعاتی دارد که توسط مخاطب خاص مورد استفاده قرار گیرد. محتوا می تواند در قالب وبلاگ، مقاله، فیلم، تصاویر،اسلاید، پادکست، وبینار و پست شبکه های اجتماعی ارائه شود.

محتوای تجمیعی Crowdsource:

به عنوان محتوای تولید شده توسط کاربر (UGC: User-Generated Content) نیز شناخته می شود. محتوای تجمیعی در واقع محتوای ایجاد شده از داده های جمع آوری شده از متخصصان مختلف، فریلنسرها و مشتریان است. جمع آوری محتوا به بازاریابان کمک می کند تا ضمن استفاده کمتر از منابع تکراری، محتواهای مناسب و باکیفیتی را در زمان کمتر تولید کنند.

تقویم محتوایی:

تقویم محتوایی «نقشه راه» برای ایجاد محتوای سازمان است. تقویم محتوایی به مارکتر ها و بازاریابان محتوا کمک می کند تا بر آنچه را که باید منتشر کنند و زمان انتشار آن تسلط بیابند.

وبلاگ نویسی:

ایجاد و انتشار محتوا در فضای وب را وبلاگ نویسی می گویند. یک وبلاگ می تواند شخصی یا تجاری باشد. که انواع مختلفی از مطالب چون عقاید، رویدادها، عکس ها، فیلم ها و مقالات و … می تواند در آن قرار بگیرد.

وبلاگ تجاری:

وبلاگ های شرکتی و غیر شخصی، وبلاگ تجاری هستند. در این وبلاگ ها تمرکز بر روی برند، معرفی محصولات و خدمات،و همچنین مطالب مفید و اخبار وجود دارد. از همین طریق مشتریان بالقوه به سایت هدایت می شوند و در فرآیند تبدیل شدن به مشتریان بالفعل قرار می گیرند.

محتوای همیشه سبز Evergreen content:

این نوع محتوا ها،در طول زمان همیشه محبوب و مفید باقی می مانند و بسیار ارزشمندند. بنابراین بسیار محتمل است که محتواهای همیشه سبز همیشه در صدر جستجو قرار بگیرند و به برند سازی کمک کنند.

UX :

مخفف عبارت User Experience یا همان تجربه مشتری است. تجربه مشتری یعنی از مرحله اول جذب تا خرید، مشتری چه چیزهایی را تجربه می کند. تجربه مشتری یا UX می تواند شامل پیام های بازاریابی، استفاده واقعی از محصول، پشتیبانی مشتری و سایر نقاط تماس مشتری با برند باشند.

تست A / B:

در تست A / B دو متغییر در یک وضعیت واحد مورد آزمایش قرار می گیرند. به همین ترتیب مشخص می شود که از بین دو انتخاب، کدام یک بهترین عملکرد را دارد. آزمایش A / B در بهینه‌سازی بازاریابی دیجیتال خصوصا ایمیل مارکتینگ، CTA، صفحات فرود، فرم و محتوا کاربرد بسیار زیادی دارد.

شخصی سازی:

زمانی است که محتوای قابل ارائه شما با توجه به نیازهای مخاطب تغییر می کند. به عنوان مثال، تنظیمات ارسال خبرنامه با توجه به انتخاب های مشتری یک نوع شخصی سازی است. تکنیک شخصی سازی در بازاریابی ایمیلی برای افزایش تعامل استفاده می شود.

نرخ خروج یا Bounce rate:

بازدیدکنندگان وب سایت ممکن است به هر دلیلی فعالیتی روی سایت شما انجام ندهند و سریعا وب سایت را ترک کنند. درصد این بازدیدکنندگان با مفهوم Bounce rate سنجیده می شود. این اصطلاح در بازاریابی ایمیلی نیز کاربرد دارد.

هزینه به ازای هر سرنخ (CPL):

میزان متوسط هزینه‌ای که تبلیغ‌دهنده به ازای هر کلیک بر روی تبلیغ که منجر به تولید سرنخ می شود، Cost per Lead می گویند.

هزینه خرید مشتری (CAC):

کل هزینه‌های فروش و بازاریابی که برای جذب یک مشتری جدید صورت گرفته است.

CTA:

شما مخاطبان یا مشتریان خود را با CTA به اقدام فعالیتی دعوت می کنید. CTA یا call to action می تواند به صورت یک دکمه، تصویر یا لینک باشد که بازدید کننده آنلاین را مجبور به کلیک بر روی آن و بازدید از صفحه فرود کند.

صفحه فرود یا Landing Page:

به صفحه ای از وبسایت گفته می شود که شامل فرم یا اطلاعات مفید برای تولید سرنخ است. محتوای یک صفحه فرود معمولاً شامل تخفیف ها، جشنواره های مختلف و تبلیغات می باشد.

Inbound marketing:

اشاره به هر فعالیت بازاریابی که مشتریان بالقوه را به سمت خود جلب کند می باشد. یعنی به جای تماس مستقیم از طرف بازاریابان، مشتریان به سمت کار جلب شوند.

نرخ جذب یا Engagement Rate:

این به میزان تعامل دریافت شده توسط یک برند معمولاً در رسانه های اجتماعی مربوط می شود. این می تواند به صورت لایک ، اشتراک گذاری ، اظهار نظر و دیدگاه باشد.

نرخ از دست دادن مشتریان یا Churn rate:

یک شاخص خوب برای اندازه گیری میزان مشتریان وفادار و میزان نگهداری آنها می باشد. Churn rate را می توان با تقسیم تعداد مشتریان از دست رفته به کل مشتریان محاسبه کرد.

پیشنهاد می کنیم مطالب زیر، درباره وفاداری و نگهداشت مشتریان را نیز مطالعه کنید:

فرآیند پذیرش:

این اصطلاح بازاریابی و فروش در واقع «فرآیند خرید» نیز نامیده می شود. فرآیند پذیرش شامل مراحلی می شود که مشتری بالقوه از مرحله یادگیری تا خرید و یا عدم خرید از آن عبور می کند.

اصطلاحات مربوط به فروش و مدیریت

از بین ۳۰ اصطلاح ضروری بازاریابی و فروش اصطلاحات مربوط به مدیریت اهمیت ویژه ای دارند. لازم است تا افرادی که در حوزه دیجیتال مارکتینگ کار می کنند، با این اصطلاحات آشنا باشند:

AIDA:

مخفف چهار مرحله اصلی قیف خرید مشتری است. این مراحل به ترتیب عبارتند از Awareness آگاهی، Interest علاقه، Desire تمایل و Action اقدام می باشد.

BANT:

مخفف به هم چسبیده مفاهیمی چون Budget بودجه، Authority قدرت، Need نیاز و Timeline جدول زمانی می باشد. اصطلاح BANT چارچوبی برای تعیین وضعیت مشتریان احتمالی است. با توجه به ۴ فاکتور BANT می توان گفت که مشتری آماده خرید است یا نه.

ToFu ،MoFu ،Bofu:

این اصطلاح بازاریابی و فروش به مراحل مختلف قیف فروش اشاره دارد. البته معادل فارسی خاصی برای آنها در نظر گرفته نشده است. به طور خلاصه و به ترتیب، ToFu یا Top of Funnel مرحله شناسایی مشکل است، MoFu یا Middle of Funnel مرحله بررسی گزینه، و BoFu یا Bottom of Funnel مرحله تصمیم گیری خرید را تشکیل می دهند.

اصطکاک یا Friction:

هر موردی است که مانع از اجرای درست فعالیت بازاریابی و فروش می شود. به عنوان مثال، اصطکاک در وب سایت شما می تواند «کمبود فضای سفید» باشد؛ زیرا خواندن مطالب را برای کاربران سخت تر می کند.

تصمیم گیرنده یا Decision-maker:

به شخص مسئول تصمیم گیری اصطلاحات مرتبط با مارجین نهایی در مورد فروش اطلاق می شود.

مسئول نگهداری یا Gatekeeper:

مسئول دفتر ها و افرادی که وظیقه نگهداری اسناد فروش را دارند را مسئول نگهداری می نامند.

تماس سرد یا Cold calling:

اولین تماس بازاریاب یا نماینده فروش با مشتری بالقوه را تماس سرد می گویند. در واقع نماینده با این تماس می خواهد با مشتری احتمالی ارتباط بگیرد.

فرصتهای بسته شده Closed deals:

این اصطلاح دو وجهی شامل فرصتهای «بسته شده برنده» و «بسته شده از دست رفته» می باشد. فرصت های «بسته شده برنده» به معاملاتی گفته می شود که منجر به خرید شده است. در حالی که فرصت های «بسته شده از دست رفته» موقعیت هاییست که در نهایت مشتری از خرید صرف نظر کرده است.

فروش مکمل یا Cross-selling:

فعالیتی که به موجب آن نماینده فروش خدمات یا محصولات تکمیلی خرید را به مشتری ارائه می دهد. معمولاً این محصولات یا خدمات برای ارتقا محصول یا خدمات هستند.

شاخص های کلیدی عملکرد (KPI):

معیارهایی که افراد متخصص در حوزه بازاریابی و فروش برای بررسی پیشرفت در دستیابی به اهدافشان اشاره دارد. KPI های محبوب شامل هزینه به ازای هر کلیک، ترافیک، لایک، به اشتراک گذاری و نرخ تبدیل می باشد.

مدیریت ارتباط با مشتری (CRM):

شیوه ها، استراتژی ها و راهکارهای تکنولوژیکی که برای مدیریت تعامل مشتری با یک برند استفاده می شود، مدیریت ارتباط با مشتری نام دارد. سیستم های CRM از داده هایی که در طول چرخه حیات مشتری برای ایجاد، بهبود و حفظ روابط با مشتریان استفاده می کنند.

استفاده از مارجین در معاملات icmbrokers

استفاده از مارجین در معاملات icmbrokers

استفاده از مارجین در معاملات فارکس برای بسیاری از معامله‌ گران مفهوم جدیدی است و برخی دیگر نیز آن را اشتباه متوجه شده‌اند.

به زبان ساده، مارجین (Margin) حداقل مقدار سرمایه‌ای است که برای ثبت یک معامله دارای اهرم یا لوریج نیاز است و این می‌تواند یک ابزار مدیریت ریسک مفید باشد.

یکی از مهمترین مفاهیم مربوط به مارجین در واقع مارجین کال (Margin Call) است اصطلاحات مرتبط با مارجین که معامله‌ گران به شدت سعی می‌کنند از آن اجتناب کنند.

استفاده از مارجین در معاملات icmbrokers - حداقل میزان سرمایه فارکس - موجودی کل حساب معاملاتی

در واقع عدم آگاهی در مورد مارجین و مفاهیم مربوط به آن به شدت خطرناک است و می‌تواند برای شما ضررهای بسیاری آورد و برای همین مارجین یکی از عناصر ضروری برای هر معامله‌ گری است.

اصطلاحات و مفاهیم مهم مارجین

ارزش یا موجودی کل یا Equity: موجودی حساب معاملاتی پس از اضافه کردن سودهای فعلی و کم کردن ضررها از حساب.

نیازمندی مارجین (Margin Requirement): میزان مبلغی واریز شده‌ای که برای ثبت یک معامله دارای اهرم یا لوریج نیاز است.

مارجین استفاده شده: بخشی از موجودی کل که برای باز نگه داشتن معاملات فعلی در حساب کنار گذاشته شده است.

مارجین آزاد (Free Margin): میزان موجودی حساب پس از کم کردن مارجین استفاده شده.

مارجین کال (Margin Call): این زمانی رخ می‌دهد که موجودی کل حساب معامله‌ گر پایین‌تر از سطح قابل قبول بروکر می‌آید.

این باعث می‌شود معاملات باز شما به طور آنی بسته و نقد شود تا سطح موجودی کل شما به بالاتر از میزان قابل قبول برسد.

موجودی کل حساب معاملاتی - مارجین آزاد در icmbrokers - مارجین کال margin call - اهرم معاملات

سطح مارجین فارکس: این یک معیار از میزان سرمایه‌ی داخل حساب معاملاتی است که با تقسیم کردن موجودی کل بر مارجین استفاده شده و ضرب کردن آن در 100 به دست می‌آید.

اهرم یا لوریج (Leverage): لوریج در فارکس یک ابزار مالی مفید است که به معامله‌ گران اجازه می‌دهد بیشتر از میزان سرمایه‌ی خود را در معامله استفاده کنند.

در این شرایط مبلغی کمی از حساب معامله‌ گر کم شده و بقیه‌ی مبلغ درخواستی از طرف بروکر ارائه می‌شود تا معامله‌ گر بتواند به معاملات بزرگتر دست بزند.

معرفی و نقد فیلم : Margin Call (درخواست نهایی)

سالها پیش "پول" برای این بوجود آمد که بتوان بوسیله آن امور تجاری را ساده تر انجام داد. زیرا کمک می کرد تا به جای انجام معاملات پایاپای، اوراقی بهادار میان مردم رد و بدل شود. اما با پیشرفت جوامع نگاه مردم به پول عوض شد. امروزه، پول که بیشتر به شکل اعدادی کامپیوتری است تنها نشانه ای از برتری یک فرد بر فردی دیگر محسوب می شود.

معرفی و نقد فیلم : Margin Call (درخواست نهایی)

ثروتمند دیگر به معنای کسی که زندگی مرفه ای (تجملی) دارد نیست بلکه بیانگر قدرت و نفوذ انسان ها بر روی یکدیگر است. بازار بورس تبدیل به نوعی زمین بازی شده و کسانی که در آن خوب بازی می کنند می توانند رقم دلارهای کامپیوتری شان را روز به روز بالاتر ببرند. تاکید فیلم درخواست نهایی (اصطلاحی اقتصادی به معنای درخواست آخر کارگزار بورس از سرمایه گذار برای خرید سهام جهت جلوگیری از ضرر مالی) به بخشی از این سیستم مالی است که در آن دلالان بورس با ترفندهای خود با سرمایه دیگران بازی می کنند و از آن نردبانی برای پیشرفت خود می سازند.

توضیحاتی در مورد فیلم:

داستان فیلم در سال 2008 و در اوج بحران های اقتصادی اتفاق می افتد. زمانی که بخش های اقتصادی در حال ورشکستگی هستند. درخواست نهایی با وجود اینکه فیلمی مستند نیست، ولی سعی دارد حقایق را همانطوری که هستند نشان دهد و با بهره گیری از عناصر درام این بحران اقتصادی را تا زندگی خصوصی قهرمانان داستان بکشاند. هرچند این بیان درام نمی تواند تمام حقیقت را به تصویر بکشد اما با نگاهی گذرا، چشم بیننده را به مسائل پشت پرده باز و او را به فکر کردن وا می دارد ( مثلاً اسامی که در داستان استفاده میشود مستعار هستند ولی به شکلی زیرکانه تلاش شده با دادن اطلاعات به تماشاگر به او کمک کند تا خود نام های اصلی را حدس بزنند). فیلم همچنین با اینکه حتی یک سکانس حادثه ای مانند زد و خورد، تعقیب و گریز و تیراندازی ندارد، ولی آنقدر خوب تماشاگر را بر روی صندلی میخکوب می کند که می توان آن را به راحتی در ژانر ماجرایی قرار داد.

درخواست نهایی برشی 24 ساعت از اتفاقات درون یک شرکت است. ساعات ابتدایی روز زمانی است شرکت تصمیم میگیرد تعداد زیادی از کارگزارن خود را اخراج کند. آنهایی که می روند "خوب" و آنهایی که می مانند "بهتر" هستند. معیاری ساده برای تعدیل نیرو! بازار در وضعیت بحرانی است و سود شرکت پایین آمده، در نتیجه بخشی از هزینه های جاری باید کاسته شود. یکی از این مدیران اخراجی به نام اریک دیل در حال انجام پروژه ای برای پیتر سالیوان که از اعضای دیگر شرک است، پیتر که قرار است طرح اریک را ارزیابی و تکمیل کند، بعد از ساعت کاری در حال بررسی نمودارها بر روی ویدئو پروژکشن متوجه می شود که شکست محتمل در این پروژه ممکن است منجر به ضرری شود که از سرمایه شرکت فراتر رود. برای همین به سرعت با دوستش سث و رئیس اش ویل امرسون تماس می گیرد.

وقتی که شب به نیمه می رسد، آنها وارد شرکت می شوند و به عمق فاجعه پی می برند. ویل هم به همین شکل با رئیس اش سم راجر (با بازی Kevin Spacey ) تماس می گیرد تا اینکه ساعت 4 صبح مدیرعامل کل شرکت جان تالد (با بازی Jeremy Iron ) با هلیکوپتر به جمع آنها می پیوندد. آنها 2 ساعت وقت دارند تا با استفاده از سرمایه های اندک مشتری های عادی خود راهی برای فرار از این بحران که شرکت را نابود می کند، پیدا کنند.

درخواست نهایی فیلمی سیاسی نیست. برعکس بسیار بی طرفانه به ماجرا نگاه می کند. درواقع روند کشف یک بحران احتمالی، مراحل پیدا کردن راه حل و در نهایت اجرایی کردن آن را نشان می دهد. از این لحاظ کمی شبیه فیلم شیوع ( Contagion ) است با این تفاوت که در اینجا شخصیت ها به سادگی مبتلای این مرض اقتصادی نمی شوند. نویسنده و کارگردان اثر J.C. Chandor در اولین ساخته بلند خود شیوه ای نه دم دستی، بلکه خلاقانه برای غافلگیر کردن و ترساندن کارگزاران بورس انتخاب کرده است. شخصیت ها به شدت عادی و باور پذیرند، با تمام ویژگیهای مثبت و منفی آدم های اطراف ما، بعضی ها از دیگران طمعکارتر هستند. بعضی ها دلسوزترند. بعضی ها بیشتر میترسند. اما تقریباً همه شان در موقعیتی گیر افتاده اند که باید آبرو و سرمایه و آینده خود را نجات دهند.

برای فیلمی مستقل که حمایت استودیوهای معروف را با خود ندارد، جمع کردن این همه بازیگر توانا کار مشکلی است ( Tim Robbins, Ben Kingsley و Carla Gugino نیز علاقه مند به بازی بودند ولی به خاطر مشکلات زمانی نتوانستند قرار دارد امضا کنند). فیلمی اصطلاحات مرتبط با مارجین در مورد بزرگی و حساسیت یک پروژه که تماشاگر را وارد دنیایی می کند که در آن پول دیگر معنایی که برای افراد معمولی جامعه دارد را نمی دهد.

درخواست نهایی کمی پرحرف است و سعی می کند آرام آرام بسیاری از مفاهیم و اصطلاحات مالی را برای تماشاگر توضیح دهد. مثلاً وقتی تالد از پیتر می خواهد تا موضوعی را همان طور که به یک کودک باید توضیح داد برایش بشکافد، وی انگار آن را برای تمامی تماشاگران توضیح می دهد. برای اینکه این دیالوگ ها خسته کننده نشود، Chandor دو مونولوگ بسیار خوب نوشته است. یکی توسط Paul Bettany و دیگری Jeremy Iron که بهترین بازی دو دهه اخیر خود را انجام داده است گفته می شود. از دیگر نقاط قوت بازی پیچیده و روان Kevin Spacy به عنوان شخصیت دلسوز فیلم است.

درخواست نهایی در واقع تاکیدی بر اتفاقات خاص فیلم های Wall Street و The Boiler Room است. فیلمی که همانند Glengarry Gen Ross تاثیر پول بر تغییر رفتار انسان های و فاصله گرفتنشان از معیارهای اخلاقی را نشان می دهد و ساختار روایی شان تا حد زیادی مبتی بر شخصیت های داستان است.

در آینده نیز احتمالاً شاهد فیلم هایی مستند گونه در مورد تاثیر منفی انحصارگرایی اقتصادی خواهیم بود. فیلم هایی که حتماً به همین اندازه جذاب و گیرا هستند. ولی شک دارم هیچکدام از اینها بتوانند عناصر درام و تعلیق را به این شکل استادانه همانند کاری که J.C. Chandor در اولین اثر داستانی بلندش بکار گرفته است، استفاده کنند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.